محمود بریسمی اهل شهر آبادان از استان خوزستان در کسوت یک سرباز وظیفه در ابتدای جنگ عراق علیه ایران با تمام حس وطن پرستی و دفاع از تمامیت ارضی کشور راهی جبهه های جنگ شد و در همان اوایل جنگ به اسارت نیرو های عراقی در آمد و پس از تحمل حدود 9 سال اسارت تحت تاثیر تبلیغات دروغین و فریبنده، القائات و وعده و وعیدهای پوشالی، همچنین تحت فشار اسارت به قصد یافتن فرجی برای رهایی از اسارت صدامیان به مجاهدین پیوست .
اما دیری نگذشت که تمام آمال و آرزوهایش بر باد رفت و تخیلاتش نقش بر آب شد و در حصارهای فکری و فیزیکی رجوی گرفتار گردید.
این حقیر نگارنده مطلب از آنجائیکه حدود 9 سال اسارت و نزدیک به 15 سال در تشکیلات سازمان در کنار و همراه محمود بریسمی بودم با تمام خصوصیات اخلاقی و فکری وی آشنایی کامل دارم .
محمود بریسمی همواره به علت اختلاف دیدگاه و ایدئولوژی با مجاهدین، از منتقدین و مخالفان سیاسی و ایدئولوژیک رجوی بود و اتفاقا همیشه بخاطر انتقادها و نظرات مخالف مورد سرکوب و تحقیر و سرزنش قرار میگرفت و در طی این سالها چندین بار تصمیم به جدایی مجاهدین خلق گرفت، اما هربار با تهدید و تطمیع از خروج وی جلوگیری شد چون از بیرون آمدن وی و افشاگری علیه سیاست های رجوی نگران بودند .
حال که پس از سالها بعلت مریضی های ناشی از فشارهای روحی و جسمی، بیماریها و جراحات ناشی از درگیری با نیروهای عراقی در پادگان اشرف و اعتصاب غذای تحت اجبار مریم رجوی و عدم رسیدگی های پزشکی در آلبانی فوت کرده است، مجاهدین زنده کش و مرده پرست بر ساز و نقاره می کوبند و او را رزمنده دلاور مارکسیست می نامند و با الفاظ و القاب پر طمطراق و دهن پرکن توصیف میکنند .
اما من نیز که سالها بعنوان مارکسیست در یگان مستقل در تشکیلات موسوم به ارتش آزادیبخش شما بودم سوال میکنم که؟
آیا در زمان حیات محمود بریسمی یکبار با برخورد احترام آمیز او را رزمنده مارکسیست خطاب کردید ؟
آیا او و هرکس دیگر را که دیدگاه ایدئولوژی منفور رجوی را قبول نداشت به رسمیت شناختید و اصلا آدم حساب کردید ؟
مگر نه همواره مورد تمسخر و استهزاء قرار میگرفت؟!
مگر نه اینکه دیدگاه ایدئولوژیک کثیف رجوی تحمل حتی یک نفس مخالف و متضاد و منتقد خود را نداشته و ندارد ؟
مگر نه اینکه مسئولین این دستگاه سرکوب بارها با محمود و محمودهای دیگر در یگان مستقل برخورد خشن و تحقیر آمیز داشتند ؟
مگر نه اینکه محمود بریسمی در تمام حوادث بعد از سقوط صدام در مقابل تهدیدات گوشت دم توپ شما بوده و با دست خالی او را به جنگ با نیروهای ارتش عراق در مجاورت پادگان اشرف فرستادید ؟
شرمتان باد سالها از خروج محمود ممانعت کردید و مانع از دیدار او با مادرش شدید. هنوز هستند و بسیارند که جرم و جنایات شما را افشاء کنند و در پیشگاه تاریخ گواهی دهند که با سرکوب و اختناق و تحجر همواره نعل وارونه میزنید . شما واژگان و کلمات مقدس و عبارات آزادی خواهی را به قربانگاه میبرید.
آه مادر محمود بریسمی دامانتان را خواهد گرفت .
شرمتان باد