امروز داشتم دخترم را به مدرسه می بردم، اما او نمی خواست در مدرسه بماند و شروع به گریه کرد. من او را آنجا با گریه رهایش کردم. وقتی مدرسه را ترک کردم قلبم گرفت و در یک پارک اسباب بازی بچه ها نشستم که مادران با خوشحالی با فرزندان خود بازی می کردند.
آن زمان به مادرانی فکر کردم که سال هاست فرزندانشان را ندیده اند و دستشان را لمس ننموده اند یا بوی بچه هایشان را استشمام نکرده اند. آنان به امید روزی که بتوانند فرزندانشان را ملاقات کنند سختی های زیادی را پشت سر گذاشته اند. درد و رنج این مادران با هیچ دردی در دنیا قابل مقایسه نیست.
من یک درخواست از کشورم (آلبانی) دارم که اجازه دهد مادران اعضای مجاهدین خلق حتی یک بار هم که شده با فرزندانشان ملاقات کنند تا دلشان کمی آرام گیرد.
التیسا بیلو (همسر علی هاجری)
صفحه فیس بوک انجمن نجات آلبانی