نامه فاطمه سهرابی به برادرش رحیم سهرابی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

رحیم جان سلام

برادر عزیزم سالهاست که از تو دور و بیخبرم. اما این دوری باعث نشده لحظه ای تو را فراموش کنم و یا ذره ای از محبتم به تو کم شود. من همیشه پیگیر وضعیت تو هستم. مدام در تلاشم تا به طریقی بتوانم با تو تماس بگیرم و جویای احوالت باشم.

رحیم جان تو در کشور رومانی زندگی خوبی داشتی. همیشه افسوس می خورم که چگونه گرفتار حقه بازی های سازمان مجاهدین خلق شدی. چگونه تو را فریب دادند و از رومانی به عراق بردند. چگونه زندگی و جوانی و عمرت را به نابودی کشاندند. رحیم جان وقتی از دوستان جدا شده ات از وضعیت تو در سازمان مجاهدین سئوال می کنم می گویند رحیم هیچ انگیزه ای برای ماندن ندارد ولی به خاطر سیستم مغزشویی قدرت تصمیم گیری ندارد. من و سایر اعضای خانواده وقتی کنار هم هستیم از خاطرات گذشته ای که با تو در بابل داشتیم حرف می زنیم.

رحیم جان مطمئن باش ما پیگیر آزادیت از اسارتگاه مجاهدین هستیم. خودت هم به خودت کمک کن. من آینده را روشن می بینم و امیدوارم با همراهی دولت آلبانی بتوانم در آینده با تو ملاقاتی داشته باشم.

با آرزوی دیدار

خواهرت – فاطمه سهرابی – مازندران – بابل

خروج از نسخه موبایل