در همایش بیوتروریسم که در روز چهارشنبه 2 آبان ماه در دانشگاه پزشکی اصفهان برگزار شد، ابراهیم خدابنده از اعضای جداشده سازمان مجاهدین در خصوص تربیت روانی تروریسم سخنرانی کرد. در این همایش که با حضور شماری از پزشکان، صاحب نظران و دانشجویان پزشکی برگزار شد، اساتید و پزشکان موضوع بیوتروریسم و راهکارهای مقابله با آن را از زوایای مختلف مورد بررسی و بحث کارشناسی قرار دادند. نظر به اهمیت موضوع و محتوای سخنان آقای ابراهیم خدابنده تا پیاده کردن متن کامل سخنرانی به اختصار مباحث مطرح شده ایشان را مرور می کنیم. آقای خدابنده با اشاره به اهمیت موضوع و رابطه مدیریت روانی تروریسم با ساختار بیولوژیکی و روانی انسان و مقاومت او در برابر عوامل تحدید کننده بیرونی از جمله میکروب ها و تفکر و روح و روان انسان به مثابه عامل سرنوشت ساز سلامت روحی و جسمی، تروریست ها را به نوعی معادل میکروب هایی تلقی کرد که در سطح کلان اجتماعی امنیت جانی و روانی جامعه را با مخاطره روبرو می کنند. وی همچنین بر اهمیت باکتری ها در حیات انسان هم از وجه فاکتور مصونیت و هم تخریب اشاره و تاکید کرد، همانگونه که باکتری ها در اشکال مختلف باعث نجات جان انسان ها می شوند، بعضا سوء استفاده از این عوامل نیز به صورت بمب می تواند باعث نابودی انسان گردد. وی در ادامه با اشاره به عاملین و اجراکنندگان از دستاوردهای موجود این سوال را مطرح کرد که چه انسان هایی قادر به سوء استفاده از این دستاوردها هستند.
خدابنده با مطرح کردن شیوه های مغزشویی به عنوان رایج ترین ابزار گروه های تروریست و فرقه ها برای اجرای اهداف تروریستی با اشاره به عضویت بیست ساله در سازمان مجاهدین خلق و مطالعات گسترده و متنوع از سال 1382 در خصوص ماهیت مناسبات فرقه ای مجاهدین ابعاد روانشناختی کارکردهای فرقه ای را در این رابطه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. وی همچنین ضرورت بهداشت درمانی این افراد را قبل از ابتلا به این مناسبات مورد تاکید قرار داد. خدابنده با اشاره به منابع موجود در این خصوص به تحقیقات استیون حسن و همچنین خانم مارگارت تالر سینگر که در مورد بیش از هزار نوع فرقه در امریکا مطالعه و تحقیق کرده ارجاع داد و به NLP (علم تغییر ذهن افراد) به مثابه رایج ترین شیوه برای تغییر در افراد توسط فرقه ها اشاره کرد. خدابنده با تصریح بر اینکه امروزه از این شیوه برای تغییر رفتاری و درمان افراد مبتلا به مواد مخدر استفاده می شود، تاکید کرد فرقه ها و سازمان های تروریستی و مشخصا به استناد تجربیات شخصی در سازمان مجاهدین خلق از این شیوه برای آمادگی ذهنی افراد جهت ارتکاب به اقدامات تروریستی استفاده می کنند. وی درباره استفاده غیر مشروع از این شیوه در مقایسه با دیگر دستاوردهای علم پزشکی از جمله کشف رادیواکتیو برای درمان بیماران، گفت:
" متاسفانه فرقه ها و گروه های تروریستی نیز از دستاوردهای علم روانشناسی همچون سوء استفاده از رادیواکتیو در علم فیزیک در راه های نامشروع سوء استفاده می کنند."
خدابنده با توضیح این مهم که یکی از فاکتورهای مهم در مغزشویی، ناآگاه نگه داشتن افراد از پروسه مغزشویی است به نمونه های تاریخی از جمله احزاب کمونیستی و جنگ کره اشاره کرد. او به نهضت اسماعیلیه به عنوان قدیمی ترین جریان فرقه ای در تاریخ اسلام اشاره کرد. خدابنده در بخش دیگری از سخنان خود درباره کارکردهای غیرمنظره این شیوه ها و میزان توفیق در دسترسی به اهداف فرقه ای به نتایج حاصله از این شیوه ها توسط یک شرکت بازاریابی اشاره کرد که طی ان این تشکیلات به ظاهر تجاری توانسته بود با این متدها عربستانی ها را متقاعد کند تا از خارج از کشور خود شن خریداری کنند.
خدابنده به تخریب و بازسازی ذهنیت افراد به عنوان دو فاکتور مهم در روش های مغزشویی اشاره و تاکید کرد:
" تهاجم به خویشتن فرد یکی از اصول اولیه در این روش ها است. همانگونه که سیستم دفاعی بدن در مواجه با شرایط بیرونی فرد را از خطر ابتلا به انواع میکروب ها مصون می دارد، تهاجم به خویشتن و نفی آن می تواند مصونیت فرد را در مواجهه با انواع تحدیدهای فکری و روانی که به قصد تخریب و نابودی سلامت فکری فرد انجام می شود، صورت پذیرد."
خدابنده با تاکید بر این شیوه های روانی و مقایسه آن با محصول این دستگاه ویران سازی تجارب عملی خود در مناسبات مجاهدین را مورد تاکید قرار داد. وی تاکید کرد در چنین پروسه ای و پس از نفی فردیت و خویشتن واقعی انسان ها و جایگذینی، افراد بدون احتساب جایگاه اجتماعی، فکری و تشخص و فردیت خود به هر کاری دست می زنند. چنین افرادی هستند که حاضر می شوند در خیابان های اروپا برای مجاهدین گدایی و در نهایت اقدام به خودسوزی کنند. خدابنده با اشاره به اهمیت مقوله پروسه و زمان در تبدیل انسان ها به عنصر بی اختیار و بی اراده این روش ها را در مقایسه با پروسه های بیولوژیکی از جمله مسئله کم کردن وزن انسان و… یک پدیده عام در تمام فرقه ها محسوب کرد.
خدابنده به مطالعات و دستاوردهای سه محقق در امور فرقه ها از جمله دکتر رابرت لیفتن، خانم مارگارت تالر سینکر و ادگار شاین اشاره و ثمره مطالعات آنها را مورد بازخوانی و مقایسه با شیوه های معمول در سازمان مجاهدین قرار داد. وی در تشریح مطالعات خانم سینکر به 6 شرط عمده و اساسی اشاره و تاکید کرد.
"1- ناآگاه نگه داشتن فرد از پروسه گذرانی مورد نظر. 2- کنترل محیطی و زیستی او. 3- ایجاد حس ترس و ناتوانی در فرد. 4- تهاجم به خویشتن و تخریب انباشت های ذهنی او. 5- جایگذینی ارزش های فرقه ای. 6- منطق و جهان بینی بسته در اطراف فرد."
وی با ذکر مثال های عینی از مناسبات درونی مجاهدین صحت و انطباق پذیری غافلگیر کننده این شروط را یادآور شد. او به انتقال اعضای سازمان به عراق و تشکیل قرارگاه اشرف به عنوان مقدمه این پروسه اشاره کرد. وی با اشاره به فرقه هایی از جمله دیوید کوروش و جیم جونز که خود را ایزوله کرده اند این شباهت ها را مورد تاکید قرار داد. خدابنده سپس هشت شرط لیفتن، کنترل محیطی – بار دادن به کلمات – خلوص گرایی – انتقاد به خود و اعتراف گیری – عملکرد مرموز – تقدس گرایی – تبیین تازه از هستی و وجود و اعمال آموزش های اعتقادی و ایدئولوژی را به عنوان شروط موازی با سینگر مورد بررسی و مقایسه قرار داد.
خدابنده در ادامه به بازخوانی دستاوردهای شایان در این خصوص پرداخت و با مقایسه این سه مرحله با جراحی در علم پزشکی کارکردهای پیچیده و در عین حال شگفت انگیز آن را مورد مقایسه و تحلیل قرار داد. او از شکافتن محل جراحی، انجام اقدامات جایگذینی پس از شکافتن و در نهایت بستن محل جراحی به عنوان سه مرحله مشترک در علم پزشکی برای درمان و همچنین در فرقه ها برای تبدیل یک فرد به عنصری بی اراده و اختیار مورد بررسی و تحلیل قرار داد و تاکید کرد:
" مرحله اول در واقع مرحله تخریب سیستم دفاعی بدن است. مرحله دوم مرحله جایگذینی و مرحله سوم که بسیار هم اهمیت دارد حفظ این موقعیت است که با قرار دادن فرد در موقعیت بسته و استمرار پروسه بازسازی او را دچار تغییرات مستمر و دنباله دار می کنند."
خدابنده در ادامه به مقوله پیشگیری به عنوان یکی از راه حل های مهم اشاره و تاکید کرد متاسفانه فرقه ها از تمام دستاوردهای علمی بشر برای پیشبرد اهداف فرقه ای خود سوء استفاده می کنند. همین مراحلی که اشاره رفت در واقع محصول مطالعات و دستاوردهای توامان علم پزشکی و روانشناسی است که در خدمت فرقه ها قرار گرفته است. وی با اشاره به سازمان القائده و سه شاخص مهم و فرقه ای در ان از جمله– آموزش – مجاب سازی و رهبری کاریزما و مقایسه ان با ساختار مجاهدین خلق به مقایسه رفتاری اعضا و افراد وابسته به این دو جریان فرقه ای اشاره کرد. در بخشی دیگر خدابنده با اشاره به مطالعات و تحقیقات جان جا لاریچ استاد دانشگاه چیکر کالیفرنیا در خصوص سازمان القائده و عملیات 11 سپتامبر به 4 شاخص رهبری کاریزما – سیستم اعتقادی انگیزاننده – سیستم اعمال اتوریته درون تشکیلاتی و در نهایت عامل کنترل کننده درون مناسباتی را مورد بازخوانی و مقایسه قرار داد. خدابنده در پایان به فاکتور پیشگیری به عنوان مهمترین ابزار مبارزه با فرقه گرایی اشاره و تاکید کرد نسبت به هر کس که در تعامل با شما یکی از این شاخص ها و یا چند مورد ان را یادآور می شود حساسیت داشته باشید. اگر کسی به شما گفت این موضوع یا مطلبی که به شما می گوید از اهمیتی آنچنانی برخورد است که کس دیگری نباید آن را بداند این می توان اساس یک رابطه فرقه ای را با شما تشکیل بدهد. وی همچنین در خصوص شیوه های درمان این افراد تاکید کرد فرقه ها از هر راهی که برای جذب می آیند باید برای مبارزه با انها هم از راه مقابلشان اقدام کرد. اگر بر عنصر نااگاهی از محیط پیرامن تاکید می کنند طبعا تعامل مستمر با فضای بیرونی یکی از راه های مقابله است. متن کامل سخنرانی آقای ابراهیم خدابنده بزودی جهت اطلاع از علاقمندان در سایت درج خواهد شد.