نامه بیجار رحیمی به وزیر کشور آلبانی

عالیجناب آقای تائولانت بالا  Taulant Balla
وزیر محترم کشور جمهوری آلبانی

با سلام و تقدیم احترام
بیجار رحیمی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق هستم که در تاریخ 21 ژوئیه 2023 از اردوگاه این سازمان فرار کردم و همان روز به اداره پلیس مراجعه نموده و خودم را معرفی کردم و اعلام نمودم که مایل به بازگشت به داخل اردوگاه نیستم و می خواهم به آسیلا بپیوندم.

قبل از هرچیز باید از مساعدت و برخورد بسیار خوب و اطمینان بخش پلیس تشکر کنم که با توجه به این که ترس و واهمه بسیار زیادی داشتم خاطرم را جمع کردند که کاملا در امان خواهم بود و آنچه که سازمان مجاهدین خلق در خصوص آسیلا و انجمن نجات و شرایط خارج از اردوگاه و رفتار پلیس آلبانی گفته است کاملا دروغ می باشد.

از زمانی که برادرم سرفراز رحیمی از سازمان مجاهدین خلق جدا شد فکر جدایی، که از قبل در سرم بود، قوت گرفت. وقتی سازمان به من گفت که حق ارتباط و ملاقات با برادرم و همسر برادرم را ندارم تصمیم به فرار گرفتم و منتظر فرصت بودم. به من اطلاع دادند که برادرم به آسیلا پیوسته است و بعد به این دلیل سازمان مرا تحت فشار قرار می داد و به من سرکوفت می زد. وقتی بیرون می رفتم مراقب من بودند و کلا کمتر اجازه می دادند تا از مقر خارج شوم.

در جریان حمله به میز کتاب آسیلا در یک نمایشگاه کتاب در دورس، به من گفتند که برادرم و همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داده اند که خیلی ناراحت و نگران شدم و البته فیلم آنرا هم با افتخار به من نشان دادند. آنها مدعی بودند که بعد از دستگیری 11 نفر از اعضا در این خصوص، همگی بدون قید و شرط آزاد شدند و مدعی بودند که پلیس کاملا با آنها همکاری می کند و علیه جداشدگان است.

در تکاپوی این بودم که بتوانم برادرم سرفراز رحیمی را در تردد به شهر تیرانا حداقل یک بار ببینم. مطلع شده بودم که ازدواج کرده و صاحب یک پسر شده است. این موارد را در درون تشکیلات به عنوان خطا و جرم برادرم به من می گفتند و مرا سرزنش می کردند و می پرسیدند که چرا می خواهم او را ببینم. اما من فوق العاده راغب بودم که پسر برادرم را در آغوش بگیرم.

در تاریخ 20 ژوئن 2023 مأمورین پلیس برای بازرسی به اردوگاه ما با اعلام قبلی مراجعه کردند. درست نیم ساعت قبل از مراجعه پلیس به همه اعضا گفته شد که محل های کار را ترک کنند چون پلیس میخواهد به اشرف بیاید و جستجو کند. همه مان غافلگیر شده بودیم که چرا پلیس با این حجم نیرو برای بازرسی وارد مقر شده است. به ما همیشه گفته می شد که پلیس آلبانی در همه حال پیشتیبان ماست. هیچ کس انتظار چنین مراجعه ای از جانب پلیس را نداشت.

همه اعضا در شوک بودند چون اصلا انتظار چنین اقدامی از جانب پلیس را نداشتند. پلیس چند بار قبلا برای چک آمده بود ولی با یک یا دو ماشین می آمدند و یک چک سطحی می کردند و می رفتند. تصور مسئولین هم ابتدا همین بود ولی اینبار با تعداد خیلی زیاد و باورنکردنی آمدند که برای سازمان تازگی داشت.

در ابتدا هیچ مشکلی نبود و جستجو به آرامی پیش می رفت و تصور این بود که بزودی خواهند رفت. ولی به محض این که به سراغ کامپیوترها رفتند از طرف مسئولین دستور آمد که به هر قیمتی شده نباید بگذارند کامپیوترها را ببرند. به نفراتی که کامپیوترها از آنها گرفته شده بود از جانب فرماندهان دستور داده شد تا مقاومت کنند و هر طور شده اجازه بردن کامپیوترها را ندهند. در این موقع بعضی از اعضا شروع به شکستن و خرد کردن کامپیوترها نمودند. برخی به پلیس حمله ور شدند و تلاش کردند تا کامپیوترها را از دست آن ها بگیرند و حتی تعدادی جلو ماشین پلیس خوابیدند که مانع حرکت ماشین ها برای بردن کامپیوترها شوند که نهایتا بعد از مجروح شدن چند پلیس با واکنش نیروی پلیس مواجه شدند.

بعد از این واقعه من یک ماه در داخل تشکیلات بودم و مایلم حقایقی که در این یک ماه اتفاق افتاد را برایتان به اختصار نقل کنم:

فعالیت های سازمان مجاهدین خلق از قبل تماما روی داخل کشور متمرکز بود که افرادی که در داخل کشور از طریق فضای مجازی جذب کرده بودند یا به صورت تیمی در قالب کانون های شورشی یا به صورت فردی، از طریق ارتباط اینترنتی بسیار گسترده و نامحدود از آلبانی، برای انجام کارهای تبلیغی و ایذایی و در صورت امکان تروریستی ترغیب می کردند و آموزش می دادند و همچنین پول به دستشان می رساندند.

بعد از مراجعه پلیس و درگیری که پیش آمد به مدت سه روز اینترنت مقر بطور کامل قطع شد که گفته شد بخاطر این است که سرورها دچار مشکل شده اند اما برخی می گفتند که دولت آلبانی اینترنت اردوگاه را قطع کرده است. بعد از سه روز باز هم اینترنت، البته ضعیف تر از سابق، برقرار شد که تعدادی می گفتند که از طریق ماهواره اینترنت گرفته شده است. سازمان برای اینکه نمی خواست از کار داخل کشور باز بماند ارتباطات را در طول شبانه روز به صورت نوبتی کرده بود که افراد با تیم هایشان در داخل ایران ارتباط داشته باشند. مقر به مقر به صورت نوبتی 24 ساعته با اینترنت کار می کردند و سیمای آزادی (تلویزیون مجاهدین خلق) هر شب در اخبار از فعالیتهای کانونهای شورشی گزارش و فیلم و خبر پخش می نمود.

مدتی بعد از صدور بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا که از اقدام آلبانی در خصوص مجاهدین خلق حمایت کرد یک نشست عمومی توسط زهرا مریخی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق برگزار شد. تعدادی نشست های آنلاین نیز بعد از آن توسط مریم رجوی برگزار شد که مربوط به گردهمایی پاریس بود. مریم که با تعدادی از مسئولین سازمان، آلبانی را از قبل ترک کرده و به فرانسه رفته بود در این خصوص هیچ موضعی نگرفت. بعدا یک پیام کتبی هم در همین رابطه از جانب مسعود رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین خلق داده شد که برای افراد خوانده شد.

زهرا مریخی در نشست عمومی برای تمامی اعضا صحبت از حمله وحشیانه پلیس فاشیست آلبانی کرد و به مقامات آمریکایی برای صدور بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا حمله نمود. زهرا مریخی برای دلگرمی اعضا و اینکه نفرات را از ناامیدی بیرون بیاورد این نشست را گذاشته بود. او اشاره کرد که آنچه پلیس برده است هیچ اهمیتی نداشته است. او گفت که مجاهدین خلق حامیان با نفوذ بسیاری در سطح جهانی دارد و پلیس و دستگاه قضایی آلبانی هیچ غلطی نمی توانند بکنند.

بعد از سه روز همه کارها با همان سازمان کار قبلی و مثل روال سابق آغاز شد. به افراد گفته شد که به شدت و تماما سرگرم کارهای داخل کشور باشند و با اطمینان می گفتند که این موضوع، یعنی مراجعه پلیس، دیگر تکرار نخواهد شد. یک مدت بازرسی سطحی ورود و خروج خودروها توسط پلیس انجام می شد که بعدا متوقف گردید.

همچنین بعد از این واقعه به مدت دو روز ترددات به خارج از اردوگاه ممنوع شد. روز سوم فقط نفراتی که قرار تخصصی پزشکی داشتند به تیرانا رفتند. از روز چهارم روال به قبل از واقعه برگشت و نفرات به بیرون تردد داشتند و همه کارها مثل قبل بود.

پیام مسعود رجوی بعد از تغییر وزیر کشور آلبانی داده شد که در هر مقر خوانده شد. طوری وانمود می کرد که گویی در این تغییر نقش داشته است. او گفت که وزیر کشور جدید آلبانی در دولت ادی راما از دوستان نزدیک مجاهدین خلق است و در گذشته از قرارگاه اشرف 3 در آلبانی و موزه دیدار کرده و در آمریکا نیز با مجاهدین خلق دیدار و گفتگو داشته است.

مسعود رجوی اضافه کرد که “شما 14 سال پایداری در اشرف و لیبرتی را تجربه کردید آنهم با انقلاب مریم و تشکیلات تان و الان شما باید با انقلاب و کارآموزی و جنگ صد برابر و نبرد با دشمن در برابر هر توطئه ای آمادگی داشته باشید”. او اقدام پلیس را توطئه علیه سازمان مجاهدین خلق خواند و آنرا محکوم کرد.

در پیام مسعود رجوی، در خصوص رفتن مریم رجوی و تعداد زیادی از همراهانش به فرانسه، آمده بود که: “ریسک کردم که مریم را برای گردهمایی پاریس فرستادم و این خطر را پذیرفتم.” تعداد زیادی از افراد هستند که مدام به خارج از آلبانی در رفت و آمد هستند. این افراد هم همراه با مریم رجوی رفته بودند.

فضای مسئله داری و درخواست خروج از سازمان مجاهدین خلق روز به روز بیشتر می شود اما بعد از این واقعه، مسئله داری ابعاد وسیعتری گرفت. خیلی ها خواهان جدا شدن و خروج بودند. سازمان آنها را تهدید می کرد که اگر خارج شوید گرفتار پلیس می شوید که با شما بدرفتاری می کند و شما را به کمپ کارچ مثل اعضای آسیلا می برد و زندگی سختی خواهید داشت. سازمان به افرادی که خواهان خروج بودند وعده می داد که خودش آنها را به یونان یا آلمان خواهد برد.

ترس و وحشت سازمان این است که اعضا جدا شوند و بعد به آسیلا بپیوندند که مورد حمایت انجمن نجات می باشد. وقتی ویلای آسیلا مورد بازرسی پلیس قرار گرفت و کامپیوترها و موبایل های آنها ضبط گردید سازمان جشن گرفت و آنرا پایان آسیلا اعلام کرد. وقتی شش نفر از اعضای آسیلا به کمپ کارچ برده شدند سازمان تبلیغات زیادی برای ترساندن افراد کرد و روی اخراج حسن حیرانی به یونان و احسان بیدی به ایران خیلی مانور داد. این اقدامات پلیس علیه آسیلا کلا باعث شد که خیلی ها که می توانستند از سازمان جدا شده و به آسیلا بپیوندند منصرف شوند و این کمک بزرگی به سازمان بود. ما باور کرده بودیم که پلیس آلبانی تماما حامی مجاهدین خلق و علیه آسیلا و جداشدگان است.

در درون تشکیلات اعضا را مغزشویی می کنند. تمام حرفهای مسئولین اینست که به اعضا امیدواری بدهند که در کمپ بمانند. آنقدر علیه خانواده تبلیغ می نمایند که بعضی از اعضا خانواده را دشمن اصلی خود می دانند. مسعود رجوی یک مکار حیله گر است که ضدیت هیستریکی با خانواده ها دارد. او خانواده ها را در تضاد با منافع شخصی اش می داند. سازمان از این که خانواده های اعضا به آلبانی بیایند به شدت واهمه دارد چون نقطه امیدی برای اعضا ایجاد خواهد شد.

اکنون نفراتی در داخل مناسبات هستند که ضوابط را آنطور که تشکیلات میخواهد رعایت نمی کنند و این امر کاملا مشهود است. مثلا نفراتی هستند که از نشستهای انقلاب اصلا استقبال نمی کنند و در کمیته های کارآموزی انقلاب و ترمهای انقلاب شرکت نمی نمایند وهیچ گزارشی از خود نمی خوانند. یا در نشستهای مریم رجوی که آنلاین بود، بخصوص نشستهای داخلی، شرکت نمی کنند. یا به ضابطه پوشیدن لباس رسمی نشست های عمومی توجه نمی نمایند و با لباس عادی شرکت می کنند. یا اگر به نشست می آیند مدام به بیرون از نشست می روند و با یکدیگر صحبت می کنند و وقت می گذرانند. سعی می شد که به این نفرات فشار نیاورند چون امکان فرار آن ها می رفت.

در خصوص کار داخله، هر مقری یک استان مشخص را دنبال میکرد. استان من یعنی سیستان و بلوچستان هم در دستور کار بود. چند یکان مسئول نیرویابی در فضای مجازی بود و اگر نیرویی جذب میشد روی آن نیرو کار می کردند. بیشتر برای کارهایی مثل آتش زدن اماکن دولتی و اداری و نصب پلاکارد و شعار نویسی و پر کردن کلیپ ضد ایران عمل می نمودند. این اعمال را نیروهای محلی در سراسر ایران انجام می دادند. به این فعالیت ها اختناق شکن می گفتند.

وقتی یک نیرو جذب می شد و بعد چند کار انجام می داد و قابل اعتماد می گردید به آن نفر آموزشهای لازم داده می شد و این شخص وارد کانونهای شورشی می گردید. کسانی که قابل اعتماد نیستند یا وارد فعالیت نمی شوند را هرگز وارد کانونها نمی کردند و این افراد را فقط تغذیه سیاسی می نمودند و از آنها اطلاعات و پول می گرفتند.

در حال حاضر تمامی مقرات داخل اردوگاه اشرف 3 در آلبانی، به جز مقرات تاسیسات، آشپزخانه، و اداری، کار داخله (هدایت کانون های شورشی در داخل کشور) را انجام می دهند. اگر در برنامه یک کانون شورشی بود که اقدام به آتش زدن یک محل بکند، مسئول آن کانون در اشرف 3 می بایست تا پایان کار و گرفتن عکس و فیلم و گزارش کامل، پشت کامپیوتر خود می نشست و کار را هدایت می کرد.

بسیاری از افراد در داخل اردوگاه مایل به فرار هستند. آنان نیاز به حمایت دارند. خیلی ها می خواهند با خانواده شان ارتباط بگیرند اما سازمان مانع می شود. دولت آلبانی باید در این رابطه اقدام نماید و به کسانی که مایل به جدا شدن هستند یاری برساند. از شما درخواست دارم تا با این افراد صحبت کنید و مثل من به آنان اطمینان بدهید که در خارج از سازمان در امان خواهند بود. من می توانم اسامی آنها را به شما بدهم تا اقدام کنید و با آنها صحبت نمایید. همچنین خوشحال خواهم شد اگر بتوانم کمکی کرده باشم تا دیگر دوستان اسیرم هم آزاد شوند.

همچنین سازمان به شدت از حضور خانواده ها در تیرانا و خصوصا پشت دروازه های اشرف 3 وحشت دارد. علت این است که می داند اگر عواطف خانوادگی در اعضا زنده شود و تأثیرات مغزشویی از بین برود به زندگی در بیرون از فرقه امیدوار شده و از سازمان جدا خواهند شد. از شما درخواست دارم که به خانواده ها ویزا بدهید تا وارد کشور شوند و سرنوشت عزیزان خود را از نزدیک پیگیری نمایند.

پیشاپیش از توجهات شما سپاسگزارم

ارادتمند
بیجار رحیمی
تیرانا – 5 اوت 2023

اطلاعیه آسیلا در خصوص جدایی ام و همچنین بیانیه اعلام جدایی که خودم در این خصوص نوشته ام به ضمیمه این نامه تقدیم می گردد.

خروج از نسخه موبایل