در قسمت های قبلی به موضعگیری های رجوی در مورد سرنگونی تا سال 88 پرداختم. که چگونه در این سالها با فریبکاری و حقه بازی سعی در فریب نیروها داشت. و حال به موضعگیری سالهای بعد رجوی می پردازم تا برایمان روشن شود که همه این سالها چیزی جز دروغ به خورد نیروها نداده است.
سال 1390 آغاز عصر آزادی و دموکراسی در ایران
بعد از مخفی شدن رجوی مسئولیت پیام های سرنگونی در موقع تحویل سال به مریم رجوی سپرده شد. او در ابتدای سال 1390 گفت که بی گمان این آغاز عصر آزادی و دموکراسی است؛ عصر زنان و عصر حاکمیت مردم ایران و …
در این سال تحول دیگری هم انجام گرفت و آن تخلیه خفت بار اشرف در عراق بود. رجوی همیشه اشرف را نقطه ایدئولوژیک برای اصول خود به حساب می آورد و هرگز حاضر نبود که آن محل را تخلیه کند به همین خاطر آن را مرز سرخ اعلام کرده بود. اما وقتی به سد محکم مقاومت خانواده ها برخورد کرد مجبور شد با هماهنگی وزیر خارجه آمریکا اقدام به تخلیه اشرف کند و زیر آب همه حرفهای خود در مورد اشرف را زد.
این سوال برای نیروها بوجود آمد که مگر قرار نبود اشرف را تخلیه نکنیم ، مگر قرار نبود اشرف بایستد تا جهان هم بایستاد ؟ مگر قرار نبود که حتی به قیمت کشته شدن همه نفرات اشرف را تخلیه نکنیم ؟ چرا رجوی به یکباره زیر آب همه حرفهای خود را زد و شبانه به لیبرتی رفت. رجوی می توانست بعد از سرنگونی صدام نیروهایش را به خارج از عراق بفرستد ولی اینکار را نکرد و باعث کشتن تعداد زیادی از نفرات شد. به گوشه ای از حرفهای رجوی در سال 88 که در مورد پایداری اشرف گفته نگاهی بیاندازیم تا اوج دروغهای او مشخص شود.
“ما تا پای جان می ایستیم و این نبردی برای آزادی و برای پیروزی ست. از این رو مجاهدان اشرف که آماج محاصره هستند عهد کردند چون دلارام می زند شمشیر سر ببازند و رخ مگردانند . عهد بسته اند که مانند ستارخان در حماسه امیرخیز در تبریز که علف های بیابان را خوردند و ایستادگی کردند از برگ ها و ریشه درختان تغذیه کنند و هر سختی را بپذیرند. تردیدی نیست که مجاهدین به عهد خود وفا می کنند !!!. ”
رجوی خوب دریافت که اگر در اشرف باقی بماند دیگر نیرویی برایش باقی نخواهد ماند. به همین خاطر تن به خفت و خواری داد .
سال 1392 سال پایان کهنگی و سال انقلاب و سال شورش
با شروع سال 92 مریم رجوی سال جدید را سال جهش و مبارزه و مقاومت در همه زمینه ها و سال پایان کهنگی و سال انقلاب، سال شورش و جنبش و سال قیام برای آزادی نامید !!!.
مریم رجوی در ادامه عنوان داشت که سال 91 سال بحران و بن بست و نکبت حکومت ایران است و سال جدید سال سرنگونی است تمام سین های هفت سین امسال از سین سرنگونی حکومت است که معنا و رنگ و بو گرفته است .
مریم رجوی در آن سال کیسه گشادی برای خود دوخته بود. او یادش رفته بود که شوهرش در سال 60 اعلام سرنگونی کرده است و حال سالها از آن سال گذشته است. سال 92 هم مانند بقیه سالها به پایان رسید و خبری از سرنگونی نشد.
سال 1393 سال بن بست و افول حکومت، سال گسترش جنبش اعتراضی و اعتلای مقاومت
مریم رجوی دلیل اعلام سال 93 را به تاسیس شورای مرکزی مجاهدین که مرکب از هزار زن بود نسبت داد و اینکه این زنان می توانند سرنگونی مورد ادعایی رجوی را به ارمغان بیاورند .
مریم رجوی دم از زنان می زند درحالیکه خودش هم مانند بقیه زنان هیچ اختیاری از خود ندارد. زنان در مناسبات به ابزاری شباهت دارند که باید خط رجوی را پیش ببرند، آنان حق انتخاب آزادانه لباس خود را ندارند، آنان از حق ازدواج و داشتن فرزند محروم هستند، آنان باید به عقد رجوی در آیند و در برنامه رقص رهایی شرکت کنند، آنان حق ندارند به تنهایی با مردان حرف بزنند، آنان حق استفاده از وسایل آرایشی را ندارند چون باید صورت هایشان مانند مردها خشن و آفتاب سوخته باشد تا توجه مردی را به خود جلب نکند و …
تمام شعارهای مریم رجوی در مورد زنان دروغی بیش نیست. چون خودش هم مانند عروسک خیمه شب بازی اسیر دست رجوی است پس شعار دادن در مورد حقوق زنان به تف سر بالا شباهت دارد .
سال 1394 خبری از سرنگونی نیست
مریم رجوی در حالی سال جدید را جشن گرفت که خبری از وعده سرنگونی نبود و دلش را به این جملات خوش کرد که سال 94 را در حالی آغاز می کنیم که حکومت ایران در مهمترین گلوگاههای حیاتی اش خود را در برابر تهدیدهای مرگبار یافته است . همانگونه که شاهد هستیم موضعگیری مریم رجوی نشان از عقب نشینی برای سرنگونی است و دستش از بیان مسائل خالی است .
سال 1395، سال شکست حکومت ایران و طلیعه بهار آزادی
بر خلاف سال گذشته مریم رجوی باز به نشخوار ادعای سرنگونی پرداخت و مثل اینکه به این توهم رسیده بود که طلیعه بهار آزادی در راه است. وی در ادامه مدعی شد ورود به مرحله تهاجم حداکثر و کسب پیروزیهای پی در پی برای مردم ایران هستیم !!!.
اگر فرد منصفی باشیم به واقع باید عنوان کنیم که مغز مریم رجوی پاره سنگ برداشته و انگار خودش هم باورش شده که بعد از چندین سال دوری از مرزهای کشور و بدون سلاح توان تهاجم حداکثر را داراست. شما در عراق با حمایت اربابتان کاری از پیش نبردید و اکنون با ارتش سایبری تان می توانید به تهاجم حداکثر برسید؟ سازمان که در سالهای گذشته به نشخوار شعار تهاجم حداکثر در مورد اعزام تیم های عملیاتی به داخل کشور پرداخته بودید چطور شد که این بار باز به یاد این شعار افتاد؟!
چیزی که بسیار مشخص است وی به همراه شوهرش سعی می کنند با شعارهای توخالی و بازی با کلمات برای خود شخصیتی درست کنند که توان سرنگونی دارند ولی در این دوران کسی ارزشی به اراجیف شما نمی دهد.
ادامه دارد…
هادی شبانی