عملیات فروغ جاویدان توهمی برای سرنگونی و خود زنی سیاسی رجوی

پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران در سال 1367 مسعود رجوی دچار توهم گردیده و اینگونه باور داشت که ایران از موضع ضعف تن به پذیرش قطعنامه مذکور داده است و فرصت را غنیمت شمرده و با دادن وعده فتح تهران ظرف 72 ساعت، صدام حسین را نیز در این حماقت بزرگ همراه تفکرات غلط خود کرد.

صدام برای زمینه چینی این عملیات در تیر ماه همان سال در تلویزیون عراق اعلام کرد: بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد. پیرو اظهارات رهبرعراق، شش روز پس از قبولی قطعنامه آتش بس، قوای عراقی توافقات بدست آمده را زیر پا گذاشته و برای گمراه کردن نیروی های نظامی ایران و هموار کردن مسیر پیشروی مجاهدین، در جنوب به خرمشهر حمله کرده و حتی این شهر در آستانه سقوط قرار گرفت و نیروهای نظامی ایران برای دفاع از هجوم ارتش صدام در آن منطقه متمرکز شدند. مجاهدین از این فرصت سوء استفاده کرده و از منطقه غرب با راه انداختن ستون نظامی وارد خاک ایران شدند.

با هماهنگی که بین رجوی و صدام صورت گرفته بود مقرر بود هر سه ساعت یکبار هواپیمایی جنگی صدام پایگاه شکاری نوژه و تبریز را برای پیشگیری از حملات هوایی بمباران کنند. اینگونه شد که مجاهدین، خوشحال از پیشروی بدون مقاومت، شتاب زده راهی کرمانشاه شدند. اما حد فاصل تنگه پاتاق و چهار زبر، کشتی پیشروی رجوی به گل نشست و صحنه های تلخی از خونریزی و کشتار در سینه تاریخ از جنایات جنگی رجوی به ثبت رسید.

عملیات چند روزه مجاهدین از سوم مرداد تا پنجم مرداد سال 1367 بر خلاف خواسته رجوی پیامدهای جدی برای تمامیت فرقه رجوی در پی داشت. چنانچه نتیجه آن تا به همین امروز موجب تغییرات اساسی در مشی فرقه گردیده و سیل انتقادات اعضای ناراضی از مسعود رجوی و ریزش چشم گیر نیرو از تبعات آن بود. هر چند شکست مفتضحانه فروغ جاویدان نیز نتواست وقاحت مثال زدنی مسعود رجوی را در هم بشکند و طی نشست های طنز گونه و مضحک ، ضعف ایمان و وجود خانواده های اعضای فرقه را علت شکست اعلام نمود و نوک تیز انتقاد بازهم متوجه اعضای نگون بخت گردید. ولی این روند نیز موجب پیشگیری از ریزش بسیاری از اعضاء نشد .

باید اذعان داشت تنها آثار این فاجعه فقط ریزش نیرو نبود بلکه مجاهدین از نظر حیثیتی در بن بست استراتژیک سیاسی قرار گرفتند و در عرصه بین المللی اعتبار و وجهه فریبنده مبتنی بر دمکراسی و حقوق بشر را نیز از دست دادند . در فردای شکست رجوی در عملیات یاد شده نشریه‌ گاردین می‌ نویسد: طرفداران رجوی قادر نیستند احساس واقعی مردم ایران را درک کنند و نمی‌ دانند که ایرانیان با هرگونه افراط گری من جمله از نوع مجاهدین بیزارند. بزرگترین اشتباه رجوی این بوده است که تشکیلاتش را کاملاً به دامان صدام انداخته و اکثر منتقدان رجوی می‌گویند، این کار خودکشی سیاسی بود.

دراین عملیات تعداد زیادی از مردم عادی، سربازان ایرانی و همچنین اعضای جدیدی که با فریب رجوی از کشورهای مختلف اروپا و امریکا راهی عراق شده بودند قربانی توهمات رجوی شدند. با گذشت قریب به 35 سال از فاجعه انسانی که توسط مسعود رجوی پایه گذاری شده بود شاهد پیامد های آن در آلبانی هستیم که چگونه سران مجاهدین همچون قبل بدون بهره مندی از تجارب تلخ گذشته همچنان بر طبل خشونت، کشتار، فریب و جنگ افروزی می کوبند تا به خواسته ننگین خود برسند. اعضای گرفتار باید از ترفند های سران مجاهدین بر حذر بوده و اجازه ندهند تا دروغ های دیگری همچون دروغ جاویدان دامان آنها را فرا گیرد.

صمد اسکندری

خروج از نسخه موبایل