نجات در هفته ای که گذشت – شماره 100

مروری بر مطالب 31 تیرماه الی 5 مردادماه 1402 درج شده در سایت نجات

*شنبه 31 تیر

در روز شنبه جمعاً 7 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

همایش انجمن آسیلا در شهر کورچه آلبانی

… در این همایش، داشامیر مرصولی، مدیر انجمن آسیلا درباره تاریخچه فرقه تروریستی مجاهدین خلق و خطرات حضور آن ها در خاک آلبانی توضیحاتی ارائه داد. در این همایش همچنین رسالت انجمن آسیلا و هدف از تشکیل این انجمن برای مخاطبان شرح داده شد.

توهم سرنگونی در استراتژی رجوی – قسمت دوم

رجوی از همان شروع پیروزی انقلاب اسلامی سعی کرد با حقه بازی و فریبکاری قدرت را بدست بیاورد و با شعارهای سرنگونی و این که حکومت ایران بعد از شش ماه مبارزه مسلحانه سرنگون خواهد شد سعی کرد به فریبکاری ادامه دهد اما این تحلیل وی با شکست مواجه شد. رجوی در شروع سال 1365 عنوان داشت که دکل سرنگونی دیده شده است این تحلیل وی نیز با شکست مواجه شد و خبری از سرنگونی نبود.

فرقه رجوی چگونه از عزاداری سوءاستفاده می‌کرد؟

آقای هادی شبانی: در فرقه در مورد سینه زنی و اجرای مراسم این چنینی هم گفته می‌ شد که این کارها مربوط به اسلام ارتجاعی است و ما آن را قبول نداریم و باید مردم را آگاه کرد. با این اندیشه رجوی سال‌ ها اعضای خود را سرکار گذاشت. تا این که سال ۷۳ از رجوی دستور رسید که باید برای مراسم ماه محرم سینه زنی و علم کشی راه انداخت و تحلیل‌اش این بود وقتی حکومت وقت از احساسات مردم استفاده می‌کند چرا ما این کار را نکنیم. چون مردم به این شیوه برای عزاداری عادت کرده‌اند پس ما هم باید با مردم همراه باشیم و بعداً با آگاهی دادن، فکر و اندیشه ‌شان را عوض کنیم و از همان سال به طور ثابت هر ساله برای مراسم محرم دسته‌ های بی ‌محتوا راه اندازی می‌ شد.
… مریم به رسم همیشگی از راه و رسم امام حسین حرف می ‌زد، اما در واقع او اعتقادی به حرفی که می ‌زند ندارد. او دم از عاشورا می ‌زند در حالی که به دستور رجوی افراد زیادی را کشتند یا حتی در مناسبات خودشان افراد را شکنجه می ‌کنند. آتش زدن اتوبوس مردم عادی که زنده زنده در آتش سوختند و گِرا دادن به دشمن برای موشک زدن به مردم یا کشتن سربازان ایرانی که برای دفاع از کشور خود به جبهه رفته بودند، همه در تضاد با راه و رسم عاشورایی است. آیا امام حسین این گونه عمل می ‌کرد؟…

اندر حکایت شورای ملی رجوی ساخته

… اساساً، نام این تشکل مافیایی را که در اصل یکی از نام های مستعار باند رجوی است، نمی توان شورا نامید و با توجه به ماهیت سازمان مجاهدین استحاله یافته، نمی شود قبول کرد همه اعضای آن که عضوباند رجوی می باشند، دارای حق رأی مساوی در این تشکل برده دارانه داشته باشند و درست تر این است که گفته شود که هر مصوبه با نظر مسعود – و اینک احتمالاً مریم – تهیه و تصویب می شود و پر واضح است که نام تشکلی را که مصوباتش توسط یک فرد تهیه و توسط همان فرد تصویب می شود هر چه که باشد، شورا نیست!
به ادعای بیانیه این به اصطلاح شورا، آزادی عقیده، بیان و مطبوعات و آزادی تشکیل احزاب و جمعیت ‌های سیاسی و امنیت قضایی همه آحاد مردم و حقوق تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق ‌بشر تضمین می‌ شود. همه امتیازهای جنسی و قومی و عقیدتی لغو می ‌شوند و اعتقاد یا عدم اعتقاد به‌ یک دین یا مذهب هیچ گونه امتیاز یا محرومیتی برای کسی در بر نخواهد د‌اشت.
جواب ساده ومنطقی این ادعا این است که اگر به این مسائل اعتقادی دارید، چرا آن را در وهله ی اول در تشکیلات خود اجرا نمی کنید؟…

مجاهدین خلق همچنان بر طبل خشونت و نظامی گری می کوبد

… سازمان مجاهدین خلق که اکنون فرسوده شده وسن متوسط اعضای آن از 50 و 60 سال گذشته است، البته که نمی تواند هیچ اقدام نظامی علیه مردم ایران انجام بدهد، اما در ذهن آن ها ایجاد بلوی و شورش در دستور کار است و این با تمام معاهدات این گروه با دولت آلبانی مغایرت دارد. قرار بود همه ی اعضای سازمان در آلبانی کم کم به سمت زندگی سوق داده شوند ، اما در عمل ما چنین چیزی نمی بینیم! در داخل این مقر اعضای ناراضی زندانی شده اند، کوچکترین انتقاد اعضای سالخورده ی فرقه به شدت سرکوب می شود.
… ما مدعی هستیم اجبارات بنده ساز رجوی ها و مانیپولاسیون 24 ساعته اعضا را در مقرهای آنان نگه داشته است و باید شرایط ملاقات فراهم شود و اعضای سازمان اجازه پیدا کنند با آگاهی کامل، انتخاب مجدد بعد از ملاقات داشته باشند….

*یکشنبه 1 مرداد

7 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

عملیات فروغ جاویدان توهمی برای سرنگونی و خود زنی سیاسی رجوی

… عملیات چند روزه مجاهدین از سوم مرداد تا پنجم مرداد سال 1367 برخلاف خواسته رجوی پیامدهای جدی برای تمامیت فرقه رجوی در پی داشت. چنانچه نتیجه آن تا به همین امروز موجب تغییرات اساسی در مشی فرقه گردیده و سیل انتقادات اعضای ناراضی از مسعود رجوی و ریزش چشم گیر نیرو از تبعات آن بود. هر چند شکست مفتضحانه فروغ جاویدان نیز نتواست وقاحت مثال زدنی مسعود رجوی را در هم بشکند و طی نشست های طنز گونه و مضحک ، ضعف ایمان و وجود خانواده های اعضای فرقه را علت شکست اعلام نمود و نوک تیز انتقاد بازهم متوجه اعضای نگون بخت گردید. ولی این روند نیز موجب پیشگیری از ریزش بسیاری از اعضا نشد.
… در این عملیات تعداد زیادی از مردم عادی، سربازان ایرانی و همچنین اعضای جدیدی که با فریب رجوی از کشورهای مختلف اروپا و امریکا راهی عراق شده بودند قربانی توهمات رجوی شدند. با گذشت قریب به 35 سال از فاجعه انسانی که توسط مسعود رجوی پایه گذاری شده بود شاهد پیامدهای آن در آلبانی هستیم که چگونه سران مجاهدین همچون قبل بدون بهره مندی از تجارب تلخ گذشته همچنان بر طبل خشونت، کشتار، فریب و جنگ افروزی می کوبند تا به خواسته ننگین خود برسند. اعضای گرفتار باید از ترفند های سران مجاهدین برحذر بوده و اجازه ندهند تا دروغ های دیگری همچون دروغ جاویدان دامان آن ها را فرا گیرد.

راه بی بازگشت رجوی

… فرقه ها در اولین گام، ارتباط نیرو را با خانواده قطع می کنند و خانواده را در قالب هیولا، ضد مبارزه، مزدور، دشمن و … به نیروهایشان معرفی می کنند که مصداق بارز و عینی آن شخص رجوی می باشد و رزم حماسی خانواده ها بیش از 4 سال در مقابل پادگان اشرف خود گواه این حقیقت است.
… از خصوصیات فرقه هاست که اجازه ندهند مخالفی در گروه باشد چون ممکن است عقاید او گسترش پیدا کند و فرقه را نابود سازد. لذا رجوی با این علم هر صدای منتقد و مخالفی را در گلو خفه می کند. این کار با روش های مختلف صورت می گرفت.
… ما از روی سنگ قبرها متوجه می شدیم که فردی توسط تشکیلات و به دستور رجوی کشته شده که روی سنگ قبر او مجاهد خلق نمی نوشتند و یا از عبارت درگذشت و یا رزمنده و… استفاده می کردند….

مجاهدین خلق – از ترور فیزیکی تا ترور شخصیتی

… اهرم ترور کماکان در دستان رهبران این سازمان باقی مانده است. البته که فعلاً سلاح ندارند و امکان ترورهای فیزیکی از آنان سلب گشته است ولی آنان این خلأ را با توسل به یک امکان دیگر پر کرده اند و بی محابا از آن استفاده می نمایند.
… اکنون نیز فرقه ی رجوی که دیده است توان حذف فیزیکی از آنان گرفته شده است شروع به مجموعه ای از ترورهای شخصیتی کرده است. شما اگر خوب به اخبار و سایت های سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق نگاه کنید امکان ندارد رد پای این نوع ترورها را مشاهده نکنید، کافی است دید خودتان را نسبت به این واژه تغییر دهید به سرعت متوجه خواهید شد که هر جایی که رهبران سازمان نتوانسته اند در پاسخ به تضادهایی که با آن مواجه هستند موفق شوند، به رویکرد ترور شخصیتی متوسل گشته اند….

*دوشنبه 2 مرداد

در این روز کلاً 9 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

خاطره محمدرضا گلی، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق از عملیات فروغ جاویدان

رهبری سازمان مجاهدین خلق با رژیم بعث به این نتیجه رسید که با عملیات نظامی و با حمایت ارتش عراق و خصوصاً نیروی هوایی، می‌ توان حکومت ایران را نابود کرد. از سوی سازمان اسم عملیات، فروغ جاویدان نامیده شد. این عملیات تحت رهبری مسعود و مریم رجوی در حالی انجام گردید که از پشتیبانی دولت وقت عراق برخوردار بود و با هدف فتح تهران در یک زمان بندی بسیار کوتاه یعنی سه روزه طراحی و تدارک دیده شده بود.
… رجوی معتقد بود تنها راه براندازی نظام مبارزه مسلحانه و جنگ نوین با ارتش آزادیبخش است حالا بعد از شکست و ناکامی در یک نشست جمع بندی تقصیر را به گردن اعضای خودش انداخت و گفت اگر ایراد و مشکلی هست به خود شماست، خط مشی ما مشکلی نداشته است .
در واقع رجوی می خواست بر محاسبات غلط خودش و تحلیلی که کرده سرپوش بگذارد، و گفته بود در تنگه چارزبر گیر نکردید بلکه در تنگه توحید، گیر کرده بودید. و در ادامه گفت مقصر شکست شما هستید که با تمام وجود نجنگیدید بین شما و من حائلی وجود داشت که به همین دلیل نتوانستید به هدف برسید آن حائل زن و بچه های شما بودند و آن هایی که مجرد هم بودند در ذهن خود بی شمار حائل داشتند، علت شکست این بود ….

حماقت مسعود رجوی در عملیات فروغ جاویدان و غروب جاویدانی که خلق کرد

… در عملیات فروغ جاویدان که در ایران مردم با اسم عملیات مرصاد آن را می شناسند نزدیک به 1450 نفر جانشان را از دست دادند (آماری که رجوی از تلفات خود ارائه داده است، این که کم است یا زیاد اطلاع دقیقی ندارم)، ولی مهم این است که جان انسان های زیادی گرفته شد و باز به آمار خود رجوی برمی گردم که مدعی بود بیش از 50 هزار نفر از نیروهای ایران را کشته است! مهم جان انسان ها است که در یک تصمیم گیری احمقانه گرفته شد. کشته های نیروهای ایرانی مگر چه کسانی بودند که رجوی به کشتن آن ها افتخار می کند؟ همه سربازان و بچه های همین آب و خاک بودند که او با افتخار به کشتن آن ها اعتراف می کند.
… بعد از شکست سنگین و خفت بار رجوی در عملیات فروغ جاویدان او بازماندگان از جنگ و عملیات خودزنی را جمع کرده و به آنان توپ و تشر رفت که چرا نتوانستند راه را باز کنند ؟! حسابرسی میکرد که اصلا چرا زنده برگشته اند؟!
از دیدگاه رجوی مردۀ یک فرد منافعش بیشتر از زنده اش است. زیرا با مرده می شود آمار کشته ها را بالا ببرد و مظلوم نمایی کند و بهتر تبلیغات نماید و هر طور که بخواهد دروغ بافی کند. رجوی برای نگاه داشتن خود و سازمانش همیشه از خون افراد مایه گذاشته و ارتزاق کرده و می کند….

توهم سرنگونی در استراتژی رجوی – قسمت سوم

… رجوی با انجام نشست عمومی اعلام کرد ایران توافق صلح را قبول کرده است و باید به سمت ایران حرکت کنیم چون اگر امروز نرویم فردا دیر است و به همین خاطر دستور داد تا در عرض یک هفته همه نفرات و سازمان ها و ستادها هماهنگی لازم برای حمله را انجام دهند .
در نهایت به دستور رجوی در روز سوم مرداد ماه به سمت مرزهای ایران حرکت کردیم. رجوی برای این که به نیروها انگیزه جنگ بدهد در خیابان 100 به همراه مریم نیروها را بدرقه می کرد و خوشحالی می کرد که دیگر کار تمام است. اما این گونه نشد و بعد از سه روز دستور عقب نشینی صادر کرد و دوباره نیروها به اشرف بازگشتند و تا چند سال دیگر در عراق باقی ماندند و رجوی هم چنان بر طبل توخالی سرنگونی کوبید….

30 خرداد ماجراجویی جنایتکارانه رجوی و نقش او در قربانی کردن اعضا – قسمت سیزدهم

… دولت عراق برای کنترل اوضاع از مجاهدین خلق خواست که با توجه به از هم پاشیدگی ارتش و نیروهای نظامی عراق در سرکوب نا آرامی ها به این دولت کمک نماید. مسعود رجوی که در مقابل این درخواست صدام نمی توانست پاسخ منفی بدهد واز طرف دیگر افزایش نا آرامی ها و از بین رفتن ثبات سیاسی و نظامی عراق را به سود خودش نمی دید با یک سناریو ساختگی دست به فریب نیروها زد و حمایت از صدام و شرکت در عملیات سرکوب اعتراضات مردم عراق را این گونه توجیه نمود که نیروهای سپاه با استفاده از اوضاع به هم ریخته کشور و شهرهای عراق با لباس های مبدل کردی و با پوش شهروند کرد و شیعه از مناطق شمالی و جنوبی به دنبال حمله نظامی به قرارگاه اشرف و دستگیری مجاهدین خلق هستند و ادامه داد آن ها ده ها اتوبوس را آماده کرده اند تا بعد از دستگیری مجاهدین خلق آن ها را از مرز خانقین به ایران دیپورت و زندانی نمایند.
رجوی حتی نام عملیات سرکوب گرایانه مردم معترض عراق را، سلسله عملیات تدافعی مروارید گذاشت. براساس همین طرح نیروهای مجاهدین خلق با تمامی جنگ افزارها از قرارگاه اشرف خارج و برای مقابله با مردم و گروه های کردی که در نظر داشتند از مناطق جلولا، کفری و خانقین و با گذشتن از شهر بعقوبه خود را به بغداد برسانند در سه راهی کفری، کلار و خانقین و بخشی از سلیمان بک مستقر شدند تا جلو پیشروی نیروهای کردی به سمت بغداد را بگیرند.

*سه شنبه 3 مرداد

در این روز 7 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

30 خرداد ماجراجویی جنایتکارانه رجوی و نقش او در قربانی کردن اعضا – قسمت چهاردهم

خبرهایی می رسید که گروه های مخالف شهرها را یکی بعد از دیگری تصرف و امید چندانی به دولت عراق نیست. خبری در قرارگاه اشرف پیچید که فرماندهان گروه های کرد پیامی برای رهبران مجاهدین خلق فرستادند و به آن ها اطمینان داده اند در صورتی که در جنگ آن ها با صدام مداخله نکنند، آن ها به پادگان اشرف و نیروهای مجاهدین خلق کاری نخواهند داشت و امنیت آن ها را حتی بعد از سرنگونی صدام تضمین خواهند کرد.
ولی رجوی که تصمیم نهایی خود مبنی بر حمایت از صدام و دولت عراق را گرفته بود به این پیشنهاد پاسخ منفی داد و به نیروهای کردی هشدار داد که تحت هیچ شرایطی از مسیر دیالی برای عبور و رسیدن به بغداد استفاده نکنند چون این منطقه حریم حفاظتی و امنیتی مجاهدین خلق محسوب می شود. شرایط اقتصادی در پادگان اشرف به شدت بغرنج شده بود. مواد غذایی و سوخت جیره بندی شده بود. نگرانی و ترس از وضعیت و چشم انداز نامعلوم ذهن همه نیروها را درگیر خود کرده بود. یک تیم گشت اطلاعاتی تحت فرماندهی نادر افشار (بیژن) که برای مسئولیتش یعنی تردد به شهرهای کربلا و نجف و کسب اخبار و ارزیابی اوضاع امنیتی این دو شهر، به دلیل به هم ریختن وضعیت شهر کربلا به سرنوشت نامعلومی دچار شدند و هیچ کس از آن ها اطلاعی نداشت. برخی خبرها حاکی از دستگیری و کشته شدن آن ها توسط نیروهای معارض شیعه عراقی بود….

توهم سرنگونی در استراتژی رجوی – قسمت چهارم

… 23 سال از وعده سرنگونی مریم رجوی گذشت و باز روسیاهی عملی نشدن وعده سرنگونی به او ماند. اما چیزی که در این میان بسیار مهم است او نیز مانند شوهرش حاضر نشد پاسخگوی تحلیل های غلط خود شود و با سکوت مسأله را پشت سر گذاشت.
البته تحلیل مریم رجوی بیشتر به تف سر بالا شباهت داشت چون کسی برای تحلیل ها و مصاحبه های او تره هم خرد نمی کرد. او آمده بود تا پا جای پای مسعود بگذارد اما در مناسبات سازمان شاهد بودیم که افراد خصوصاً مسئولین قدیمی مرد وی را قبول نداشتند و به خاطر فشار تشکیلات او را تحمل می کردند.
سال 79 نیز مانند سال های گذشته به پایان رسید و باز این نیروهای وارفته بودند که باید علت نرسیدن به سرنگونی را پاسخ می دادند.

روایت ساک هایی از کمپ اشرف که هرگز به ایران نرسیدند

… قبل از حرکت فرمانده یکان دید هر کس باخودش ساکی برداشته! سؤال کرد این ها چی هستند با خودتان برداشتید؟ ما به جنگ می رویم و نمی توانید ساک ها را با خودتان بیآورید، گم و گور می شوند بگذارید وقتی رسیدیم تهران چند روز بعد نفراتی به اینجا خواهند آمد و ساک ها را با هواپیما به تهران منتقل می کنند! فقط برای این که اداره پست بتواند آن ها را به آدرس منزلتان پست کند هر کس آدرس کامل منزلش را روی ساک خودش بنویسد و در گوشه آسایشگاه بگذارید.
… در نهایت ماجراجویی رجوی موسوم به فروغ جاویدان نتیجه ای جز شکست و کشته شدن انبوهی از نیروهایش نداشت، بنابراین ساک هایی که در آسایشگاه مانده بودند نه تنها به ایران برده نشدند بلکه اکثر صاحبان آن ها در جنگ کشته یا مفقود شدند. نفراتی هم که جان سالم به در برده و به کمپ بازگشتند وقتی به آسایشگاه رسیدند با حسرت و با بی میلی ساک خود را در بین انبوه ساک ها در می آوردند. ساک های بدون صاحب به انبار مقر منتقل شدند….

ماجراجویی عملیات فروغ جاویدان چرا و چگونه شکل گرفت؟ – قسمت اول

… رجوی در نشست توجیهی عملیات موسوم به فروغ جاویدان شرایط به وجود آمده را چنین توضیح داد: بعد از پذیرش آتش بس از طرف رژیم ما احساس کردیم یک میز توطئه بین المللی برای از بین بردن ما چیده شده، و ما هر طور که شده باید این میز را واژگون کنیم. رجوی ادامه داد بلافاصله بعد از آتش بس به کاخ ریاست جمهوری و ملاقات صاحب خانه رفتم. دو روز مانع از ملاقات من با رئیس جمهور شدند ولی من در آنجا بست نشستم تا با ملاقات ما موافقت شد. در ملاقات با رئیس جمهور گفتم رژیم ایران به هیچ وجه توانایی صلح با عراق را ندارد، آن ها صلح نمی خواهند بلکه به خاطر این که در موضع ضعف قرار گرفته اند به ناچار تن به آتش بس داده اند. اوضاع کشور کاملاً به هم ریخته و نیروهای نظامی از هم پاشیده اند و موضع مردم به شدت در ضدیت با رژیم است. شما چند روز آتش بس را به تاخیر بیندازید تا ما رژیم ملاها را سرنگون و آتش بس واقعی را با خودمان امضا کنید. با اصرار ما سیدالرئیس حاضر شد که چند روز به ما فرصت بدهد تا ما عملیات سرنگونی را انجام دهیم.

*چهارشنبه 4 مرداد

در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

کارشناسان بین المللی از مرگ تدریجی مجاهدین خلق می ‌گویند

الکس وطنخواه، مدیر برنامه ایران در مؤسسه خاورمیانه واشنگتن دی سی بر این بارو است که توافق‌ های تازه میان ایران با آمریکا و اروپا، آینده مجاهدین خلق را به مخاطرات تازه ‌ای وارد می کند و حذف مجاهدین از صحنه می تواند امتیازی باشد که غرب به ایران می‌ دهد.
با این وجود، وطنخواه معتقد است که مجاهدین خلق به این زودی‌ ها ناپدید نمی ‌شود، چندان که در شش دهه گذشته علی رغم تحولات ژئوپولیتیک بقا داشته است. او می ‌گوید: “فکر می‌ کنم که آن‌ ها به مرور ضعیف ‌تر می‌ شوند. در حالی که نزدیکی ایران و عربستان آن ها را ضعیف ‌تر می‌ کند، نمی‌ تواند نشانی از مرگ آن ها باشد.”
لازم به ذکر است که در طول تاریخ فرقه‌ ها نمی ‌میرند. بلکه تضعیف یا تقویت می شوند چرا که این ایدئولوژی نیست که موجب بقای آن ها شده است بلکه متدولوژی هاست که به طور سازمان یافته اعضا را در شرایط کنترل ذهن نگه می ‌دارد.

توهم سرنگونی در استراتژی رجوی – قسمت پنجم

… مریم رجوی در موقع تحویل سال 88 گفت صدای تیک تاکی که چند دقیقه پیش لحظه های پایانی را به سال نو رساند مبین دوران جدیدی است و سال 87 سال پر شکوه مقاومت و ایستادگی و سال اوج گرفتن رویارویی مردم ایران با حکومت بود و اشرف ایستاد و جهانی را به ایستادگی برانگیخت!
در مورد ایستادگی اشرف در قسمت خودش توضیح داده می شود اما رجوی در تاریخ 26 تیر همان سال با توجه به مسائل پیش آمده در ایران گفت استارت سرنگونی حکومت ایران زده شده است!
رجوی خوب می دانست که از ارتش وارفته و مسئله دارش سرنگونی در نمی آید به همین خاطر دلش را به مسائل و اتفاقات داخل ایران خوش کرده بود و شاهد بودیم که مسائل سال 88 به پایان رسید و خبری از سرنگونی رجوی نشد.

ماجراجویی عملیات فروغ جاویدان چرا و چگونه شکل گرفت؟ – قسمت دوم

… رجوی خطاب به فرمانده محور فتح تهران گفت: به تهران که رسیدی به ساختمان علوی (مقر سابق مجاهدین خلق در سال 58) می روی و یک اتاق برای من خالی می کنی! یکی از زنان شرکت کننده در نشست که به تازگی از ایران آمده بود پشت میکروفون قرار گرفت و خطاب به رجوی گفت: من به تازگی از ایران آمده ام، شما با قاطعیت از حمایت مردم ایران از مجاهدین خلق صحبت کردید ولی من چنین حمایتی را از نزدیک شاهد نبودم. رجوی که از طرح چنین سؤالی قدری جا خورده بود، پاسخ داد مردم تابع تعادل قوا هستند و تحت تاثیر حوادث وارد صحنه میشوند. وقتی ما صحنه را به سود خودمان چرخاندیم و دشمن را زمین زدیم مردم هم وارد صحنه خواهند شد و کار را تمام خواهند کرد. در حالی که عضو زن جدید هنوز از توضیحات رجوی قانع نشده بود وی بحث را تغییر داد….

اسارت در محرم

… در مناسبات اسارت بار مجاهدین، وضع اینطور نیست، بیشتر اسارت حضرت زینب در ذهن تبلور می یابد. ما اعضای سازمان مانند کاروان اسرا بودیم. برخی دوستان ما دراین اسارت چون شمعی سوختند تا پیام صلح و آزادی را در گوش ما زمزمه کنند، در تاریکخانه های رجوی هنوز زنجیر اسارت به دست و پای عده زیادی زده شده است و در این ایام در زندان های رجوی در پادگان مخوف اشرف در اسارت به سر می بردند.
… زندان اشرف، چونان زندان یزید، سیاه و تاریک بود، یزید در جریان خلافتش جنایات بسیاری مرتکب شد، او تنها سه سال و نه ماه خلافت کرد، او به فرعون زمان خود ملقب بود، اما مسعود رجوی از سال 1365 در عراق روی یزید و یزیدیان را سفید کرده است، او در تمام قرارگاه های خود زندان داشت و بساط دار و درفش برپا بود، درب های این قرارگاه ها همیشه بسته بود، زندگی به معنای عام آن هرگز در درون این مقرها جریان نداشت، کوچکترین انتقادات به شدت سرکوب می شد، سران سرکوب سازمان چون اسدا… مثنی و فاضل و فروغ پاکزاد و … بی محابا و به راحتی آب خوردن منتقدان را از دم تیغ می گذراندند….

خروج از نسخه موبایل