مسعود رجوی به روایت مادرش

مسعود رجوی در سال ۱۳۲۷ در طبس، از شهرهای استان خراسان، در خانواده‌ای از طبقه متوسط مرفه متولد شد. پدرش دفتر اسناد رسمی داشت. این شغل در خانواده‌شان به طور سنتی می‌چرخید. مادر رجوی نیز زن ساده و تنهایی بود. جالب توجه آن است که او همیشه می‌گفت:

بر پدر حنیف‌نژاد لعنت که مسعود را کشید به این راه و ما پدر ومادرها را بدبخت کرد. من شب و روز به حنیف نژاد لعنت می‌کنم. من بچه ندارم، چند تا پسر دارم انگار که ندارم. اگر مسعود راست می‌گوید و مسلمان است رضایت پدر و مادر شرط است، من که از او هیچ راضی نیستم و همیشه نفرینش می‌کنم. راه او راه اسلام و خدا نیست و اسم او را جلوی من نیاورید. مسعود پیش خدا مسئول است، اگر مسلمان است و این حرف‌ها را می‌فهمد (حالا من بی‌سواد) او که سواد دارد، کوچکی و بزرگی را نمی‌فهمد، دلش برای من نمی‌سوزد، صبر و تحملم تمام شده است. این خر طبسی (مسعود) زندگی من را تباه کرد، من از او راضی نیستم؛ دل من شکسته است؛ او مسلمان نیست؛ هر کس من را می‌بیند مسعود را نفرین می‌کند؛ به پدرش لعنت می‌فرستد؛ پدر ومادرهای سازمان نیز او را لعنت می‌کنند. او باید بیاید توبه کند. او که یک خر طبسی بیشتر نیست، او را به این کارها چی؟ می‌خواهد بزرگی کند، او زندگی‌مان را از هم پاشید و برادرانش را نیز آواره و بدبخت کرد. من او را عاق کردم و شیرم حرامش باشد.

 

 

خروج از نسخه موبایل