سالگرد ایام مخصوص به کودتای آمریکائی- انگلیسی 28 مرداد سال 1332 در حالی سپری شد که تمام گروه های سیاسی به فراخور حال خود نسبت به آن موضعگیری کردند.
سازمان استحاله یافته مجاهدین خلق، بیشترین تلاش را در این مورد با نوشتن مقالات و مصاحبه های متعدد انجام داده تا ثابت کند که مانند دکتر مصدق رهرو آزادی و استقلال کشور است تا بتواند قسمتی از چهره کریه و ضدانسانی خود را بپوشاند که مسلما با سوابق بسیار ننگینی که دارد، توفیقی در این کار نخواهد داشت.
این فرقه مخرب و بغایت ضدملی، تلاش دارد که به خوانندگان مطالب خود حقنه کند که راه مصدق را با کانون های معدود شورشی که تشکیل داده ادامه میدهد!
حال اینکه راه و عملکرد این کانون ها، امنیت ملی و رفاه مردم را هدف گرفته و اقداماتش بر علیه افکار میهن دوستانه دکتر مصدق و در راستای خیانت تمام عیار به مردم ایران است.
من البته با تمام احترامی که برای دکتر مصدق قائلم، مانند مجاهدین او را خالی از لغزش ها و تحلیل های نادرست از روند اوضاع ایران و جهان نمیدانم.
حال که اسناد زیادی درباره کودتای 28 مرداد – کودتای آمریکائی- انگلیسی که بمعنای واقعی کلمه عین تجاوز به عنف به مردم ایران است- خواننده محترم این یادداشت حق دارد که بداند کودتا در25 مرداد شکل گرفت و شکست خورد و ” لویی هندرسون ” بعنوان سفیر آمریکا از ایران فرار کرد و شاه نیز همچنین.
اما “کرمیت روزولت” بعنوان مجری کودتا و عضو برجسته سازمان سیا که بطور مخفی از طریق عراق وارد ایران شده بود، با پخش پول بین روزنامه ها و…، اوضاع را بنفع کودتاچیان تغییر داد و از “لویی هندرسون” خواست که سریعا به ایران بازگردد.
این سفیر آمریکائی در شب27 مرداد به محل اقامت دکتر مصدق رفت و او را چنان ترساند تا مجبور گردد اعلام حکومت نظامی کرده و مردم را از خیابان ها جمع کند!
مردمی که اصلی ترین یاور دکتر مصدق بودند و در غیاب آنها این میهن دوست با شرف هیچ کاری نمیتوانست در برابر کودتاچیان انجام دهد.
یعنی دکتر مصدق در وضعیتی گرفتار آمد که کاری انتحاری بر علیه خود، دولتش و مردم ایران انجام داد.
این قسمت ماجرا هنوز روشن نشده و معلوم نیست که این سفیر آمریکا چه حرف هایی به مصدق زد و چه اطمینان هایی به او داد که اورا چنین منفعل کرد و سیاهی لشکر کودتا بطور آزادانه و در حالی که حکومت نظامی برقرار بود، به خیابان ها آمده و تدریجا کنترل خیابان ها را بدون رادع و مانعی در بعد از ظهر 28 مرداد در دست گرفته و ضمن تخریب مراکز روزنامه ها و دفاتر احزاب، با همکاری قسمت هایی از ارتش که بدنه اش قبل از ظهر بلاتکیف بود، به خانه دکتر مصدق حمله کرده و دولت ملی و مردمی او را سرنگون کردند!
مسلما باند رجوی هم از این اتفاقات باخبر است و عمدا به مردم و اعضایش چیزی نمیگوید تا این مردم دوست و دشمن خود را نشناخته و سر بزنگاه های خاص، بازهم دچار شکست شوند!
بنابراین خیانت مجاهدین رجوی به سوء استفاده از نام نیک دکتر مصدق محدود نمیشود، بلکه با کتمان قسمت های مهمی از حقایق، خاک در چشم مردم میپاشد و درصدد تبرئه اربابان غربی خود از حیث خیانت بزرگی است که در حق ملت ایران کرده اند.
جریان منحط و منفوری که پیروزی خود را در تلطیف چهره کریه دشمن خارجی میداند، نمیتواند رهرو مصدق و خدمتگزار مردم باشد!
رضا اکبری نسب