در سالهایی که سازمان مجاهدین بطور کامل ایران را ترک کرد و در عراق مستقر شد، همدستی های عمیق خیانت بار با صدام حسین و مشارکت در جنگ هشت ساله علیه ایران داشت.
بعد از آن و پس از سقوط صدام و تسلط نیروهای آمریکایی در عراق و خلع سلاح مجاهدین، رهبران این سازمان با فرمان شخص مسعود رجوی خود را تسلیم نیروهای آمریکایی کردند و غرق در خیانت مدرن اینبار برای آمریکایی ها شدند.
تاریخ ننگین مجاهدین خلق بطور خاص در عراق همیشه سرفصل هایی داشت که زمان تصمیم گیری برای ماندن و رفتن در تشکیلات بود و همیشه هم تعدادی از تشکیلات مجاهدین خارج میشدند و تشکیلات همیشه در چنین شرایطی دچار ریزش میشد .
بطور مثال بعد از شکست سنگین و بی نتیجه در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که رجوی در حقیقت با دروغ و فریب نیروها را به مسلخ کشید. این عملیات با طنز تلخ “دروغ جاویدان” نام گرفت و پس از عقب نشینی تعدادی از افراد از سازمان جدا شدند.
سازمان به زعم خودش برای جبران شکست از اردوگاههای اسرای جنگی ایرانی در عراق تعداد زیادی اسیر جذب کرد و در واقع آنها را فریب داد و با وعده های دروغ به داخل تشکیلات کشاند. اما بعد از ماهها این اسرا وقتی دیدند وعده ها دروغین بوده همزمان با ورود صلیب سرخ تعدادی اعلام جدایی کردند و از سازمان جدا شدند .
در هنگام حمله عراق به کویت و تهاجم آمریکا به عراق، رجوی به نیروها آماده باش داد و همزمان بسیاری از نیروها بخصوص اسرای جنگی وقتی دریافتند که حسابی فریب خورده اند و درجنگی مشارکت میکنند که به آن اعتقادی ندارند، بسیاری اردوی رجوی را ترک کردند و به ایران بازگشتند .
در هنگام سقوط صدام نیز بسیاری از نیروهای رجوی به فکر افتادند که در این نبرد نیز قربانی میشوند بی آنکه به هیچکدام از طرفین جنگ اعتقاد و وابستگی داشته باشند و این نشان میدهد که نیروهای رجوی از مقطع 30 خرداد تا کنون همواره در معرکه ها و جنگ هایی شرکت میکردند و کشته میشدند که تماما در راه اهداف قدرت طلبی و مصلحت اندیشی شخص رجوی بوده و هیچگونه منافع و مصلحت خلق و مردم مورد ادعای رجوی در آن نبوده و هر بار تعدادی از این نیرو ها قربانی میشدند بی آنکه هدف مورد نظر قابل دفاع باشد.
در هنگام سقوط صدام و حضور مستقیم نیروهای آمریکا، کلیه نیروهای سازمان مورد بازجویی و تحقیقات پنتاگون و وزارت دفاع آمریکا قرار گرفتند و مجددا فرصتی بدست آمد تا بسیاری به فکر بیافتند و راه خود را از سازمان جدا کنند و در این برهه نیز تعداد زیادی قریب به 700 نفر در خلال یکسال جبهه رجوی را ترک کردند و مسیر مورد نظر خود را انتخاب کردند که تعداد بسیار بالایی از این افراد به ایران بازگشتند و مشغول زندگی عادی خود شدند.
در زمان حضور خانواده ها در مقابل پادگان اشرف نیز تعدادی ریزش داشتند.
هنگام کوچ اجباری به کشور آلبانی نیز وقتی در اماکن عمومی اسکان داده شدند و با مردم عادی ارتباط برقرار کردند تعدادی از حالت جمود فکری خارج شده و تعدادی خود را از تشکیلات مخوف رجوی نجات دادند .
نتیجه میگیریم در تمام سرفصل ها، انجا که فرصتی فراهم شده عده زیادی تشکیلات رجوی را ترک کرده اند. با وجود تلاش چند دهه ای رجوی برای مغزشویی افراد حاضر در اردوگاه هایش و با وجود ایزوله کامل این افراد هر جا فرصتی فراهم شده تعدادی از افراد زندگی در دنیای آزاد بیرون از تشکیلات را حتی با به جان خریدن هرگونه سختی به حضور در اردوگاه کار اجباری و سرشار از اختناق فرقه ترجیح داده اند. نیروهای فرقه رجوی بعلت تفکرات فرقه ای حاکم بر سازمان رجوی توان تصمیم گیری و انتخاب مسیر زندگی را ندارند. اما همواره سرفصل ها و نقاط عطف ، مهم و حیاتی هستند که انسانها را به فکر فرو میبرد تا مسیر زندگی و اهداف خود را بازخوانی نمایند .
همچنانکه در سرفصل ها و مقاطع قبلی به آن اشاره کردیم، نیروها در یک محاسبه ساده به این نتیجه میرسیدند که مثلا در جنگ عراق و آمریکا کشته میشوند که منافع مردم ایران در آن نیست بلکه دقیقا جریان انحرافیست که علیه منافع ملت ایران کشته میشوند بنابراین از خواب غفلت بیدار میشدند و از تشکیلات خارج میشدند و تغییر مسیر میدادند .
حال این بار سرفصل و نقطه عطف کاملا متفاوت است و سران این تشکیلات که چند دهه خود را انقلابی و مدافع مردم ایران و منافع ملی قلمداد میکردند و با این ترفند مردان و زنان این سرزمین را فریب میدادند و نهایتا طعمه مطامع خویش میساختند ، اکنون خود در دادگاه های ایران به عنوان متهم و خائنین به مردم ایران ، آمران و عاملان ترور بیش از 17 هزار ایرانی در حال محاکمه هستند. بر همه نیروهای این تشکیلات واجب و ضروریست در این سرفصل مهم بفکر بازبینی اهداف خود بیافتند و مسیر خود را از این سران جنایتکار و تروریست ها جدا نمایند.
به دوستان عزیزم در کمپ مجاهدین خلق میگویم که با شروع دادگاه و محاکمه 104 نفر از سران تشکیلات رجوی در دادگاه ایران که بسیاری معتقد هستند این کار خیلی با تاخیر انجام شده و میبایست زودتر این ها محاکمه انجام می پذیرفت اما تا همینجا برای آخرین تصمیم و رهایی خود از منجلاب رجوی فرصت را از دست ندهید و تصمیم جسورانه خود را برای رهایی از چنگال فرقه خائن و وطن فروش رجوی بگیرید .
در این دادگاه گوشه های مغفول مانده ای از جنایات سران فرقه رجوی آشکار گردید که حقیقتا وجدان های بشری را آزرده میکند و برای افراد بیگناه تنها میتوان گفت آخرین فرصت جدایی از جنایت کاران و انتخاب زندگی عادی میباشد.