نجات در هفته ای که گذشت – شماره 105

مروری بر مطالب 4 الی 9 شهریور 1402 درج شده در سایت نجات

*شنبه 4 شهریور

در روز شنبه جمعاً 10 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

پایانی تلخ تر از پهلوی و صدام برای رهبران مجاهدین خلق

مجاهدین ماهیتاً یک فرقه تروریستی است و هرگز نمی تواند تغییری در آن حاصل کند

… طبق شواهد هر بار این فرقه مجبور به جا به‌ جایی شد، تعداد زیادی از افراد خود را خواسته یا ناخواسته از دست داد لذا اهمیت این مسأله در وضعیت امروز مجاهدین نمود کرده است.
در ۳۰ خرداد ماه امسال بود که دولت آلبانی دست به کاری خلاف باور و تصور مجاهدین زد. این دولت که پیش از این جلوی اعتراض شهروندانش علیه اقدامات فرقه تروریستی مجاهدین را گرفته بود، یکشنبه سی خرداد پلیس را وارد میدان و با اعلام “نقض توافق‌ ها” از سوی این فرقه، به مقر آن ها در اردوگاه ‌اشرف۳ حمله کرد. در این اقدام ۷۰ نفر از اعضای این فرقه توسط پلیس بازداشت شدند.
… سکوت رهبران مجاهدین در قبال تحولات اخیر در کشور آلبانی و حمایت آمریکا از اقدامات این کشور علیه فرقه رجوی، بیش از پیش شرایط را برای رهبران مجاهدین سخت و پیچیده کرده است.
در پی فشار بیشتر آلبانی به مجاهدین مستقر در مقر ‌اشرف ۳ در تیرانا، ۱۵ مرداد، پلیس این کشور محدودیت ‌های جدیدی را برای کنترل این مقر اعمال کرده است که بر اساس آن، هیچ‌ کس بدون اجازه پلیس حق ورود و خروج به این اردوگاه را ندارد.
این درحالی است که طی روز‌های گذشته، دولت آلبانی، مریم رجوی سرکرده این فرقه که هم‌ اکنون در فرانسه حضور دارد را به آلبانی ممنوع‌الورود و متعاقباً ممنوع الخروج کرده است….

رجوی از کدام حکم اعدام حرف می زند؟ – قسمت پایانی

… رجوی می خواست از خون نیروها در راستای اهداف خودش استفاده کند. به طور مثال در جریان درگیری پلیس عراق با نیروهای سازمان در اشرف رجوی مدعی بود چرا نفرات بیشتری کشته نشدند حتماً در این کار کم کاری کردید .
اندیشه رجوی همیشه روی کشته شدن نفرات سازمان استوار بود و فکر می کرد با ریختن خون بیشتر می تواند بهره سیاسی بیشتری ببرد و در لیست به اصطلاح شهدای خود سعی می کنند آمارها را بالا ببرند. خوشبختانه چند دهه است که آمار فعلی شان تغییری نکرده است و روی همان آمار قبلی قفل شده است در حالی که این آمار اصلا درست نیست و بیشتر آمار و ارقام سازی است.
… مسئولین سازمان در نشست های درونی می گفتند نفراتی که از اردوگاه اسرای عراقی به اشرف آورده شدند قابل اعتماد نیستند و یا سربازهایی که در عملیات سازمان به اسارت درآمده و به سازمان پیوسته بودند هرگز به آنان اعتماد نبود ولی رجوی در حرف و در میان آن ها از اعتماد صد در صد حرف می زد . او در بحث تشکیلات به عینه گفته بود اعتماد کسب کردنی است و به هیچ کس اعتمادی ندارد و شما باید با انجام کار و مسئولیت اعتماد خود را به سازمان اثبات کنید. منظور او این بود که نیروها به تعریف از بندهای انقلاب طلاق مریم رجوی بپردازند و در این صورت است که برای سازمان قابل اعتماد هستند….

راهکار مذبوحانه رجوی برای برون رفت از تنگنای سیاسی

… فرقه مخرب رجوی برای دلخوشی دادن به خود و نیروهایش که هم از نظر سنی و میزان سلامتی و هم از نظر وخامت روحیه حال خوشی ندارند، خود را هنوز هم آلترناتیو دموکراتیک معرفی می کند و ادعا دارد که قلب تپنده انقلاب و مایه امید مردم ایران است که سخنی است بسیار دروغ و من شخصاً ضمن مشاهدات میدانی خود در میان مردم ایران، هرگز احساس نمی کنم که کسی در اینجا برای مجاهدین تره ای خرد کند و به عنوان یک انسان کم و بیش مجرب، انقلابی در ذهن و عمل آن ها نمی بینم و البته این را هم به خوبی می دانم که اگر به فرض غیر ممکن انقلابی در کار باشد، باند رجوی از طرف مردم به کار گرفته نخواهد شد.
این گروه منحط و دغلکار ادعا دارد که ارتجاع و بورژوازی همزاد آن بزرگ‌ ترین سانسور قرن را بر مجاهدین اعمال کرده اند ادعایی است سخت وارونه و به این جهت وارونه که باند رجوی اولاً با برپایی مناسبات برده داری در تشکیلات خود، معروف ترین مرتجع دربین انواع گروه های پوزیسیون و اوپوزیسیون می باشد و ثانیاً مجاهدین رجوی برای به دست آوردن موقعیتی درایران به دامن کثیف ترین شاخه بورژوازی که نئوکان های آمریکایی آن را نمایندگی می کنند، آویزان شده و ادای ضد بورژوازی او نیرنگ و فریب مزورانه ای بیش نیست….

مسعود رجوی در پی کشتار مردم بی گناه ایران

بعد از اعتراضات سال 96 و 98 مسعود رجوی پیام داد که همه کانون های شورشی باید مسلح بشوند.
بر همین اساس کار داخله و به خصوص نفراتی که کانون شورشی در ایران داشتند باید خودشان را با پیام مسعود رجوی تنظیم می کردند و به کانون های شورشی ابلاغ می کردند.
یک روز فرمانده مقر ما من را صدا کرد و گفت تو تعداد زیادی عضو کانون شورشی داری که با اون ها کار می کنی و باید از امروز کار تو این باشد که پیام مسعود رجوی رو به اون ها ابلاغ کنی و هر چقدر در توان دارند این کار رو انجام بدهند تا بتوانیم اعتراضات رو به سمت درگیری بکشونیم و مانند سال 57 قیام آتشین راه بندازیم….

اظهارات عضو سابق مجاهدین خلق درباره کانال های تلگرامی جعلی

… در سال 97 مجاهدین بدون این که اسمی از خودشان باشد با فریب این که کانال متعلق به جوانان قیام آفرین است کانال و توییتر (راسویاب) رو راه اندازی کردند و من از طریق تلگرام کلی عکس ها و اسامی که برای من ارسال می شد به ادمین راسویاب می دادم.
… تا چند ماه پیش شاید خیلی‌ ها نمی‌ دانستند که این کانال تلگرامی از کجا هدایت می ‌شود زیرا هیچ گاه در مورد مجاهدین و اشرف 3 … پستی منتشر نمی‌ کرد. اما بعد از حمله پلیس آلبانی به اشرف 3، راسویاب ذات واقعی خودش را به راحتی لو داد و پست هایی منتشر کرد که تماماً خط مجاهدین بود….

دادگاه های شبانه رجوی، به کدام قوانین پایبند هستند؟

… قانون شخص رجوی است و همه از نظر او متهم و مجرم بالفعل هستند، دراین جلسات توهین و تحقیر، متهم حق دفاع از خود را ندارد، از همان ابتدا محکوم به جرم نکرده بوده و باید به جرم های نکرده اعتراف کند، کجای قوانین این کره خاکی متهم قبل از ورود به دادگاه حکم اش صادر می شود؟ متهمی که دست بسته آورده می شود و دست و زبان بسته باید این بیدادگاه را ترک کند و زندانی و شکنجه ها در موردش شروع شود. کسانی که خود به قانون و دادخواهی ذره ای معتقد نیستند، چگونه هستند که خود مجری قانون شدند؟…

*یکشنبه 5 شهریور

9 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

صدای جداشده ها چهار ستون رجوی ها را به لرزه در می آورد

… رجوی ها از جداشدگانی که لب به گفتن حقیقت می گشایند وحشت دارند و سعی می کنند با تهمت و افترا حقیقت کلام آن ها را تحت الشعاع قرار بدهند و اذهان را از آن منحرف کنند. این حملات از موضع ضعف است و نه از موضع قدرت و نشان دهنده هراس رجوی ها از افشا شدن حقیقت درباره فرقه شان می باشد.
بازی رجوی ها با کلمه آزادی آن هم در شرایطی که به رسانه های بین المللی تنها به این دلیل که با یک جداشده صحبت کرده است حمله می کنند و می خواهند صدای آن را خاموش کنند دیگر خریدار ندارد و برای همه روشن شده که آن ها دشمن آزادی هستند….

تروریست های حقوق بشری

… سؤالی که حامیان این ملکه ترور باید از مریم رجوی بپرسند اینست که آیا اگر به دستور تو و مسعود رجوی، هزاران پیر و جوان ایرانی بدون محاکمه در خیابان ترور شوند، هیچ منافاتی با اصول حقوق بشر ندارد، اما اگر قوه قضائیه افرادی از یک تشکل تروریستی را بازداشت نماید و پس از محاکمه (کوتاه یا بلند) آنان را محکوم به اعدام کند، نقض حقوق بشر به حساب می آید و هر ساله باید محکوم گردد؟ آیا این یک سیاست مزّورانه و دوگانه از سوی شما و سایر جریان های ضد ایرانی نیست؟ چطور همه ساله به بازی تبلیغی – سیاسی “جنایت علیه بشریت” علیه حکومت مشغول می شوی اما حتی یک بار نمی گویی که چرا به دستور خودت و شوهرت هزاران ایرانی، فقط به جرم حمایت از جمهوری اسلامی، در خیابان ترور شدند و هزاران سرباز وظیفه و مرزبان که فرزندان همین ملت بودند را هم زیر پای صدام در جبهه ها قربانی کردید؟…

با سازمان مجاهدین چه باید کرد؟

داوود باقروند ارشد: … نمی توان با مجاهدین خلق وارد گفتمان شد چرا که این گروه یک تشکل سیاسی نیست بلکه فرقه است… با رهبر عقیدتی مواجه هستیم که تمام تاکتیک های خود را بر اساس اطاعت محض از خودش اتخاذ می کند. او اولین گواه این مدعا را سخنرانی مهدی ابرشمچی در سال 1364 عنوان می کند، زمانی که ابریشمچی رسماً اعلام می کند که مسعود و مریم رجوی به عنوان رهبران سازمان فقط به خدا پاسخگو هستند… باید با مجاهدین خلق به عنوان اندیشه ای خطرناک، مبارزه سیاسی و فرهنگی کرد. باید تمام اپوزیسیون داخل و خارج کشور در تمامیت و آگاهانه با همه رویکردهای استبدادگرایانه مجاهدین خلق مقابله کند تا جامعه مدنی در مقابل این گروه واکسینه شود.

واکنش مجاهدین خلق به افشاگری عضو جدا شده در برنامه پرگار بی بی سی فارسی

تلویزیون ماهواره ای بی بی سی بخش فارسی در برنامه یک ساعته پرگار میزبان داوود باقروند یکی از اعضای ارشد جدا شده مجاهدین بود. در این برنامه که تحت عنوان “با مجاهدین چه باید کرد” پخش شد واقعیت هایی از ساختار درونی فرقه رجوی از زبان داوود باقروند مطرح نمود که واکنش غیظ آلود سران مجاهدین را در پی داشت.
… نکته جالبی که در اثناء برنامه قابل توجه بود این که مجری برنامه به بخشی از مصاحبه زن عضو مجاهدین با یک رسانه خارجی استناد کرد که در حین گفتگو زن مجاور به هما (عضو فرقه) تذکر حجاب می دهد و این موضوع موجب تعجب آن ها شده بود. صرف نظر از موضوع گفتگو برنامه، اتخاذ موضع غیظ آلود مجاهدین نسبت به این برنامه نشان می دهد که افشاگری و روشنگری عضو جداشده علیه فرقه واقعی، دقیق و کار ساز بوده که فرقه را به واکنش های تند وا داشته است….

مجاهدین نمی توانند با زور و دروغ خود را به عنوان آلترناتیو قالب کنند

… در زمانی که ایران کوچک ترین رابطه ای با آلبانی ندارد، مراجعه پلیس ضد تروریزم در آلبانی به کمپ اشرف 3 و بازرسی و انتقال تعدادی از سرورها و اسناد سازمان، توطئه ایران – که گویا این کار هم در چهارچوب ضد حمله تدافعی ایران است – مماشات نامیده شده است.
من باوجود این که از کم وکیف واقعی قضیه اطلاعی نمی توانم داشته باشم، می توانم متوسل به این نظریه شوم که فرقه مخرب رجوی در سوءاستفاده از خاک آلبانی، زیاده روی کرد و شور مسأله را درآورد و چه بسا که این زیاده روی ها موجب جریحه دار شدن غرور دولت آلبانی شده و دست به این مراجعه به اشرف 3 زده است….

*دوشنبه 6 شهریور

در این روز کلاً 10 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

در سالگرد انفجار مهیب دفتر نخست وزیری و سراب وعده 6 ماهه سرنگونی – قسمت اول

… او تحلیل کرده بود با این عملیات بزرگ که عملاً اقتدار رژیم را زیر سؤال می برد و در ادامه منجر به فروریختن ترس مردم و شکسته شدن طلسم اختناق می شود، مردم از لاک بی تفاوتی و تدافعی خارج شده و به نفع ما وارد صحنه می شوند. و از این نقطه با حمایت توده های مردمی تعادل قوا به نفع مجاهدین خلق می چرخد و جمهوری اسلامی سرنگون می گردد. او تحت همین ذهنیت و خود بزرگ بینی کودکانه مرحله سرنگونی را کوتاه مدت اعلام کرد. ولی آنچه در صحنه واقعی جامعه اتفاق افتاد انفجارات کور حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری علی رغم این که منجر به کشته شدن بالاترین مسئولین قوه قضاییه و مجریه و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس شد و برخی از آن ها همانند آیت الله بهشتی و محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنر از مسئولین کلیدی و تاثیر گذار نظام بودند ولی منجر به حمایت مردم از مجاهدین خلق نشد و برعکس توده های میلیونی مردم با حضور گسترده در مراسم های عزداری و محکوم کردن این اقدام تروریستی علیه مجاهدین خلق وارد صحنه شدند….

خاطرات فؤاد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت سوم

… درب پشت بام صبح تا غروب هر روز باز است. یک بار که لباس هایم را شسته بودم و به پشت بام رفتم، اطراف قلعه را نگاه کردم، فقط بیابان بود. مشخص نبود ما در کدام نقطه عراق هستیم تنها چند مدار از نیروهای عراقی برای حفاظت قلعه چیده شده بود. ارتفاع قلعه بلند بود و امکان فرار نبود. آمدم با دوستم حسن ابراهیمی مورد را مطرح کردم گفتم امکان فرار وجود ندارد در جواب گفت برای خودت دردسر درست نکن. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد یک روزی خودت را آزاد می کنی….

شهریور ماه یادآور اخراج رجوی ها از اشرف

… وقتی دولت مالکی بر سر کار آمد خواهان اخراج مجاهدین از خاک عراق شد، رجوی در ابتدای امر به حرف های مسئولین عراقی توجهی نمی کرد و مسئولین عراقی را به ایران نسبت می داد و می گفت آن ها مزدوران ایران هستند، شعار رجوی این بود هرگز اشرف را ترک نخواهیم کرد. شعار “چو اشرف نباشد تن من مباد” را همواره در نشست های درونی تکرار می کرد و ادعا داشت مگر عراقی ها می توانند ما را از اشرف تکان دهند؟ عراق وطن دوم ماست و پنج میلیون عراقی در طی پروژه امضاگیری از ما حمایت کردند! او توهم زده بود که روزی اگر دولت بخواهد آن ها را از عراق اخراج کند مردم عراق اجازه نمی دهند و از اشرف حفاظت می کنند! اما ما که در داخل تشکیلات بودیم در حمله 6 و 7 مرداد 88 و 19 فرودین سال 90 شاهد بودیم مردم عراق هیچ حمایتی نکردند، ضمن این که حق می دادند دولت عراق باید کنترل اشرف را در دست خودش بگیرد .
در نهایت شاهد بودیم با فشار آمریکا رجوی مجبور شد ابتدا اشرف را تخلیه کند و بعد به آلبانی برود. آخرین گروه در تاریخ 15 شهریور ماه 92 از عراق اخراج شدند و استراتژی رجوی به گل نشست و قرارگاه اشرف به صاحبخانه برگشت. رجوی زبان زور را بهتر می فهمد و بدین صورت با ذلت و خواری اشرف را تخلیه کرد و پرونده اشرف برای همیشه بسته شد….

مسعود رجوی از ادعا تا عمل

… بعد از آمدن به عراق و برگزاری نشست های موسوم به حوض در سالن موسوم به بهارستان در بغداد که توسط مسعود و مریم رجوی اداره می شد افراد حاضر در نشست می بایست پشت میکروفون قرار می گرفتند تا گذشته خود را تکفیر کنند و به قول مسعود در وسط حوض قرار می گرفتند و با بیان ناخالصی ها و انحرافات خود در این حوض تطهیر می شدند. در این حین تعدادی حدوداً 6 تا 8 نفر از افرادی که تازه از زندان های جمهوری اسلامی مورد عفو و تخفیف مجازات قرار گرفته و آزاد شده بودند به سازمان پیوسته بودند. به ترتیب پشت میکروفون قرار گرفتند و بحث افشای درون خود را شروع کردند و هنگامی که از سختی های زندان و شکنجه صحبت کردند، شخص رجوی بلافاصله برآشفته شد و در پاسخ به این زندانیان، گفت: “شما و همه زندانیان تفاله هایی هستند که رژیم آخوندی تف کرده و به سمت من پرتاب نموده است .شما می بایست اعدام می شدید. هر زندانی که از زندان آزاد شود قطعاً خیانت کرده است و همرزمان خود را لو داده و یا شکنجه کرده است….

*سه شنبه 7 شهریور

در این روز 13 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

در سالگرد انفجار مهیب دفتر نخست وزیری و سراب وعده 6 ماهه سرنگونی – قسمت دوم

… تا سال 63 عملیات های ترورهای کور ادامه داشت که سرانجام به دلیل عدم حمایت های مردمی و حتی تنفر و انزجار مردم فروکش ودر نهایت خاتمه یافت. مسعود رجوی که به نیروها و هوادارانش وعده سرنگونی 6 ماهه را داده بود در تاریخ 6 مرداد 1360 به همراه ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران با یک هواپیمای بویینگ 707 با هدایت خلبان سرهنگ معزی که از عوامل نفوذی مجاهدین خلق در نیروی هوایی بود به سوی فرانسه فرار کرد. فرار رجوی از صحنه مبارزه ای که قرار بود بعد از گذشت 6 ماه با سرنگونی جمهوری اسلامی و حاکمیت مجاهدین خلق محقق شود منجر به بی انگیزگی و بی اعتمادی نیروها به رجوی و شک و تردیدشان به مسأله سرنگونی شود و آن ها که به دلیل اعتماد به رجوی و وعده های فریبنده اش رنج در به دری و آوارگی و دوری از خانواده و تهدیدات جانی را به جان خریده بودند به عمق این سراب و وعده پوشالی پی بردند. آن ها در حقیقت قربانی صداقت و اعتماد بیش از حدشان شدند….

قطع اینترنت مقر مجاهدین خلق پایانی بر تروریزم سایبری در آلبانی

… مشخص شدن ماهیت اقدامات مجاهدین خلق برای دولت آلبانی مسئولین این کشور را بر آن داشت که با توجه به نادیده گرفتن هشدارهای آن ها اقدامات بازدارنده دیگری و از جمله ممنوعیت ورود و خروج مریم رجوی به خاک این کشور را در دستور کار خود قرار دهند. تعطیل کردن فعالیت های سایبری و جمع آوری کامپیوترها و ایجاد محدودیت برای مریم رجوی و از همه مهم تر تاکید نخست وزیر آلبانی مبنی بر این که مجاهدین خلق از این به بعد نمی توانند خاک آلبانی را به عنوان مکانی برای عملیات تروریستی علیه ایران استفاده کنند، رهبران مجاهدین خلق را در یک مخمصه بزرگی قرار داده است که راه برون رفت از آن چندان ساده به نظر نمی رسد….

آیا سازمان مجاهدین خلق، اساسا می تواند وارد مناسبات سیاسی امروز شود؟

… سازمان مجاهدین در چهل و اندی سال حیات بعد از انقلاب ضد سلطنتی خود نشان داده است که اهل دیالوگ و گفتمان نیست. تاکنون رهبر غائب (مسعود رجوی) و حاضر (مریم قجر عضدانلو ملقب به مریم رجوی) مجاهدین هرگز گفتگویی با خبرنگاران مستقل و آزاد نداشتند، انگشت شماری مصاحبه هم وجود داشته است که با سؤال و جواب های قبلی رد و بدل شده است و رهبران سازمان هرگز به چالش کشیده نشده اند.
… تا زمانی که درب های فرقه بسته شده است و کسی حق تردد آزادانه به بیرون حصارها را ندارد، نمی توان از دیالوگ و منطق در مورد سازمان صحبت کرد، سازمان مجاهدین بارها و بارها به صورت رسمی دعوت به مصاحبه شده است، اما هر بار صراحتاً “نه” گفتند و از صحبت و مصاحبه و گفتگو سر باز زدند، چون دفاعی برای جنایات بی شمار خود ندارند، امروز هم با هر حرکت دمکراتیکی مقابله می کنند و با گارد بسته حرکت می کنند. هر کس در مورد سازمان مجاهدین بخواهد اظهار نظر کارشناسی بکند، باید مطالعات زیادی حول این سازمان انجام دهد، با جداشدگان صحبت کند، خاطرات آنان را مطالعه کند و سپس در یک برنامه سیاسی به خود جرأت اظهار نظر بدهد….

تعارضات جنسیتی رجوی علت خشونت او بود

سینا واحد، تاریخ‌ پژوه و زندانی سیاسی پیش‌ از انقلاب در گفت‌ و‌ گو با جام‌ پلاس

… خشونت ‌طلبی مضاعفی که رجوی دچارش شده ‌بود به دلیل همین شخصیت بود؛ چون آدم‌ هایی که گرایش زنانه دارند و به هیچ وجه نمی توانند این گرایش را در زندگی خود به صورت طبیعی جلوه دهند، ناچار به پنهان کردن آن هستند و این حس تبدیل به خشونت مضاعف می‌ شود. این خشونت مضاعفی را که این بیچاره داشت، در برخی فیلم‌ های آمریکایی هم دیده ‌ام؛ یعنی برخلاف آن چیزی که ممکن است آدم‌ های معمولی و بی‌ توجه به آن فکر کنند که مثلاً فلانی گرچه مرد است، قد و قواره بزرگی دارد و هیکل ‌مند است ولی زن است و اگر به بیمارستان مراجعه کند، بعد از ۲۴ ساعت می ‌تواند به صورت یک زن از آنجا خارج شود اما برخی مسائل از جمله شماتت ‌ها، باعث می ‌شود تا آن ها نتوانند با این مشکلی که دارند به طور طبیعی برخورد کنند. بنابراین به خشونت مضاعفی دست می ‌زنند تا ثابت کنند ما خیلی مرد و شجاع هستیم و شما اشتباه می‌ کنید که ما زن هستیم یا گرایش زنانه داریم….

سوءاستفاده فرقه رجوی از مناسب‌های مذهبی

رجوی چراغ‌ ها را خاموش و خودش فرار کرد

… از همه این دجال گری ها و سوءاستفاده ها و مقایسه های شرک آلود رجوی با ائمه اطهار و پیامبر اسلام، خنده دار تر و مضحک تر قیاس خودش و تشکیلات پوسیده و قرون وسطایی و استالینی اش با امام حسین علیه السلام و لشکر آزادی بخش این سرور شهیدان و مبشر آزادی است. رجوی دجال و خائن و شیاد همواره سعی داشته که عملیات تروریستی و سربازکشی در جنگ ایران و عراق را به قیام امام حسین علیه السلام در برابر یزید تشبیه کند و به‌ کشتن دادن نیروهای نگون ‌بخت سازمان در حوادث مختلف را به قیام عاشورا گونه تشبیه نمایند. ولی چنان دست رجوی رو شده نه تنها هیچ کسی حتی نیروهای سازمان حرف های رجوی را در زمینه عاشورا و محرم و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش را باور ندارند بلکه کاملاً متوجه هستند که رجوی با افکار و عملکرد فرقه گرایانه اش بر ضد اهداف قیام آزادی بخش امام حسین علیه السلام و یاران پاکبازش حرکت می کند….

وقتی مجاهدین خلق دختر چهار ساله را به رگبار بستند

انتشار برای نخستین ‌بار؛ روایتی از فاجعه تروریستی شهریور 1361

… وقتی همه خواب بودند با موتور به اداره رفتم. یک ساعت بعد زنگ زدند که بیا اتفاقی افتاده است. دخترم توضیح داد که چه اتفاقی افتاد. می ‌گفت پشت حوض بودم که در را محکم زدند. رفتم در را باز کردم و این ‌ها من را کنار زدند و داخل شدند. یک رگبار به در و پنجره گرفتند و شیشه ‌ها را شکستند. خانمم فهمید که مجاهدین خلق آمده ‌اند. آمد بیرون در حیاط این‌ ها را دید و داد زد مرگ بر منافق و مرگ بر امریکا و آن‌ ها نیز هفت هشت گلوله رگبار به او زدند و افتاد. بچه‌ ها هم این صحنه را می ‌دیدند. سپس داخل اتاق رفتند و دو مهمان ما را هم زدند. موقع رفتن به دختر چهار ساله من هم که بالای سر جنازه مادرش بود یک گلوله زدند که از کنار قلبش رد شد و سالم ماند. مردم صدای تیراندازی را که شنیدند آمده بودند که این‌ ها را بگیرند. می‌ خواستند به سمت مردم هم شلیک کنند که اسلحه گیر می ‌کند و شلیک نمی ‌کند اما مردم موفق نمی ‌شوند آن ‌ها را بگیرند. آن‌ ها یک تیم پشتیبانی داشتند که با خودرو آمدند و به مردم گفتند شما بروید ما آن ‌ها را تعقیب می‌ کنیم. این‌ ها رفتند و … .

مجاهد معترض به حجاب، دامونا تعاونی کودک سرباز سابق مجاهدین خلق

… دامونا تعاونی کیست؟ او در حقیقت از کودک سربازانی است که در تشکیلات مجاهدین خلق بزرگ شد. در سال 1369 به همراه دیگر کودکان مجاهدین خلق از مادر خود جدا شد و به اروپا قاچاق شد. در سوئد نزد خانواده‌ های هوادار، کودکی و نوجوانی را در تنهایی گذراند و در عنفوان جوانی برای پیوستن به ارتش به اصطلاح ملی آزادی بخش مجاهدین به عراق بازگردانده شد.
او امروز پس از 4 دهه زندگی در ساختار فرقه‌ای مریم و مسعود رجوی در حالی که به عنوان فرزند شهید مجاهد امیر تعاونی گرامی داشته می‌شود، نمود بارزی از نقض فاحش حقوق زنان در تشکیلات رجوی هاست….

*چهارشنبه 8 شهریور

در این روز مجموعاً 12 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

حجاب در فرقه رجوی، جبر یا انتخاب؟

… اکنون که سازمان در ته خط خود در باتلاق آلبانی فرو رفته است، زنان و مردان اغلب سالخورده و از کار افتاده شدند، جوانی شان نیز از بین رفته است، شاید از حجاب برای سالخوردگان صحبت کردن، زیاد مبرم و حیاتی به نظر نرسد، اما حجاب به ابزار سرکوب مبدل شده است، این که یک تار مو بیرون باشد، یا فلان مرد پیراهن آستین کوتاه و رنگ شاد بپوشد، در ظاهر کم اهمیت جلوه می کند، اما واقعیت این است که زندگی آزاد حتی یک روز هم، حق هر انسانی است، سران سازمان حق ندارند، اولیه ترین حقوق انسانی را از زنان و مردان در اسارت خود، دریغ کنند، تلاش ما برای جلوگیری از نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی، کماکان تا آزادی تک تک این اسیران و برگشتن به آغوش زندگی ادامه خواهد داشت…

شیوه رجوی ها حمله به منتقدین است

… فرقه رجوی به جای پاسخگو بودن به مخالفین خود با فرار به جلو و با بیشرمی تمام همه را مزدور خطاب می کند و فوراً با جعل کردن دست نوشته های جعلی هر آنچه را که لایق مسعود و مریم رجوی است را نثار آقای باقروند و دیگر جدا شده ها می کند و حتی تلویزیون بی بی سی را با بی شرمی کامل آیت الله بی بی سی می خواند. این نشانه به پیسی افتادن یک تشکیلات ورشکسته است که توان پاسخ گویی به کوچک ترین انتقادها و مخالفت ها را ندارد.
… مریم رجوی فعلاً با ویزای فامیلی در فرانسه مخفی است و هر لحظه امکان اخراج دوباره او وجود دارد و این زنک بدبخت و فلک زده دیگر هیچ جا و مکانی ندارد این آخر و عاقبت یک خائن به وطن و فرار و جا گذاشتن اعضای خود در هر سر فصل و در هر شرایطی که کمی احساس خطر کرده است.

طلوع و غروب یک زندگی – قسمت چهل و ششم

انواع مهمانی ها برای اهالی منطقه، ساخت مسجد

… با توجه به وضعیت جدید و سقوط صدام، سازمان تلاش می کرد با اجرای طرح هایی، مجدداً محبوبیتی را در بین مردم منطقه کسب کند. البته سازمان این کار را نه از بابت کار خیرخواهانه و از حس انساندوستی اش می کرد بلکه به خاطر این که می خواست در آینده از دولت عراق برای اعضای سازمان درخواست پناهندگی کرده و تلاش کند اعضای این فرقه را در عراق نگه دارد .
چرا که ترس اصلی مجاهدین این بود که روزی برسد که کشور عراق عذر آن ها را بخواهد و آن روز برای سازمان یک فاجعه بزرگ خواهد بود. به همین دلیل حتی مسئولین سازمان هم به وضوح می گفتند اگر در هر جای دنیا زمینی به مساحت قرارگاه اشرف و با صد برابر امکانات اینجا به ما جایی بدهند باز به درد ما نمی خورد و تنها قرارگاه اشرف است که بقای سازمان را تا مدت های مدیدی تضمین می کند….

مجاهدین خلق حرفی از اقتدار و قدرت نزنند

… نشانی از شرافت در اعمال و رفتار این گروه مافیایی وجود ندارد و تشکیلات آن با بهره گیری از اصول ضدانسانی ماکیاولیزم اداره می شود که در تعارض کامل با مقوله شرافت قرار دارد و داشتن کمپ هایی مثل اشرف که با پول دول خارج و کار بردگی اعضای فریب خورده و شستشوی مغزی شده فراهم شده، هیچ افتخاری را نصیب هیچ جریانی نمی کند و کانون های خرابکاری شورشی محدود، کاری جز ضربه زدن به مردم و خوشحال کردن دشمنان خارجی ایران نمی کند و در اصل لکه ننگ دیگری است که بر دامان رجوی ها افتاده است و روشن است که این کارها بدون رضایت مردم ایران انجام می شود و نام آن را ابداً نمی توان اقتدار نامید….

آیا مجاهدین خلق اصلاح پذیر هستند؟

… مجاهدین را به خاطر انتقاد ناپذیری و کیش شخصیت رهبرش نباید یک تشکل سیاسی نامید… فرقه رجوی هرگاه بداند دست باز دارد کار زشت و خشونت طلبانه خود را تکرارمی کند که نمونه آن حمله به میز کتاب اعضای جداشده در آلبانی، ول کردن وحوش چاقوکش خود در خیابان های آلمان برای ضرب و شتم اعضای جدا شده، ضرب و شتم آقای مصطفی محمدی که به خاطر اسارت دخترش جلوی مقر فرقه در فرانسه تحصن کرده بود و یا وقتی برای دیدار با دخترش به آلبانی سفر کرده بود، و صدها نمونه ازاین اقدامات ضد انسانی که در کشورهای مختلف انجام داده است.
… اعضا را که بدنه تشکیلات فرقه هستند باید اول به مکانی امن که همه امکانات آموزشی داشته باشد برد و به مرور با بحث های روشنگرانه اذهان آن ها را از مزخرفات سال های اسارت در فرقه رجوی شستشو داد تا کم کم بتوانند وارد جامعه عادی شده و زندگی جدیدی را برای خود شروع کنند….

مسعود رجوی برای بقا به خون نیاز دارد

… رجوی در هر شرایط و سر فصل و مقطعی تلاش داشته اعضای سازمان یا کشته شوند یا اعدام. تا او بتواند از این خون ها نردبانی برای پیشروی خود بسازد. در شرایط دستگیری توسط ساواک اعضای مرکزیت را به اعدام کشاند و خود سکان فرقه را به دست گرفت. در شرایط اوایل فاز سیاسی و نظامی دهه 60 به نیروهایش و میلیشیاهای خردسال خط داد که هویت خود را کتمان کنند و در دادگاه های رژیم به تهدید و ادامه ترور سماجت کنند تا اعدام شوند و نه زندانی و آزاد. و این گونه زمینه ای برای پیشروی خود مهیا سازد.
یادمان نرفته همه جداشده های از فرقه طی چند دهه بارها گفته و نوشته اند که رجوی چگونه زندانیان آزاد شده و پیوسته به فرقه را تحقیر کرده و به آن ها فشار آورده که چرا اعدام نشده اند….

خروج از نسخه موبایل