خطر از کدام سو و در کمین چه کسی است

این روزها همه از خطر حمله آمریکا به ایران صحبت میکنند، آنهم حول دو موضوع،اول جدی بودنش و دوم اینکه در صورت حمله باید در کدام سو قرارگرفت؟در طرف آمریکایی و یا درصفوف جمهوری اسلامی؟(البته ممکن است بحث ها به این صراحت نباشند)اگرکمی دقت کنیم خواهیم دید که این بحث ها نه خواست و مشغله ذهنی مردم ایران، بلکه اغلب تراواشات ذهنی گروههای سیاسی است که از این پدیده یعنی جنگ میخواهند برای برون رفت از بحرانی که سالهاست در آن گیر افتاده اند سود جویند. برای همین است که همه سیاسیونی که به قدرت دسترسی ندارند در قسمت اول بحث یعنی جدی بودن حمله آمریکا توافق کامل دارند،چرا که اگر این فرض را از پیش پا برداریم آرزو ورویای کسبِ کمی تا قسمتی از قدرت یا تمامی آن برای این اشخاص و گروهها به یأس تبدیل خواهد شد و بازهم سالها در محاق خواهند ماند.اما در قسمت دوم بحث البته اختلافات کمی وجود دارد؛که بطور خلاصه شاید بشود با تقسیم بندی زیر این اختلافات را نشان داد.

 

یکم – گروههایی که تحلیل و ذهنشان یکی نیست و نه در تحلیل،بلکه در ذهن به حمله آمریکا باور ندارند؛،(البته کماکان برقریب الوقوع بودن حمله علیرغم نظرشان تأکید میکنند) این گروهها و اشخاص با دادن راه حل ها و تشویق جمهوری اسلامی به پذیرفتن پیش شرط و خواست آمریکا قصد دارند که نقش یک ناجی دلسوز را بازی کنند.

 

دوم – گروههایی که گمان میکنند حمله البته که جدی است ولی بخاطر مشکلات آمریکا در منطقه برندۀ این جنگ جمهوری اسلامی خواهد بود،این گروهها هم سعی بر این دارند که ملی گرایی را پیشه کرده تا در دشمنی با آمریکا خود را در نتیجه این جنگ سهیم کنند.

 

سوم – گروههایی که به جدی بودن این جنگ امید دارند و همچنین به سرنگونی جمهوری اسلامی در اثر آن، که این گروهها خود به سه دسته تقسیم میشوند

 

دسته اول _ آنهایی که میخواهند خودشان را هرچه سریعتر به آمریکا نزدیک کرده تا بعد از شکستن تغار و ریختن ماست، این قسمت از جهان به کامشان گردد ؛ این گروهها با تبریک به بوش و نیروهای آمریکایی و برداشتن کلمه ایران از آخر اسم حزب و سازمانشان به شدت قصد خوش خدمتی دارند.

 

دسته دوم _ گروههای جدید التأسیس، که مجبورند به پیروزی آمریکا در جنگ احتمالی باور داشته باشند چرا که با پول و هزینه و تلاش آمریکا تأسیس شده یا در حال تأسیس هستند، این گروهها اغلب ساختشان قومی و تجزیه است.

 

دسته سوم _ گروههایی که مزدوری و نوکری جزء لاینفک وجودی آنهاست و حاضرند که برای رسیدن به قدرت،هرشانسی را امتحان کنند، این گروهها،به وقوع جنگ و پیروزی آمریکا به شدت دل خوش کرده اند، چرا که بهترین و تنها راه برای نجات آنها از اضمحلال اتودینامیک درونی است.

 

در صدر این دسته،سازمان مجاهدین خلق قرار دارد، سازمانی که میخواهد نقش نیروهای" کنترا" در نیکاراگوئه، نیروهای شمال در افغانستان و یا نقش احمد چلبی در عراق را بازی کند،این سازمان برای مزدوری پرنسیپ و یا پیش شرط خاصی نداشته و ندارد،رهبری سازمان قبلا نیز با صدام حسین و حتی با جمهوری اسلامی نیز در اوایل کاراین شیوه را مورد استفاده قرار داده است، گرچه بدلیل بی علاقگی جمهوری اسلامی و سقوط صدام هردو مورد با شکست مواجهه شده اما سخت امیدوار است که اینبار بتواند موفق شود،برای سازمان مجاهدین تغییر مواضع و تغییر سیاست یکشبه کار چندان سختی نیست، به همین دلیل سازمان ضد امپریالیستی، می تواند به سرعت مدافع منافع امپریالیست و اسرائیل شود،و یا سازمانی که برای صلح کمسیون تأسیس میکرد و سرود میخواند میتواند به شدت جنگ طلب شود،همچنین این سازمان که رهبرش در حمله آمریکا به عراق اعلام میکرد که آمریکا نمیتواند حمله کند و در صورت حمله نابود خواهد شوداینبار به این نتیجه میرسد که آمریکا میتواندوباید که به ایران حمله کند و میتواند و باید که پیروز شود،سازمان که گویا فقط و فقط با قدرت عقد اخوت بسته است،سرنوشت مردم ایران برایش اصلا اهمیتی ندارد،این سازمان که شاهد جنایات آمریکایی ها در عراق هم بوده و هست،نه تنها از اینکه این اتفاقات در ایران هم رخ دهد نگرانی ندارد بلکه آن را تضمینی برای کسب قدرت خودش میداندو حتی حاضر است که خودش هم در ایران دست به کشتاربزند کما اینکه برای صدام حسین که البته در مقابل آمریکا اصلا به شمار هم نمی آید این کار رابخوبی انجام داده است. این سازمان سالهاست که برای کسب قدرت،نه به مردم ایران و نه حتی به قدرت تشکیلاتی و نظامی خود،بلکه به جنگ خارجی دلبسته است تا با گل آلود شدن آب،بتواند ماهی اقبال را صید کند؛مدتها خودش را به جنگ ایران و عراق گره زده وبعدها هم به جنگ آمریکا با ایران و یا حتی جنگ جهانی دل بست.

 

اما سازمان مجاهدین و نیز تمام گروههایی که درذیل یکی از تقسیماتی که ذکر شدقرارمیگیرند به دو نکته زیرتوجه ندارند:

 

1- مردم ایران برای مشکلات خود راه متفاوتی را پیش گرفته اند،راهی که دغدغه کسب قدرت،فهم آن را برای این افراد و گروهها مشکل کرده است.

2- در هرصورت چه جنگ یا غیر جنگ و چه پیروزی آمریکا یا غیر آن، هیچ سهمی به این گروهها و افراد پرداخت نخواهد شد.

 

 

خروج از نسخه موبایل