دیدار خواهر فهیمه گرفمی با مسئول انجمن نجات گیلان

در تاریخ دوشنبه اول آبانماه ۱۴۰۲خانم ماریا گرفمی ( اولیا ) از خواهران دردمند فهیمه گرفمی از اعضای گرفتار در کمپ آلبانی فرقه تروریستی رجوی موسوم به مجاهدین خلق در دفتر انجمن نجات گیلان حضور یافت و با مسئول انجمن نجات دیدار و گفتگو کرد.
خانم گرفمی در دیدار با آقای پوراحمد گفت: “خانواده بنده از قربانیان مجسم گروه وطن فروش رجوی به حساب می آیند و تاکنون ازاین فرقه لعنتی آسیب های بسیار دیده است که متاسفانه کماکان ادامه دارد.”

خانم ماریا گرفمی در ادامه گفت: ” رنجی که خانواده ما از رجویها متحمل شده است بر می گردد به سالیان پیشتر که خواهرانم نرگس (فلورا) و فهیمه که جوان خام و ناپخته ای بیش نبودند از کشور آلمان با فریب و نیرنگ عضوگیری شدند و به اردوگاه وقت اشرف در عراق کشانده شدند.

از آن پس ارتباط خواهرانم با ما قطع شد و نگرانیهایمان شروع شد تا اینکه مدتی بعد از یک شماره ناشناس که خود را عضو مجاهدین خلق معرفی کرده بود اطلاع دادند که خواهرم نرگس در عملیات فروغ جاویدان در تاریخ پنجم مرداد ۱۳۶۷ کشته شده است. با شنیدن این خبر تلخ و ناگوار بسیار ناراحت و غمگین شدیم طوریکه پدر و مادرم مریض و خانه نشین شدند و نهایتا عمرشان را به شما دادند. در آن وقت از دیگر خواهرم فهیمه هم اطلاعی نداشتیم و او اجازه نیافت یک تماس تلفنی با خانواده خود داشته باشد..” (توام با گریه)

مسئول انجمن نجات گیلان که با شنیدن صحبت‌های دردناک این خواهر بسیار متاثر شده بود، گفت: ” فرمایش شما درست است که خواهران شما و خانواده تان رنج بسیار از فرقه بدنام مجاهدین تحمل کرده اید و چونان صدها خانواده دیگر از قربانیان عینی رجوی محسوب میشوید. از قضا از نزدیک خواهرانتان نرگس و فهیمه را دیده بودم و کم و بیش می شناختم. دقیقا خاطرم هست که نرگس با وجودیکه در آشپزخانه مقر اشرف کار می‌کرد و هیچگونه آشنایی با فنون نظامی نداشت در عملیات خرابکارانه فروغ جاویدان شرکت داده شد و ناجوانمردانه به قربانگاه فرستاده شد. همچنین اولین بار، دیگر خواهرتان فهیمه را تابستان ۱۳۶۸ در کلاس آموزشی نفربر ام تی ال بی دیده بودم که خودم فرمانده یگان و مسئول کلاس بودم و در آن مقطع با روحیات بسیار آرامش آشنا شدم که مطلقا سنخیتی با مناسبات فرقه ای رجوی نداشت و بشدت تحت فشار بود.”

خانم ماریا گرفمی که در قبال صحبت‌های آقای پوراحمد سراپا گوش بود، با کشیدن آه دردناکی گفت: ” ای کاش حداقل فهیمه می توانست مثل شما از آن جانیان جدا شود و به ایران می آمد و به زندگی در کنار ما می پیوست.”

خانم گرفمی افزود: ” این لعنتی ها هنوز هم دست از سرمان بر نمی دارند و چند بار با من و خواهرانم کبری و لیلا تماس گرفتند و خواستند که با آنها همکاری کنیم و کانون شورشی باشیم که نمی‌دانم کانون شورشی چه کوفتی است و باید بدانند که جایی در بین مردم ندارند و منزوی هستند ومتاسفانه ماه پیش یکبار هم با دیگر خواهرم عالیه که مقیم کشور آلمان هست تماس گرفتند و با فشار و القائات فکری پای تلویزیون نفاق در برنامه ارتباط مستقیم کشاندند تا آنچه که برایش دیکته کرده بودند ، تکرار کند.”

خانم ماریا گرفمی در خاتمه ملاقات بسیار صمیمانه خود ضمن قدردانی از زحمات مسئول انجمن نجات، آرزو کرد که انشالله با نابودی گروه بدنام رجوی ، تمام اسیران از جمله خواهرش فهیمه بتوانند از چنگال شان رها شوند و به دنیای آزاد و کانون گرم خانواده بازگردند.

دقتکار

خروج از نسخه موبایل