قسمت یکصد و سی و یکم گفتگوی رادیو صدای ایران با سعید شاهسوندی در ادامه مباحث مربوط به انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین بیشتر حول نامه مسعود رجوی به مهندس بازرگان و دلایل اقدام رجوی متمرکز بود. در ابتدای نشست پاسخ یکی از شنوندگان در خصوص سرهنگ مقربی و مسئله ارتباط او با پرونده محمدرضا سعادتی به توضیحات مبسوط شاهسوندی در بخش های پیشین گفتگوها حواله شد. در ادامه شاهسوندی به سفر اخیر مریم رجوی به پارلمان اروپا اشاره و درباره آن اظهار داشت:
"مجاهدین بخشی از سیاست چماق و حلوای غرب در مقابله با جمهوری اسلامی هستند."
وی ضمن اظهار تاسف از دستاویز قرار گرفتن مجاهدین در این مجادلات تاکید کرد:
"بسیار ناخوش و تاسف آور است که سازمان مجاهدین اینگونه آلت دست نئومحافظه کاران و جنگ افروزان امریکایی قرار بگیرد."
شاهسوندی همچنین به مخفی شدن مسعود رجوی پرداخت و دلیل عمده این اقدام را فرار او از پاسخ دادن به سوالات بی شماری دانست که اینک از سوی بسیاری مطرح می شود. وی در این باره تصریح کرد:
"علت مخفی بودن رجوی هیچ چیزی نیست جز این که می گویند خانه نشینی بی بی از بی چادری است. و اینکه اساسا ایشان بیایند در صحنه و چه بگویند و کدام موضع اعلام شده خود را تکرار کند. کدام موضع را که در گذشته گفته این است و جز این نیست و امروز با شکست مواجه شده قبول کند و بپذیرد."
وی در خصوص آینده رجوی گفت:
"باید بیاید و بپذیرد که ما در سیاست هایمان اشتباه کردیم که در آن موقع از مرتبه و منزلت امام مجاهدین که برای خودش ساخته، ساقط می شود."
وی در ادامه بار دیگر به نقش فعلی ایران در عرصه بین المللی اشاره و مجاهدین و رجوی را با احمد چلبی در عراق مقایسه و تاکید کرد، جایگاه مجاهدین در آینده و با هر فرضی چیزی فراتر از موقعیت چلبی ها نخواهد بود. شاهسوندی همانگونه که در نشست گذشته قول داده بود نامه رجوی به مهندس بازرگان و ملاقات با او را بازخوانی کرد. وی ضمن اشاره مجدد به اهدافی که رجوی دنبال می کرد، اضافه نمود:
"بعد از وقوع انقلاب ایدئولوژیک و تثبیت مقام رهبری خاص الخاص، رجوی دنبال این می گشت که این موقعیت را در میان سایر جریانات غیر مجاهد هم تثبیت کند. در این راستا تحمل جریان میانه یعنی کسانی که نه جمهوری اسلامی و نه مجاهدین را قبول نداشتند برای رجوی سخت بود. رجوی بارها تاکید کرده بود میانه بازها به مراتب خطرناکتر از جمهوری اسلامی هستند. از این رو به دنبال گرفتن بهانه ای از بازرگان بود تا تکلیف او را در این میانه روشن کند."
وی در ادامه نامه رجوی به بازرگان را قرائت کرد. نظر به اهمیت نامه متن کامل پیاده شده آن را جهت اطلاع علاقمندان درج می نمائیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای مهندس مهدی بازرگان
فهرست شهداء را ملاحظه کردید، آیا شراکت در چنین رژیمی کافی نیست. فکر می کنم بخوبی می دانید که خمینی از قبل شراکت امثال شما و اینکه هنوز هم حاضر به بریدن از او نیستید تا کجا در ادامه کشتار دست بازتر پیدا می کند. آیا عاقبت آن همه سخن گفتن از آزادی و اسلام همین است. راستی چرا رژیم از سفر شما به خارجه متنفع است. برای آخرین بار از موضع نصیحت و خیرخواهی به شما می گویم و از شما می خواهم بیائید و در این سن و سال به حکم اختیار وجه مثبت و مردمی و تکاملی ذره بی انتهای وجود خود را نیز به اثبات رسانده و بخش تعیین ناشده باقی عمر را با نام نیک و دوری کامل العیار از رژیم به سر برید. مشخصا پیشنهاد می کنم دیگر به نزد خمینی و تحت سلطه او بازنگردید، سیاست تبعید و مهاجرت در پیش بگیرید، همه وسائل را هم بدون کمترین چشم داشت سیاسی برایتان تضمین می کنم.
به یاد داشته باشید که اگر تا دیروز می توانستید عذر و بهانه ای نزد خلق و خالق داشته باشید که تحت شرایط خفقان و کهولت سن درمانده و محذور بوده اید، حالا که به خارج آمده اید دیگر هیچ عذر و بهانه ای از شما پذیرفته نخواهد بود. بخصوص که من از سوی مجاهدین و از سوی خانواده شهداء اعلام می کنم که نزد خمینی و تحت حاکمیت او بر نگردید و باز هم در درون رژیم او که صدبار از رژیم شاه بدتر است دست او را بر جان و مال و… خلق الله باز نسازید. حفظ حرمت و تامین معیشت جنابعالی و هر تعداد از همراهان علی الداوم بر عهده ما خواهد بود. آقای بازرگان یادتان هست که 20 سال پیش مجاهدین از شما جدا شدند. ما بدخواه کسی نیستیم و به وظیفه تاریخی خود عمل می کنیم.
یک نکته آخری را هم می گویم و در می گذرم و دیدار را به قیامت حوالت می دهم، نکته ای که حقا همان شرط بلاغ است. فرصت بیرون آمدن از جمهوری اسلامی هر روز فراهم نمی شود. برای اینکه روزی افسوس نخورید که چرا امروز فرصت فرار از رژیم را از دست دادید. والسلام. مسعود رجوی 25 شهریورماه 1364.
شاهسوندی در ادامه با اشاره به جواب بازرگان و عصبانیت رجوی از این واکنش اضافه کرد:
"سه روز بعد رجوی به بهانه پیام بازگشایی مدارس در اول مهر به تلویزیون مجاهدین رفت و ضمن خواندن نامه اش به بازرگان و توهین و فحاشی به او، اعلام کرد بازرگان به جمهوری اسلامی بازگشته است.
شاهسوندی سپس به ادامه مباحث مربوط به انقلاب ایدئولوژیک پرداخت و در پاسخ به این سوال که آیا اهداف انقلاب ایدئولوژیک تامین شده و اینکه این انقلاب ادامه دارد یا خیر گفت:
"انقلاب ایدئولوژیک سریال دنباله داری است که انتها ندارد."
و در خصوص مکانیزم های آن تاکید کرد:
"انقلاب ایدئولوژیک یک نوع تلاش برای خروج از بن بست بود. بن بستی که ناشی از مبارزه مسلحانه و خود مبارزه مسلحانه ناشی از تمامیت خواهی رجوی بود."
وی در توصیف سی خرداد ادامه داد:
"سی خرداد یک حرکت کودکانه، نابخردانه و اشتباه استراتژِیکی بود. وقتی یک حرکت استراتژیکی اشتباه باشد، مطمئنا جواب نمی دهد و این به میل من و شما ارتباط ندارد."
وی درباره زمینه های انقلاب ایدئولوژیک گفت:
"در زمستان سال 1363 اختلافات درون سازمانی سربرآورد و رجوی برای تصفیه و پاکسازی سازمان از رسوباتی که خودش لیبرالیستی و امثال اینها نام گذاشته بود انقلاب ایدئولوژیک را به راه انداخت."
وی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به موقعیت رجوی پس از انقلاب ایدئولوژیک به اسماء و نام های مشخص رجوی که مشخصا از اسامی پیامبران و امامان است اشاره کرد و گفت:
"اسامی از قبیل موسی، عیسی، حسین، نوح، خضر اسامی بودند که اعضای سازمان در نامه های خود خطاب به رجوی ذکر می کردند. به روایتی او در پاکی مسیح را تداعی می کرد. در مظلومیت امام حسین را و در صلابت و استواری موسی و…"
او همچنین به جلسات شبهای قدر ماه رمضان 1364 در پایگاه سعادتی قرارگاه اشرف اشاره کرد که طی آن محمد حیاتی نام مسعود و مریم را در متن دعاهای قرآن شب قدر پس از نام امامان شیعه قرار داده و طبق سنت شیعه که به امامان معصوم قسم یاد می کند، محمد حیاتی پس از سوگند به امام دوازدهم گفت: "به مسعود و مریم". و بقیه هم بناگزیر آن را تکرار کردند. یعنی سوگند به مسعود و مریم را در ادامه سوگند به امامان شیعه وارد نمود. شاهسوندی با یادآوری اینکه هیچ متن و نوشته ای بدون نظر و رضایت و رویت رجوی در نشریه مجاهد چاپ و نشر پیدا نمی کرد تاکید کرد او بر تمام این القاب و اسامی که به او می دادند اشراف داشت و با رضایت و خواست خودش به چاپ در نشریه مجاهد می رسید.