در قسمت قبل گفتم که من تا قبل از انتقال به بخش روابط خارجی در جریان حقایق پشت پرده روابط عراق با مجاهدین خلق نبودم، و همانند دیگر اعضا این روابط فی مابین را عادی و از موضع منافع دو طرف می دیدم. من این توضیحات رجوی را پذیرفته بودم که رابطه مجاهدین خلق با عراق بر اساس احترام متقابل و استقلال کامل سیاسی، نظامی وایدئولوژیکی است. ولی در طی مدت حضورم در ستاد روابط خارجی با صحنه ها واتفاقاتی مواجه شدم که به هیچ وجه تا قبل از آن در ذهنم تصور نمیکردم!
در جریان تماس های تلفنی اعضا با خانواده هایشان عضو تماس گیرنده و خانواده هایشان که مخاطبین تماس بودند، بدون اطلاع نسبت به ماهیت این تماس ها که صرفا بمنظور دسترسی به اطلاعات دقیق محل اصابت موشک ها صورت می گرفت، اطلاعات بدست آمده از این تماس ها در اختیار مسئولین روابط خارجی و عباس داوری بعنوان مسئول بخش بغداد قرار می گرفت که در گام بعد به ارتش عراق منتقل و آنها با استفاده از این اطلاعات بدست آمده گراهای خود را تصحیح و بصورت دقیق تر اهداف را مورد حمله موشکی قرار می دادند. در جریان این حملات موشکی ده ها نفر از زن و مرد و کودک و پیر و جوان آماج موشک های غول پیکر قرار می گرفتند و سقف خانه ها بر سرشان خراب میشد. و این چنین بزرگ ترین تراژدی انسانی رقم می خورد.
جنایات بخش روابط خارجی با مسئولیت مهدی ابریشم چی وعباس داوری فقط مختص به مردم ایران نمیشد، در جریان قیام مردم عراق بر علیه صدام که به انتفاضه شعبانیه معروف بود مجاهدین خلق نقش اساسی در سرکوب مردم عراق و بخصوص اکراد در حمایت از صدام ایفا کردند.
در یک مورد مشخص که خودم شاهد آن بودم بعد از اینکه هماهنگی بین مهدی ابریشمچی با نقیب علی فرمانده عراقی مستقر در مقابل پادگان اشرف صورت گرفت، یک خودرو آیفا عراقی به درب ورودی پادگان اشرف مراجعه کرد و پشت خودرو هینوی مجاهدین خلق قرار گرفت، مامورین عراقی وارد خودرو هینو مجاهدین خلق شدند و اسیران کرد را در حالیکه چشم و دست های آنها از پشت بسته شده بود با کتک و ضربات کابل های سیمی به داخل آیفا خودشان پرتاب کردند. سر و صورت اسیران کرد بر اثر اصابت با میله های خودرو و ضربات کابل غرق در خون شده بود. این وحشیانه ترین برخوردی بود که تا آن زمان شاهدش بودم.
در خصوص شهروندان عراقی مسئولین مجاهدین خلق همچنین اقدام به دستگیری کارگران شیعه عراقی که در بخش های مختلف پادگان اشرف مشغول بودند، می کردند و در نهایت آنها را با اتهام امنیتی و در ارتباط با ارگان های امنیتی ایران از طریق مسئولین روابط خارجی و از جمله عباس داوری تحویل مقامات امنیتی عراق می دادند که از سرنوشت آنها اطلاعی بدست نمی آمد و خانواده های آنها نیز از وضعیت آنها اطلاعی نداشتند.
یکی دیگر از خیانت های عباس داوری همکاری با سازمان اطلاعات عراق در زمینه انتقال اطلاعات مربوط به نیروهای نظامی ایران بود. مسئولین بخش اطلاعات مجاهدین خلق با قرار دادن بیسیم در نقاط مرزی اقدام به شنود مکالمات فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی و تخلیه تلفنی آنها می کردند که اطلاعات بدست آمده از طریق بخش روابط خارجی بغداد با مسئولیت عباس داوری در اختیار دستگاههای امنیتی عراق قرار می گرفت. مجاهدین خلق با استفاده از همین شیوه، اطلاعات مربوط به چند رشته عملیات نظامی ایران را قبل از انجام کشف و در اختیار فرماندهان نظامی عراقی قرار دادند که منجر به بروز خسارت جانی و لجستیکی به نیروهای نظامی ایران گردید.
گشت های شناسایی مجاهدین خلق همچنین با گشت زنی در نوار مرزی چوپانان و مردم محلی مناطق مرزی را دستگیر و برای گرفتن اعتراف و تخلیه اطلاعاتی در اختیار اداره اطلاعات عراق قرار می دادند. که نیروهای امنیتی عراقی با بکارگیری وحشیانه ترین نوع شکنجه اقدام به تخلیه اطلاعاتی آنها می کردند. بسیاری از دستگیر شدگان که بعضا سربازان و کادرهای نظامی ایران هم در بین آنها بودند زیر شکنجه جان خود را از دست دادند.
بخش روابط خارجی مجاهدین خلق تحت مسئولیت عباس داوری در بغداد نقش اساسی در جنایاتی که رجوی در عراق انجام داد را بر عهده داشت. در خصوص سرکوب اعضای منتقد و خواهان جدایی هم این بخش، اعضا را که دیگر تحت هیچ عنوان حاضر به ماندن در مناسبات مجاهدین نبودند، تحویل مسئولین امنیتی عراقی می دادند که در نهایت آنها را به زندان ابوغریب منتقل می کردند که در این زندان بدنام بدترین برخوردها و شکنجه ها بر آنها اعمال میشد.
بخش روابط خارجی تحت مسئولیت عباس داوری با تشکیل نهادی بنام اعزام، نقش اجرایی پر رنگی در فریب و جذب شهروندان ایرانی در کشورهای همجوار و از جمله ترکیه و امارات و پاکستان داشت و شهروندان ایرانی را که برای کار و یا رفتن به کشورهای اروپایی به این کشورها مهاجرت کرده بودند را با وعده های فریبنده اخذ پناهندگی و اقامت و یا کار با درآمد بالا جذب و به عراق اعزام می کردند.
در مجموع عباس داوری که بعنوان متهم ردیف 13 در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران شناخته شده، نقش اساسی در اجرایی کردن جنایات رجوی ایفا کرد که بزودی و در آینده ای نزدیک می بایست تاوان تمامی این جنایت ها را پس دهد.
علی اکرامی