آذرماه هر سال برابر است با سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی، سازمان تروریستی فرقه گرای رجوی به همین مناسبت در سایت ها و شبکه های اجتماعی ناموفق خود عناوینی در حمایت از کوچک خان، بزرگ مرد جنگلی مطرح نموده . ابتدا اشاره ای به معرفی این شخصیت انقلابی می کنیم و سپس به علت حمایت دروغین و خیانت بار فرقه از این شخصیت می پردازیم.
یونس میرزا یا همان یونس استادسرایی، مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی مبارز انقلاب مشروطه، رهبر جنبش جنگل ملی گرای گیلانی و رئیس جمهور جمهوری جنگل بود. وی در روستای استاد سرا از توابع شهر رشت استان گیلان در سال ۱۲۵۷ در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود و سرانجام در سال ۱۳۰۰ در ارتفاعات تالش به دلیل مبارزه با رژیم دیکتاتوری رضا شاه و روسیه متجاوز تحت تعقیب و تا آخرین لحظات زندگی همراه و پیشتاز همرزم ها و سربازانش بود تا اینکه در ارتفاعات سردسیر یخ زد و به عبارتی در آرمانش ذوب شد و جان به جان آفرین تسلیم و سر وی بدست مزدوران خودفروختۀ جنگل از تن جدا گردید و به تهران نزد رضاشاه فرستاده شد. ” روحش شاد و یادش گرامی “.
حال شخصیت منفوری همچون مریم رجوی و دار و دسته اش با حمایت دروغین از چنین شخصیت های انقلابی ژست انقلابی گرفته و با فرافکنی و دجالگری می خواهند خودشان را در صف مبارزان انقلابی قرار بدهند. اما همانگونه که زندگینامه و انقلاب میرزای ما بر همگان روشن است، او هرگز دست به کشتار مردم تحت ظلم و استبداد حکومت و استعمار روسیه و انگلیس نزده و تا آخرین قطره خون خود جلوتر از هوادارانش جنگید و بدون هیچگونه وابستگی همراه انقلابیون بود . او هرگز صحنه نبرد را ترک نکرد. اینک چگونه یک فرقه تروریستی به خود اجازه میدهد برای سالروز میرزای ما، میرزا کوچک خان جنگلی که مایۀ سرافرازی مردم گیلان و ایران زمین است با حمایت دروغین ، به چنین مردی خیانت کند . آری سوگواری چنین فرقه هایی که همواره به انقلاب مردم خیانت کرده و با کشورهای استثمارگر هم پیمان بوده ، خیانت و بی احترامی به شخصیت های انقلابی مردم ایران زمین می باشد. سازمان تروریستی فرقه گرای رجوی این را باید بداند که با این ترفندها و سوءاستفاده از شخصیت های مبارز و انقلابی همچون میرزا کوچک خان ، ستارخان و باقرخان از کشور ایران و اشخاصی مانند مائو و چکوارا، نمی توانند اهداف پلید خود را اشاعه دهند. چون محققان و پژوهش گران در امور فرقه شناسی به خصوص اعضای جدا شده از این فرقه تمام و کمال در افشاگری این پدیده شوم تلاش می نمایند.
لازم به توضیح است که فرقه با سوء استفاده از مردان انقلابی و با برگزاری بزرگداشت برای چنین مردانی در رسانه خود و ژست انقلابی، از افراد ناآگاه به مکانیزم دستگاه فرقه ای جذب نیرو و عضو گیری می کردند و در درون تشکیلات نیز به شیوه های متفاوتی از این بزرگمردها سوء استفاده میکردند. برای مثال کسی درخواست جدایی از فرقه را میداد یا قصد فرار و آشوب داشت اگر اهل گیلان بود از جنبش گیلان و هم ولایتی بودن وی با میرزا کوچک خان جنگلی صحبت می کردند. حال اگر فرد خاطی آذری بود از دلیر مردان آذربایجان همچون ستارخان و باقرخان دم میزدند که باید راه آنها را ادامه داد و اینگونه با خیانت و با کوچک شمردن انقلاب های مقدس به اهداف خود می رسیدند.
ناصر رضایی