در طی 21 سال حضورم در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق، همواره بر این باور بودم و یا بهتر بگویم اینطور به من و البته دیگر افراد حاضر در تشکیلت القا کرده بودند که هر کاری که در اشرف و در مناسبات سازمان انجام می گیرد، حتی زمین های اشرف که جارو می شوند ، ظرفها که شسته می شوند، درختان که آبیاری می شوند و هر کار ریز و درشت دیگری همه و همه در جهت رسیدن به آرمان های خلق است.
همه محبوبیت رجوی در ذهنمان هم به خاطر اعتقاد به این باور بود! استقلال، مبارزه، تشکیلات، انقلاب درونی! بجز این به چه شیوه دیگری میتوانستند ما و دیگران را با دجالگری نگاه دارند و مغزمان را شستشو دهند و جمع بیچاره ای را 20 سال، 30 سال و 40 سال پشت سیم خاردارها و در بیابان های بی آب و علف عراق بدون زن و بچه و خانواده و امیال و آرزوهای جوانی و … به بردگی مطلق بگیرند.
من در تشکیلات نمیدانستم که هر کجا که شکافی سیاسی و یا نظامی باشد رجوی و سازمانش و ارتشش و نیروهایش در همانجا اطراق میکنند. حال میخواهد این شکاف بین حکومت صدام با جمهوری اسلامی باشد، یا آمریکا با جمهوری اسلامی باشد، یا اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی باشد و یا هرکس دیگری با جمهوری اسلامی! فقط احساس کنند که طرف با ایران مشکل دارد. این فرقه در هر شکاف سیاسی و بین المللی که باشد همچون مار میخزد و خودش را آماده نیش زدن به ملت ایران میکند، حال هر بهایی که میخواهد داشته باشد. البته که در دستگاه رجوی برای رسیدن به قدرت از هر حربه ای و مستمسکی باید استفاده کرد، حتی اگر خون هزاران جوان باشد!
بقول مسعود راه مبارزه خون میخواهد و خون میطلبد و مجاهد خلق همواره آماده جان فشانیست. البته این تعریف نه خودش، و نه مسئولین شورای رهبری و ستاد فرماندهی را در برنمی گیرد. یا آنها مجاهد خلق نیستند و یا مجاهد خلق با خون های رنگی تر!! خودشان جربزه جلو آمدن ندارند اگر داشتند تا کنون نمونه ای را میدیدیم و یا میشنیدیم. او میگوید: مجاهدی که 6 ماه در مبارزه عمر کند مجاهد نیست ، عمر مجاهد خلق 6 ماه است ! منهای خودش و خانمهای دور و برش با نام و سُس شورای رهبری.
رجوی حتی برای فرار از تناقضات و سوالات در رابطه با عملیات فروغ هم در شکاف ذهنی افراد پنهان شد و گفت اگر به تهران نرفتید و تنگه چهار زبر را فتح نکردید علتش خود شما بودید که در ذهنتان شکاف بوده! اما خودش گردن نمیگیرد که چطور بچه های این مردم را با رویای فتح تهران جلوی توپ و تانک برد و بعد هم گفت این جوانان بچه کسی نبودند که خونخواه داشته باشند، اینها صاحب دارند و مجاهد خلق صاحب آنها است. او در شکاف ذهن بچه های بیچاره در تشکیلات نفس میکشد و از جان و روح و روان کادرها ارتزاق میکند و هنوز هم رویاپردازی میکند.
هرگاه میبینید اینها جیغ میکشند و بخود میپیچند و یا سیمایشان برنامه های تکراری میگذارد مطمئن باشید که درموقعیت خوبی نیستند و شکافی رویشان بسته شده است. شک نکنید که شکافی برای پنهان شدن پیدا نکرده اند و یا پیدا کرده اند اما جایشان تنگ است و برای بازکردن فضایشان برای ارتزاق و خون آشامی بیشتر دست به هزار کار میزنند. مثل مورد درگیریهای اشرف درعراق و تیرانا در آلبانی در اردوگاه اشرف 3! تحمل دیدن بسته شدن شکافی بروی خود را ندارند زیرا که شکاف زی هستند و برای عضو گیریها هم بدنبال شکاف ذهنی میگردند !
وضعیت کنونی آنها هم همین است. در رابطه با اردوگاه آلبانی و موقعیت سیاسی مریم رجوی در اروپا، سیمایشان در سکوت است و دائم برنامه های قدیمی از نشستهای رجوی و کنفرانسهای مریم را پخش می کند و بشدت بدنبال شکافی برای خزیدن در آن هستند. اما دیگر شکاف عربستان و ایران و یا کشورهای عربی و بسیاری شکافها در اروپا و آمریکا برایشان بسته شده و سردرگم شده اند. البته که از کلمه طلایی (مماشات با رژیم) درهنگام بسته شدن شکافهای سیاسی و بین المللی از 40 سال پیش تاکنون بسیار استفاده کرده اند که درچند روز اخیر هم ازهمین کد استفاده کردند و مطمئنا باز هم نشخوار خواهند کرد.
و این به این معناست که یا شکافی برای نفس کشیدنمان و پنهان کردن چهره واقعی مان برای ما مهیا کنید و گرنه شما با جمهوری اسلامی مماشات میکنید و سازش. یعنی همان استراتژی هرکس با ما نیست برماست و مزدور رژیم است، البته با رعایت پروتکل های سیاسی.
اما باید به سردمداران این فرقه گفت که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. دیگر نمیتوانید در عرصه سیاسی و اجتماعی جولان دهید، جدا شده ها و خانواده ها تا جایی که توان داشته باشند، جلو سیستم ظلم و جور شما می ایستند و جلو سوء استفاده های بیشترتان را می گیرند.
در جامعه ایران و دربین جوانان جستجو میکنید و با نام کانون شورشی آنها را برای خود تبلیغ میکنید و با تهدید و تطمیع آنها را برای اهداف کثیف خودتان مامور میکنید و در واقع از سادگی و مشکلات اجتماعی آنها سوء استفاده میکنید. خانواده ها بهمراه جداشدگان و با یاری انجمن نجات در ایران و آلبانی سدی محکم درمقابل شمایان خواهند بود.
خطاب به همه سینه چاکان و اعضا و لابیها و مزدوران و مزد بگیران رجوی و همه کسانیکه از سر بیچارگی و بدبختی در خارج از کشور برای لقمه نانی و مزد اندک برای این باند رجویسم اقدام به توطئه چینی برای جذب جوانان با القاب مختلف در جامعه و در فضای مجازی میکنند و یا حقوق بگیران و جیره خواران رجوی در داخل کشور که اندکی بیش نیستند: قبری را که بر سر آن نشسته و سینه چاک میدهید و اشک میریزید ، مرده ای در آن نیست، که اگر بود. ما در 20 و 30 و 40 سال گذشته آن را میدیدیم ! روی اسب فلج و نزدیک موت (رجوی) شرط بندی نکنید و خودتان را در چاه ویل رجوی و فرقه اش نیاندازید .
و درود بر خانواده های چشم انتظار که برای بدست آوردن حقوق حقه خود (دیدار عزیزان و فرزندانشان) خستگی ناپذیر تلاش و کوشش میکنند. و سلام و سپاس از زحمات انجمن نجات در ایران و آلبانی که پا به پای جداشدگان و خانواده های دردمند برای آزادی و تسهیل خروج از این فرقه برای دوستان اسیرشان تلاش میکنند. و درود و سلام بر هر آنکس که در این راه یار و یاور ما بوده و هست . پیروزی نزدیک است…
محمود دشتستانی