هـان ای دل عبـرت بیـن از دیـده نظـر کـن هـان ایـوان مـدایـن را آیینة عبـرت کن
تـاریـخ نشـان داده کـه زمان خود بازگو کننده حقایق بوده و می باشد و هر چه زمان می گذرد وقـایعی کـه اتفاق افتاده برای همگان روشنتر می گردد و نمی توان براین واقعیت ها چشم پوشید اما متاسفانه شخص مسعود رجوی و مریم قجر حاضر نیستند چشم خود را برروی این واقعیت ها بازکنند و از تاریخ عبرت بگیرند.
در این راستا حتی خدا و پیامبر را نیز دستاویز امیال خود قرارمی دهند تا شاید به این شکل فریبکاری دروغ های بزرگ خود را در بین اعضای اسیر در قلعه اشرف توجیه کنند مثلا ٌوقتی مسعود رجوی در پیام خود به مناسبت ماه رمضان اشاره به اعضای جدیدالورود و یا کاندیدای عضویت می کند کسی که در درون مناسبات سازمان نبوده است فکر می کند که براستی خبرجدیدی شده و حتما ٌخیل نیروهاست که به سمت قلعه اشرف سرازیر شده است غافل از اینکه اکثریت قریب به اتفاق نیروهای موجود در سازمان هر کدام با یک ترفند و نیرنگ همچون کاریابی،تفریح، گردش و… به عراق آورده شدند به یکباره خود را در مقابل عمل انجام شده دیدندکه بعد از آن نیز هیچ راهی برای بازگشت نداشتند چرا که یا به عنوان جاسوس تحویل زندانهای مخوف (ابو غریب فضیلیه و…) عراق می شدند و آنقدر تحت تاٌثیر تبلیغات سازمان ویا ترس از اعدام و شکنجه و زندان در صورت بازگشت به ایران قرارمی گرفتند که راه بازگشتی را پیش روی خود نمی دیدند.
براستی چگونه است که مسعود رجوی دم ازآزادی و دین اسلام می زند در حالی که خودش در تشکیلات سازمان هم زندان انفرادی دارد و هم نفرات را تا حد مرگ شکنجه می کند آنهم فقط به این جرم که دیگر نمی خواهند با سازمان باشند، می خواهند از راه اشتباه خود برگردند.
مسعود رجوی بایستی در این جا جواب این را بدهد که آیا بودن یا نبودن با سازمان جرم است؟ یا قتل و غارت و تجاوز به نوامیس مردم جرم است؟ البته مسعود رجوی از سالها قبل جواب این سئوال را داده و گفته که هر کس با ما نیست بر ماست!!؟؟ و جرم او خیانت و مجازات اواعدام است.
آیا این همان دموکراسی است که مسعود رجوی می خواهد آنرا برای ایرانیان به ارمغان بیاورد و از آن دم می زند البته برای کسی که اینچنین تشنه و شیفته قدرت می باشد و حاضر است در قبال آن به هر خفت و خواری تن داده و به هر جنایتی دست بزند این موضوعات بطورکلی مطرح نیست و وی هدفی جز سرگرمی و گذراندن دوران ندارد غافل از اینکه زمان به ضررش می باشد و همانطور که تا به حال ثابت شده، بیاد بیاوریم به محض سرنگونی حکومت صدام، به یکباره تشکیلات سازمان نیز دچار انفعال و فروپاشی گردید و نیروها یکی پس از دیگری اعلام جدایی کردند، دیری نخواهد بود که بقول ضرب المثل معروف ایرانی علی بماند و حوضش و آنروز فرا برسد که مسعود رجوی برای مریم قجر پیام بدهد و مریم نیز برای مسعود وحقایق آنچـه کـه بـر افـراد سـازمـان طـی این سالیان گـذشتـه اسـت برای همگان روشن شـود.
الیس صبح بـه قـریـب؟؟