ظفرنامه های مهوع مجاهدین رجوی

باند رجوی اقلا یکماهی از وقت، انرژی و سرمایه آغشته به خون، جنایت و خیانت خود را صرف تبلیغ برنامه موهومی بنام ” گلریزان- همیاری با سیمای رجوی” کرد که در پایان آن به انتشار ظفرنامه های مهوع و دروغین دست بزند و به خیال خام خود که این خیال عین خودفریبی است، این پیروزی موهوم خود را به رخ ما و البته در درجه اول به رخ اعضای اسیر و دربند و فریفته شده خود، بکشد و البته این کار را با دروغگویی محض انجام داده و موفق به فریب ما اعم از اعضای خانواده های نگون بخت، جداشدگان و دیگر اقشار مردم ایران نشده است!

نه تنها این، بلکه اعتقاد ما به اصلاح ناپذیری سرکرده های دغلکار و جانی رجوی را قوی تر کرده است!
درهر صورت، دست به قلم ها و سرکردگان جنایتکار رجوی در یک فرار به جلو، گفته اند که استقلال مالی، الزام پایه‌ استقلال سیاسی هر حزب و تشکل سیاسی است. اگر حزبی یا سازمانی نتواند به‌ لحاظ مالی روی پای خود و مردمی که خود را نماینده آنها می‌داند، بایستد، خواه ناخواه یا از بین می‌رود و یا وابسته می‌شود.

جواب ساده این ادعا که به هیکل مریم و مسعود نمیخورد، این است که اگر لالایی بلدید خودتان چرا نمیخوابید و چرا لقمه هایی را بر میدارید که در گلویتان گیر کند و مجبور باشید برای رفع آن، به دشمن ترین دشمنان مردم ایران روی آورده و تقاضای کمک از آنها در قبال انجام جاسوسی بر علیه وطن و ترور مردم ایران انجام دهید؟!

شما حتی نمیتوانید با پشتوانه مالی مثلا مشروع خود ، غذا و لباس اسرای خود را تامین کنید و مردم هم که کمکتان نمیکنند که اگر میکردند قادر به حفظ شما در داخل میهن میشدند که عملا ممکن نشد و از این رو اگر اینهمه امکانات رسانه ای پرهزینه دارید و عملا قادر به پرداخت مخارج گزاف اینهمه خاصه خرجی ها از قبیل رساندن پول به دلقک های سیاسی برای دقیقه ای سخنرانی بنفع خود هستید، عملا ثابت میکنید که ازپول های نامشروع بهره میبرید!

چرا که در این دنیای وانفسا کسی و کشوری پولی را در اختیار شما قرار نمیدهد مگر اینکه ما به ازای قابل توجهی دریافت کند و شما این ما به ازاء را در مقابل جاسوسی هایتان برعلیه منافع ملی ایران بدست می آورید و در این صورت باکی نیست که تهی از داشتن پایگاه اجتماعی باشید!

مجاهدین استحاله یافته در یکی از این ظفرنامه ها ادعا کرده اند که از طرف حکومت ایران و چند قدرت برتر جهانی مدام تحت فشار بوده اند که فرو بپاشند و نتیجه تحقیقات زیاد من در کنار نظریه های با اعتبار تحلیل گران مردمی نشان میدهد که شما با اتخاذ خط مشی های متوهمانه و جنون آمیز بطور طبیعی خود را فروپاشاندید واحتیاجی به قدرت های بزرگ وموهومی نداشتید که انجام این امر برعهده آنها گذاشته شود!

شما درهمان سالهای اولیه انقلاب دچار فروپاشی شدید و آنچه که از سازمان مجاهدین خلق باقی گذاشتید ، آن نیست که بنیانگذاران اولیه سازمان میخواستند!

بله!
شما تبدیل به فرقه مخرب و وطن فروش رجوی شدید و این حالت نه تنها برای یک جریان سیاسی افتخاری بوجود نمیآورد، بلکه نشانگر فروپاشی و استحاله تمام عیار برای هر سازمان مفروضی بحساب میآید!

رجویست ها گفته و نوشته اند که کسی می‌تواند حرف مردم را بزند که به‌ قدرتی وابسته نباشد و یا اگر مجاهدین مستقل نبودند احتیاجی به‌ این کمکهای من و هموطنانم نداشتند.

که ظاهرا حرف درستی است اما شما آن مشخصات را نداشته و ندارید و چشم امیدتان به دنیای جور و ستم غرب است و مردم که اینهمه در مقابل شما قرار دارند ، در این معادلات درجایی قرار ندارند که شما آنها را دراین جا معرفی کرده اید!

ضمنا برابر اطلاعات وسیع موجود از باند رجوی و با آگاهی از طرز تفکر ماکیاولیستی آنها، ادعای اینکه کارگری حقوق یک ماهه اش را به سیمای ضد آزادی رجوی داد و زنی که ماشین زیر پایش را به رجوی بخشید ، ابدا مسموع نیست و این حرف ها صرفا و صرفا از زرادخانه دروغ رجوی که بحد کافی بزرگ و انباشته است ، درمیآید و خوشبختانه کمتر کسی را میتواند بفریبد!
تشکیلات رجوی بر پایه لرزان دروغ و مقواگونه بنا شده وعمر این بناها وتشکیلات، مسلما که کوتاه است!

رضا اکبری نسب

خروج از نسخه موبایل