تاسیس انجمن نجات در عرصه سیاسی و اجتماعی آلبانی پیام آور فروپاشی محتوم فرقه رجوی

اعلام تاسیس انجمن نجات در آلبانی توسط اعضای جداشده ساکن این کشور که چندین سال است به فعالیت افشاگرایانه برعلیه فرقه ضدانسانی مجاهدین خلق پرداخته اند در صحنه اجتماعی کشور آلبانی و تعادل قوای سیاسی با این فرقه یک نقطه عطف کیفی محسوب میشود. و مبارزه افشاگرایانه انجمن نجات با رجوی ها را وارد مدار جدید تری می کند.

از سال 82 پایه های ابتدایی تاسیس انجمن نجات توسط تعدادی از اعضایی که توانسته بودند از بند اسارت جهنمی این فرقه نجات یابند گذاشته شد، در ادامه با سرنگونی رژیم صدام حسین که بزرگ ترین حامی مجاهدین خلق بود و فرار مفتضحانه رجوی و جدایی تعداد بیشتری از اعضا که برخی از آنها به ایران و کانون گرم خانواده برگشتند این انجمن گسترش بیشتری پیدا کرد و با توجه به حمایت بی دریغ خانواده ها از این اعضا در تعداد زیادی از استانها اعلام موجودیت کرد.

فرقه رجوی در نقطه مقابل از همان ابتدای تاسیس انجمن نجات براساس همان شیوه های مخرب و فریبنده و بکارگیری کثیف ترین ترفندهای دروغ و تهمت تلاش کرد با زیر سوال بردن استقلال اعضای این انجمن مردم نهاد و تلاش برای وابسته کردن اعضای آن به سیستم های امنیتی ایران بزعم خودش مشروعیت آن را نزد خانواده های اعضا زیر سوال ببرد و در گام بعد مانع از تاثیر گذاری اقدامات آنها بر اعضای گرفتار در درون تشکیلات گردد. ولی به مرور زمان با مشخص شدن صداقت، درستی و امانت داری و از همه مهمتر دلسوزی و احساس مسئولیت اعضا این انجمن، در دل خانواده ها جا باز کرده و در دل هر خانواده یک انجمن نجات تاسیس شد.

سرکردگان فرقه رجوی که از اقبال اجتماعی اعضای انجمن نجات در نزد خانواده ها به وحشت افتاده بودند در یک اقدام کثیف تلاش کردند با بکارگیری اعضای در بند اسارت و کشاندن آنها به شوهای مسخره و نخ نما شده تلویزیونی و نشخوار مزخرفات رجوی برعلیه اعضای انجمن نجات و در گام بعد اجبار کردن آنها به تماس تلفنی و درخواست از خانواده هایشان برای ممانعت از حضور اعضای انجمن نجات در بین خانواده ها، از عواطف و احساسات خانواده ها نسبت به فرزندانشان برعلیه اعضای انجمن نجات سواستفاده نمایند که خوشبختانه بخاطر شناخت عمیق خانواده ها نسبت به صداقت و دلسوزی اعضای انجمن نجات و تعهدشان به آزادی عزیزانشان، مشت محکمی بر دهان یاوه گویی رجوی زده و ارتباطشان را با انجمن نجات هرچه مستحکم تر کردند.

سالهای بعد خانواده ها که تعداد آنها به صدها نفر رسید همگام با اعضای انجمن نجات بارها و در سخت ترین شرایط به عراق سفر کرده ودر کنار سیاج های پادگان اشرف برای آزادی وابستگانشان تلاش و فداکاری کردند. با انتقال تشکیلات فرقه رجوی به آلبانی آنها بصورت مضاعف و با استفاده از بند و بست و لابی با دولت های وقت آلبانی و تحت حمایت آمریکا باز تلاش نمودند شرایط را برای فعالیت اعضای جداشده سخت و ناممکن کنند و حتی با پرونده سازی و دادن رشوه های کلان به پلیس و جناحی فاسد در دولت و نیروی امنیتی آلبانی تعدادی از اعضا را که هیچ گناه و جرمی بجز گذران زندگی خود و تلاش برای آزادی دیگر دوستان خود نداشتند را به زندان انداخته و شرایط سختی را برای آنها فراهم کردند.

سرکردگان فرقه رجوی با انجام تبلیغات گسترده که در حقیقت بیشتر مصرف داخلی داشت سعی کردند چنین القا نمایند که بدلیل نوع ارتباط آنها با دولت و پلیس آلبانی به هیچ جداشده ای اجازه نفس کشیدن وعرضه اندام در مقابل فرقه نشان نخواهند داد و آلبانی حیاط خلوت مجاهدین خلق است.

با حضور اعضای جداشده در انجمنی بنام آسیلا و فعالیت های آنها در عرصه اجتماعی آلبانی و ارتباط فعال با شهروندان آلبانیایی شرایط بتدریج تغییر کرد. جلسه هشتم مارس (17 اسفند) این انجمن و حضور تعداد زیادی از بانوان آلبانیایی شرایط را کیفا تغییر داد. همزمان خانواده های اعضای گرفتار در 30 خرداد 1402 دست به یک تجمع گسترده سراسری در مقابل سفارت ترکیه در تهران زدند که این تجمع بی سابقه توسط رسانه های داخلی و خارجی بصورت گسترده منعکس گردید واز آن بعنوان یک نقطه عطف در فعالیت های خانواده ها و اعتراضات برعلیه فرقه مجاهدین خلق نام برده شد.

در کنار این تحول بزرگ که تاثیرات خود را برعرصه سیاسی و اجتماعی آلبانی گذاشت، پلیس آلبانی با حکم دادگاه این کشور و بعد از اخطارهای قبلی و عدم توجه مسئولین مجاهدین خلق به این هشدارها با بسیج بیسابقه نیروهای پلیس وارد مقر اشرف 3 شد و اقدام به جمع آوری کامپیوترهای آنها که ابزار تروریسم سایبری مجاهدین خلق، دعوت به آشوب و خرابکاری در داخل ایران و فریب نیروهای جوان با هویت های مجهول بودند، کردند. این یک نقطه عطف مهم در مناسبات دولت آلبانی با مجاهدین خلق بود.

بدنبال آن از طرف نخست وزیر آلبانی به مجاهدین خلق اخطار داده شد که منبعد حق اعمال خرابکارانه از داخل خاک آلبانی را نخواهند داشت ومی بایست صرفا یک نیروی پناهجو باشند و بر اساس توافق فی مابین عمل کنند. حکم عدم اجازه ورود مریم رجوی به آلبانی ضربه دیگری بود که براین فرقه وارد آمد. در چنین شرایطی طبیعی بود که می بایست ساختار و ظرف تشکیلاتی جبهه مقابل تغییر کند و مشخص بود که در فضای کنونی دیگر انجمن آسیلا نمی تواند پاسخگوی این مرحله از مبارزه و فعالیت باشد. و بر همین اساس انجمن نجات آلبانی به همت اعضای جداشده که با اعضای گرفتار درد مشترک داشتند و با پوست و استخوان رنج های سالهای آنها را لمس کرده بودند و از طرفی پشتوانه نزدیک به 2000 خانواده و تجربه اعضای انجمن نجات در ایران را پشت خود داشتند، تاسیس و اعلام موجودیت کرد.

اعلام خبر تاسیس انجمن نجات در آلبانی با استقبال گسترده خانواده های اعضا در داخل ایران مواجه شد. خانواده ها در تماس های تلفنی تاکید کردند این انجمن می بایست خیلی زودتر تشکیل میشد و برای مبارزه با رجوی می بایست به کسانی تکیه کرد که رنج و عذاب تشکیلات آنها را کشیده و دلسوز اعضا باشند. تاسیس انجمن نجات در آلبانی ودر کنار گوش رجوی و حمایت های بیدریغ خانواده ها از آنها و حضور اعضایی که بدلیل حضور سالها در این مناسبات با ترفند های این فرقه بخوبی آشنایی دارند واز همه مهم تر حضور اعضای آلبانیایی در این انجمن و حمایت شهروندان آلبانیایی پروسه مسئله داری و فروپاشی این فرقه بدنام و آزادی کش را تسریع خواهد کرد و فرقه مجاهدین خلق در ادامه و با این روند حضور خانواده ها را در پشت درب های اشرف 3 خواهند دید و خانواده ها نشان خواهند داد که برخلاف ادعای رجوی آنها نه کوه برفی بلکه آفتاب سوزان تموز خواهند بود.

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا