نامه حمید فرخی به برادرش بهزاد فرخی در کمپ مجاهدین خلق

بهزاد جان با سلام

حالت چطور است؟ مدتهاست از تو بی خبر هستم. کاش می شد به تو دسترسی داشتم تا لااقل گاه به گاه برایت نامه بنویسم. صدایت را بشنوم. کاش می شد مانند بقیه برادرها هر موقع دلتنگت می شوم تماسی بگیرم و از دلتنگی دربیایم.

برادرجان تا جایی که از تو شناخت داشت، با عقاید و اهداف سازمان مجاهدین خلق تناسبی نداشتی. نمی دانم چه اتفاقی افتاد که خانواده ما گرفتار این سازمان شد. نمی دانم چرا نمی گذارند با ما تماس بگیری!

من باید با تو صحبت کنم و مطمئن شوم که واقعاً خودت می خواهی در آن زندان باقی بمانی. تا آن موقع تمام تلاشم را می کنم تا راهی برای ارتباط با تو پیدا کنم.برادر جان بالاخره راهی پیدا می کنم تا تو را از آن زندان نجات بدهم. خودت هم به خودت کمک کن. باور کن که دنیای بیرون از آن زندان، خیلی زیباست. همیشه در کنار خانواده از تو و خاطرات گذشته حرف می زنیم اما افسوس که تو در میان ما نیستی .

بارها از خودم سوال کردم چرا رجوی از یک تماس تلفنی وحشت دارد؟ حال جواب آنرا بسیار خوب درک می کنم. رجوی در صورت آگاهی شما هیچ وقت نمی تواند به سیاست های مغزشویی ادامه دهد. اگر اعضا به آگاهی دست پیدا کنند کسی در تشکیلات باقی نخواهد ماند.

قربانت – حمید – مازندران – آمل

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا