اگر تصور میکنید که فرقهها تنها افراد ساده لوح و کند ذهن را به دام میاندازند، استیون حسن شما را مجاب میکند که در این باره تجدید نظر کنید. این کارشناس کنترل ذهن، نویسنده کتاب “مقابله با کنترل ذهن: راهنمایی برای مراقبت، نجات و بهبود از فرقه های مخرب” است. او همچنین خود عضو پیشین یک فرقه مخرب است.
بر اساس تجربه زیسته و همچنین پژوهشهای استیون حسن، همه فرقههای مخرب از ابتدا غیرصادقانه عمل میکنند. فرقههای مخرب همیشه درباره مقاصد واقعی خود دروغ میگویند. این الگویی بسیار تکراری در روایات اعضای سابق مجاهدین خلق از سرگذشت خود در این فرقه است.
فقط برای یک نمونه از دروغهای فرقه رجوی باید به شمار زیادی از اعضای این فرقه که توسط عواملش در کشورهای همسایه ایران به ویژه ترکیه و امارات به عضویت مجاهدین در آمدند، اشاره کرد. همه این افراد برای کار به این کشورها رفته بودند و رویای یک زندگی بهتر، شغل پردرآمدتر و مهاجرت به اروپا را در سر می پروراندند. عوامل مجاهدین خلق به قربانیان وعده مهاجرت به اروپا و کار و زندگی بهتر دادند، در حالیکه افراد هرگز نمیدانستند که در کمپ اشرف عراق و حتی بعدها در اشرف 3 در آلبانی برای مابقی عمر خود در انزوا خواهند ماند و ساختار شستشوی مغزی فرقه آن ها را مجبور میکند که همه متعلقات خود را پشت سر بگذارند.
استیون حسن در این باره میگوید: “وقتی با عوامل یک فرقه مخرب روبرو میشوید ممکن است فکر کنید به یک شام رایگان دعوت شده اید و درحال یادگیری تکنیکهای خودیاری هستید. متوجه نیستید که هدف این است که شما برای یک دوره یک هفتهای ثبت نام کنید. سپس یک دوره دو هفتهای، و پس از آن شش ماهه و بعد از شما میخواهند که همسرتان را طلاق بدهید، سرمایه هاتان تقدیم آنها کنید و برای آنها بدون دستمزد کار کنید.”
این دقیقا ماجرایی است که برای هزاران عضو مجاهدین خلق رخ داده است. داستان علی اصغر زمانی به عنوان آخرین فردی که به تازگی از فرقه رجوی جدا شده است، از همین الگویی که حسن عنوان میکند، پیروی میکند. علی اصغر زمانی، همسر و دو فرزندش در سال 1382 توسط عوامل مجاهدین خلق جذب فرقه شدند. خانواده زمانی هیچ نمیدانستند که قرار است به یک پادگان نظامی در عراق بروند. عوامل تشکیلات به آنها وعده مهاجرت به اروپا و ساختن زندگی شاد و پردرآمد در آنجا داده بودند. اما آنها سالها در مقصدی که در کویر عراق که کمپ اشرف نام داشت محبوس بودند. جایی که خانواده زمانی، متلاشی شد.
علی اصغر و همسرش مجبور به طلاق شدند. پسر 17 ساله خانواده را از آنها جدا کردند و به عضویت ارتش به اصطلاح ملی آزادی بخش درآوردند و دختر کوچکشان را به ایران بازگرداندند. از آن پس این خانواده تقریبا دیگر یکدیگر را ندیدند. زمانی میگوید: “در طول 20 سال حضورم در سازمان چهار یا پنج بار پسرم را دیدم آن هم از فاصله دور.” زمانی ماه پیش موفق شد از اشرف 3، مقر مجاهدین خلق در آلبانی فرار کند.
استیون حسن بر این باور است که مردم باید مراقب علائم هشدار دهنده در فرقههای مخرب باشند. بر اساس نظریات کارشناسان روانشناسی و پژوهشگرانی که در حوزه شستشوی مغزی مطالعه کردهاند، کنترل ذهن شامل چهار بعد میشود: کنترل رفتار، کنترل اطلاعات، کنترل افکار و کنترل عواطف. این ابعادهای کنترل ذهن زمانی به خوبی محقق میشوند، که فرد در حال تاثیر گرفتن باشد و تفکر انتقادی اش در حال تحلیل رفتن باشد. این فرایند میتواند از طریق هیپنوتیزم، محرومیت از تغذیه و خواب و قطع اجباری ارتباط با خانواده و دوستان رخ بدهد. در سازمان مجاهدین خلق از همه این ابزارها –شاید به جز هیپنوتیزم- بهره گرفته میشود.
بنابر تحقیقات حسن، چهار محور کنترل ذهن به شرح زیر عمل میکنند. مصادیق آن در مجاهدین خلق نیز در ادامه هر کدام ذکر میشود:
کنترل رفتار
به یک عضو فرقه دیکته میشود که، کجا چگونه و با چه کسانی زندگی کند، ارتباط بگیرد و یا منزوی شود.
آنها در جریان روزهداریهای اجباری رژیم غذایی شما را شکل میدهند.
افراد را از خواب محروم میکنند.
بهره کشی مالی و وابستگی مالی را اعمال میکنند.
قواعد و قوانین سختی را بر اعضا تحمیل میکنند.
مصادیق این محور در فرقه مجاهدین خلق: در مجاهدین خلق قوانین یک فرقه نظامی-سیاسی حکمفرماست. کار اجباری بدون دستمزد، محرومیت از خواب، پوشش اجباری، حجاب اجباری برای بانوان و تبعیت بی چون و چرا از سلسله مراتب تنها چند نمونه از این قوانین کنترل کننده رفتار هستند.
کنترل اطلاعات
از فریب استفاده میکنند (با محدود کردن اطلاعات یا تحریف وقایع یا دروغ گفتن).
دسترسی به منابع اطلاعاتی غیر فرقهای (تلویزیون، اینترنت، اعضای سابق وغیره) را محدود یا سرکوب میکنند.
از اطلاعات تولید شده توسط فرقه و پروپاگاندا به وفور بهره میبرند (از طریق یوتیوب، خبرنامهها، فیلمها و دیگر رسانهها).
مصادیق این محور در فرقه مجاهدین خلق: در فرقه رجوی تلفن همراه ممنوع است. تنها چند تن از اعضای رده بالا به اینترنت آزاد دسترسی دارند. دسترسی به رسانههای بیرون از فرقه ممنوع است. در عوض اعضا با تلویزیون سیمای آزادی و دیگر محتواهای تولید مجاهدین خلق دائما با اطلاعات فیک بمباران میشوند. همه اعضای سابق پس از خروج از تشکیلات مجبور هستند برای نخستین بار روش کار با تلفنهای همراه هوشمند را بیاموزند.
کنترل افکار
آنها اعضا را به درونی کردن دکترین فرقه به عنوان حقیقت محض ملزم میکنند (تفکر سیاه و سفید یا تفکر خیر و شر).
نام و هویت فرد را تغییر میدهند.
از کلام پرطمطراق و کلیشههایی که آگاهی را محدود میکند، استفاده میکنند به طوری که تفکر نقاد مختل شود و با ساده سازی مفاهیم پیچیدگیهای کلامی به ابتذال کشیده شود.
از تکنیکهای هیپنوتیک برای تغییر دادن حالات ذهنی، تحلیل بردن تفکر انتقادی و کند ذهن کردن فرد استفاده میکنند.
مصادیق این محور در فرقه مجاهدین خلق: بیشتر اعضای مجاهدین خلق دارای نامهای مستعار هستند. سوال پرسیدن درباره تصمیمات رهبران و راهبردهای تشکیلات پذیرفتنی نیست. اگر از رهبران یا اهداف تشکیلات انتقاد کنید، بر اساس تفکر سیاه و سفید شما دشمن محسوب میشود و مستوجب مجازات هستید. اساسا تفکر کردن ممنوع است چه رسد به تفکر انتقادی.
کنترل عواطف
سران فرقهها احساسات شما را محدود و دستکاری میکنند –برخی عواطف و نیازها شر، غلط و خودخواهانه تلقی میشود.
آنها تکنیکهای متوقف کردن احساسات را به اعضا آموزش میدهند تا احساس غربت، خشم و تردید را مسدود کنند.
آنها به اعضا این احساس را القا میکنند که همیشه خودشان مقصر مشکلات هستند، و هرگز تقصیر رهبر یا گروه نیست.
ترس را به افراد القا میکنند، ترس از جهان آزاد، دشمن، ترک کردن و مجازات شدن از سوی گروه.
مصادیق در فرقه مجاهدین خلق: در فرقه رجوی عشق ممنوع است. افراد اجازه ندارند دلتنگ جهان بیرون و زندگی عادی شوند. احساس داشتن نسبت به خانواده و دوستان، به جرم “فکر زن و زندگی” بودن، فرد را مستوجب مجازات شدید میکند. به عنوان یک عضو فرقه شما باید خانواده خود را دشمن فرض کنید. برای ایجاد این احساس همه خانوادههای بیرون از تشکیلات عامل اطلاعاتی حکومت ایران فرض میشوند و به این ترتیب ترس از جهان بیرون بسیار بهتر به فرد القا میشود.
مزدا پارسی