موسی جان سلام
وقتی شما در اشرف در عراق بودید به ملاقات شما آمدم ولی متاسفانه با برخوردهای بسیار بد مسئولین سازمان مواجه شدم. من هیچ وقت شما برادر خوبم را فراموش نکرده ام و هرگز هم فراموش نخواهم کرد. شاید رجوی بتواند مانع دیدار و یا تماس تلفنی تو با من شود ولی این را باید بداند رابطه خانوادگی با این گونه تبلیغات مسموم از بین بردنی نیست.
تو در زمان جنگ سرباز بودی و اسیر نیروهای سازمان شدی و با فریبکاری تو را به اشرف بردند و از همان موقع با شانتاز و فریبکاری به تو دروغ گفتند، ما در ایران مشکلی نداریم و می خواهم همینجا این اطمینان را به تو بدهم که همیشه مورد حمایت من قرار خواهی داشت .
اگر مسئولین جرات دارند این نامه را به تو بدهند تا بخوانی . تو برای یک لحظه به گذشته ای که از دست دادی فکر کن و اینکه جز تلف کردن عمرت به چه چیزی رسیدی؟ چرا از تماس تلفنی و ملاقات من و ما ترس دارند ؟!
بدرود، باشد که در آینده نزدیک شاهد ملاقات با تو باشم .
برادرت فرهاد اردشیری – مازندران – قائمشهر