حیرت آور این است که بیشتر از هر بیگانۀ ضد ایرانی، برخی ایرانی های به ظاهر وطن پرست هستند که ترغیب کنندۀ ادامۀ تحریم های ضد ایرانی می باشند، از جملۀ این به ظاهر وطن پرست های بی وطن باید به گروه مجاهدین خلق به رهبری رجوی اشاره کرد که چگونه به هنگام تصویب تحریم ها کاسه داغتر از آش شده و یقه درانی میکنند که چرا تحریم را بیشتر و بدتر نکردید، چرا باید فلان جا نادیده گرفت؟! یا شل گرفتید!
فاز این جماعت نابودی ایران و ایرانی است و به هیچ چیز به جز این فکر نمیکنند. در صورتی که هر عاقلی اینرا می فهمد که تحریم ها فقط و فقط علیه مردم ایران بوده، ولی باز علی رغم این دانسته ها افرادی که خود را در لباس وطن پرست جا میزنند دقیقا تیشه به ریشه این وطن زده و در فکر نابودی تمام عیار آن می باشند.
سران سازمان مجاهدین خلق که خود گویا بهتر و بیشتر از هر کسی می فهمند باز بر طبل تحریم های بیشتر زده و خنجر از پشت به مردم ایران زمین می زنند. به نظر بنده که تماماً آگاهانه و عمدی می باشد. در واقع مسعود رجوی به نوعی در حال انتقام گرفتن از مردم ایران است و تلاش هایش متمرکز این است که تا می تواند مردم ایران را زیر بدترین فشارها قرار بدهد چرا که ایشان معتقد است مردم ایران در انتخاب بین او و سران کنونی حکومت، سران ایران را انتخاب کرده اند!
اما آیا کار به همین جا ختم می شود؟
قطعا که خیر، سران سازمان مجاهدین خلق از ابتدای جنگ هشت ساله بین ایران وعراق هم انتخابی مشابه داشتند، آنها بین مردم ایران و منافع امپریالیسم و قدرت های منطقه ای، منافع بیگانگان را ترجیح داده و به سمت آنها رفتند و با شرکت در جنگ به نفع بیگانگان تلاش کردند که فرزندان این خاک و بوم را به خاک و خون بکشند، در واقع شروع انتقام گیری رجوی از مردم ایران از آن نقطه بود.
ماجرای انتقام گیری رجوی کماکان ادامه دارد و در هر شرایطی مذبوحانه تلاش میکند که جان مردم ایران را به مخاطره انداخته و زندگیشان را با سختی های طاقت فرسا مواجه نماید، اما خبر خوب این است که مردم ایران علی رغم هر مشکلی که داشته باشند در جلوی این نامردمی ها ایستاده اند و زخم خنجر از پشت را تحمل نمیکنند چون ایمان دارند که مقاومین پیروز هستند زیرا خداوند مومنین را بشارت داده است.
بخشعلی علیزاده