در آستانه فرا رسیدن روز 21 آذر 1402، روزی که مقرر شده صد و اندی از جنایتکاران مجاهدین خلق بدست عدالت سپرده شوند و دادگاه بین المللی تهران به اتهامات متعدد این جانیان رسیدگی کند، قرار داریم.
اتهامات این تبهکاران میتواند متعدد باشد و من تنها به گوشه ای ازجرم و جنایت اینها که بر علیه مردم ایران مرتکب شده اند، اشاره مختصری خواهم داشت و از خواننده محترم درخواست دارم که خود حدیث مفصل بخواند از این مجمل.
1- مقامات ایران تعداد ترورهای بشدت وحشیانه این گروه تبهکار را که با عاملیت دست اول این صد و اندی نفر از مریدان درجه 1 مسعود رجوی و همسر آنچنانی اش مریم در درجه اول انجام شده ، رقمی بالاتر از 15 هزار نفر ذکر کرده است و البته در جریان دادرسی ، آمار دقیق این قربانیان روشنتر و دقیقتر خواهد بود.
خود مسعود رجوی در جریان یکی از سخنرانی هایش برای اعضای گرفتار شده اش در دستان خون چکان خود، به روشنی اعلام کرده که در ظرف مدت کوتاهی 6 هزار نفر از اینها را ( کسانی که فکر میشد عوامل حکومتی هستند )، کشته ایم!
قربانیان این ترورها که در تاریخ ایران از نظر آمار بی سابقه هستند ، شامل کارگران، دهقانان، کسبه، روحانیون و افراد عادی جامعه هستند!
مسعود رجوی به صراحت اعلام کرده است که این ترورها برای بی آینده کردن رژیم و خالی کردن آن از وجود کادرها و حامیان متعدد است و معنی این حرف آنست که چیزی جز سرنگونی حکومت جوانی که با رای قاطبه اهالی بر سر قدرت نشسته بود ، درنظر نداشته و مسلم است که برای ساکت نگه داشتن این اکثریت عظیم مردم، چاره ای جز توسل به روش های رژیم پل پوت درکامبوج که میلیون ها نفر را دراین کشور که با تحمل خسارات و قبول قربانیان سنگین ، آمریکا و دیگر استعمارگران را از خاک خود بیرون کرده بودند ، قتل عام کرده و ازنتایج این قتل عام و تسلط توام با ارعاب و خشونت زیاد بر مردم ، عقب ماندگی مهلک کامبوج میباشد.
ترورهای وحشتناک مسعود رجوی که با همکاری تنگاتنگ این صد و اندی متهم انجام شد، علاوه بر حذف فیزیکی این تعداد کثیری از مردم ایران ، اوضاع روانی جامعه را برهم زد و ضربات قابل ملاحظه ای بر صفوف مردم که برای تعمیم و توسعه انقلاب بزرگ و نوپای خود احتیاج به همدلی شدیدی داشتند، وارد کرد و چه بسا که اگر این ترورها انجام نمیشد، ما مردم ایران در حال حاضر از اغلب مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکنیم ، دور بوده و در رفاه و امنیت بیشتری زندگی میکردیم.
2- وجه دیگر اقدامات باند رجوی ، قرار دادن نیروهایش که به لطایف الحیل درعراق جمع کرده بود ، دراختیار صدامی که هیچ دلیلی برای حمله به ایران و آغاز جنگ خانمانسوز نداشت، بود و این نیروها بصورت یکی از لشکریان تا دندان مسلح عراق درآمده، درعملیات های متعدد نظامی بر علیه نیروهای نظامی و شبه نظامیان داوطلب ایرانی و سربازان وطن شرکت نمود و با تخلیه تلفنی اعضای خانواده های وابسته و دیگر اقشار مردم ، اطلاعات مورد نیاز نیروهای بعثی را برای به خاک و خون کشاندن مردم کوچه و بازار در اختیارشان می گذاشت تا در نوبت بعدی با دقت بیشتری مردم ایران را مورد هدف قرار دهند و زیرساخت های کشور را نابود کنند!
عملیات های متعدد ایضائی با همکاری وسیع نیروهای صدام در قسمت هایی از شهرهای مرزی ایران انجام داد و در مواردی تعداد قابل توجهی از سربازان و مرزداران ما را کشت و ادوات آنها را به غنیمت گرفت.
با نزدیک شدن به مرزبانان ایران شنود بیسیمی وسیعی را بعمل آورد و اطلاعات مربوط به تحرک نیروهای ایران را دراختیار مقامات صدامی قرار داد تا درهر چه بیشتر کشته شدن نیروهای رزمی ما وهمینطور مردم ، موفقتر عمل کند!
شاهکار همه این عملیات فروغ جاویدان بود که طی آن هزاران نفر ازدوطرف- که هردو ایرانی بودند – کشته شوند که نبرد بی افتخار و بسیار جنایتکارانه واحمقانه بود!
3- باند رجوی برای جاسوسی بر علیه ایران و بنفع اسرائیل ودیگر دشمنان فطری مردم ایران سنگ تمام گذاشت وهمکاری همه جانبه ای را با رژیم اشغالگر صهیونیستی که خود صاحب سلاح هسته ای پرتعدادی بود – وگویا که این مسئله برای مجاهدین ایرادی نداشت- انجام داد تا پرونده ایران بخاطر جرم ناکرده ( قصد برای تولید سلاح اتمی) ، به جاهای خطرناکی برود و محدودیت های بسیار وسیع بین المللی نصیب مردم ایران تاسطح عدم دسترسی به داروهای بیماری های خاص کند و پیوسته بر تنور ایران هراسی که موانع جدی در راه پیشرفت کشور و رسیدن مردم به رفاه وسعادتی که خواست اولیه انقلاب ایران بود ، ایجاد نماید.
کاری که کماکان ادامه دارد و خیانتی که سران مجاهدین خلق بطور مستمر بر تداوم آن اصرار دارند !
رضا اکبری نسب