نجات در هفته ای که گذشت – شماره 126

مروری بر مطالب 30 دیماه الی 4 بهمن ماه 1402 درج شده در سایت نجات

*شنبه 30 دی

در روز شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

نمایش مستند “کودکان کمپ اشرف” در جشنواره فیلم تمپو در سوئد

مستند کودکان کمپ اشرف در جشنواره تمپوی سوئد به نمایش درمی ‌آید.
این مستند که به کارگردانی سارا معین ساخته شده است به سرگذشت کودکان مجاهدین خلق که پس از جنگ اول خلیج فارس به دستور مسعود رجوی از والدین خود جدا شدند و از عراق به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی فرستاده شدند، می ‌پردازد.
سارا معین در فیلم خود به مستند نگاری زندگی امیر یغمایی، پروین حسین نیا، حنیف بالی و عاطفه سبدانی به عنوان 4 نمونه از حدود 120 کودک مجاهدین خلق که در سوئد اسکان داده شدند، پرداخته است. این فیلم همچنین در جشنواره ادینبرو در سوئد نیز شرکت کرده است و اولین اکران آن در تاریخ 31 ژانویه خواهد بود….

نکاتی درباره اهمیت برگزاری دادگاه محاکمه مجاهدین خلق

… دادگاه ‌های اخیر بر اساس موازین قانونی دقیق و استانداردهای بین المللی برگزار شده‌ اند و این مهم موجب می ‌شود که ارجاع شکایت دادخواهان و رسیدگی به آن در خارج از ایران و در دادگاه‌ های خارجی و بین ‌المللی تسهیل شود.
در جلسات محاکمه مجاهدین خلق، کارنامه تروریستی این تشکیلات، رهبرانش و اعضای کادر مرکزی آن با ارائه اسناد و شواهد مستدل و دقیق که برخی برای اولین بار رسانه‌ ای شده ‌اند، مورد بررسی قرار می ‌گیرند و بر اساس همین مستندات به شکایت دادخواهان رسیدگی خواهد شد. این یکی از معدود مواردی است که یک مرجع رسمی حقوقی، قربانیان مجاهدین خلق را به رسمیت شناخته و به شکایت آن‌ ها که پیش از این تنها به صورت جسته گریخته در رسانه ‌ها منتشر شده بود، رسیدگی می‌ کند….

علی زمانی اعضای اشرف 3 را از جمله غمگین ترین افراد دنیا می داند

گوشه ای از مناسبات حاکم بر کمپ مجاهدین خلق به روایت عضو تازه رهاشده

… رجوی ها با شعارهای فریبنده تا آنجا که در توان دارند (همان می توان و باید مریم رجوی شاید باشد) افراد را در داخل اشرف استثمار می کنند. رجوی ها به بهانه دفاع از مقام و حقوق زنان و هم چنین مردان تفکر فمینیستی در مناسبات خودشان رایج کرده اند و آن را هم برای افرادی که داخل اشرف نیستند ترویج می کند. این شعارها نه تنها حقی برای افراد در بر ندارند بلکه افراد را به بردگان و ابزاری در دست رجوی تبدیل کرده اند.
… مقر زنان را برده اند بالای تپه و یک قفس ساخته اند و هیچ زنی حق تردد خارج از این قفس را ندارد. آخر چرا این قدر دروغ و فریب به خارجیان و مردمی که هیچ خبری از داخل اشرف ندارند تحویل می دهید. یکی هم برای استفاده از اینترنت که تا آنجا که من می دانم که قبل از بازرسی و ورود پلیس آلبانی در اختیار افراد بود. چند نفر به پا برای استفاده کننده از اینترنت می گذاشتند و به وسیله یک صفحه مانیتور بزرگ گوشه هر اتاق کار می گذاشتند و صفحه همه کامپیوترهای افراد را ازهمین مانیتور رصد می کردند و مواظب بودند که کسی خارج از دستور عمل های داده شده اینترنت را باز نکند….

اولین حضور خانواده های خوزستانی در مقابل پادگان اشرف – قسمت پایانی

… مجاهدین خلق که در گذشته از حمایت مالی صدام برخوردار بودند، اکنون از سوی عربستان حمایت مالی می شوند، به گفته کارشناسان مالی هیچ گزینه ای جز عربستان نمی تواند مجاهدین خلق را این چنین حمایت مالی کند. رهبران مجاهدین خلق از طرف دیگر با توجه به این که می دانستند که در صورت حضور اعضا در آلبانی با توجه به شرایط متفاوت آن به لحاظ کنترلی می تواند ریسک جدایی هرچه بیشتر اعضا را بالاتر ببرد در عراق و قبل از انتقال اعضا به آلبانی ضمن انعقاد یک توافق نامه با کمیساریای ملل و دولت آلبانی تاکید کردند اعضا از هیچ گونه حق پناهندگی شخصی در آلبانی برخوردار نبوده و نماینده مجاهدین خلق در آلبانی نماینده تام الاختیار آن هاست و از همان داخل عراق دست اعضا را برای هر گونه درخواست جدایی بستند.
… هدف رهبران مجاهدین خلق از وارد کردن حداکثر فشار بر اعضای جداشده به خاطر این بود که مقاومت آن ها در هم شکسته شود و در نهایت آن ها را مجبور به بازگشت به داخل تشکیلات نمایند. و از طرف دیگر به اعضای ناراضی در درون تشکیلات این پیام را بدهند که در صورت جدایی در بیرون از تشکیلات با مشکلات حقوقی و معیشتی مواجه خواهند شد. ولی با وجود شرایط سخت آلبانی و زد و بندهای ناجوانمردانه رهبران مجاهدین خلق اعضای دیگری جدا شدند و نشان دادند که مرعوب تبلیغات و دسیسه های رجوی ها نخواهند شد….

*یکشنبه 1 بهمن

10 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

ظفرنامه های مهوع مجاهدین رجوی

باند رجوی اقلاً یک ماهی از وقت، انرژی و سرمایه آغشته به خون، جنایت و خیانت خود را صرف تبلیغ برنامه موهومی به نام “گلریزان- همیاری با سیمای رجوی” کرد که در پایان آن به انتشار ظفرنامه های مهوع و دروغین دست بزند و به خیال خام خود که این خیال عین خودفریبی است، این پیروزی موهوم خود را به رخ ما و البته در درجه اول به رخ اعضای اسیر و دربند و فریفته شده خود، بکشد و البته این کار را با دروغگویی محض انجام داده و موفق به فریب ما اعم از اعضای خانواده های نگون بخت، جداشدگان و دیگر اقشار مردم ایران نشده است!
… دست به قلم ها و سرکردگان جنایتکار رجوی در یک فرار به جلو، گفته اند که استقلال مالی، الزام پایه‌ استقلال سیاسی هر حزب و تشکل سیاسی است. اگر حزبی یا سازمانی نتواند به‌ لحاظ مالی روی پای خود و مردمی که خود را نماینده آن ها می‌داند، بایستد، خواه ناخواه یا از بین می ‌رود و یا وابسته می ‌شود….

خاطره محمد رضا گلی از حضور خانواده ها پشت درب کمپ اشرف – قسمت سوم

… مسئولین سازمان متوجه شدند خانواده ها بد جوری پا پیچ آن ها شدند به صورتی که وقتی توسط بلندگو اعضا را صدا زدند، افراد داخل قرارگاه تحت تاثیر قرار می گرفتند. اعضای ناراضی سازمان از حضور خانواده ها پشت درب اشرف قوت قلب گرفتند و به این نتیجه رسیده بودند در بیرون از حصار قرارگاه اشرف کسانی هستند که از آن ها پشتیبانی کنند. به همین دلیل میزان ریزش ها بالا گرفته بود. هر روز می شنیدیم تعدادی فرار کردند و به تیف نزد آمریکایی ها پناه بردند. هر کسی که فرار می کرد به نزد خانواده ها می رفت و بلافاصله اسم او توسط خانواده ها با بلندگو پخش می شد و ما که در داخل بودیم علی رغم خفقان و سانسوری که وجود داشت خبرهای جدید را از جانب خانواده ها دریافت می کردیم.
… برای مقابله با بلندگوهای خانواده ها متقابلاً در داخل بلندگوهایی بسیار قوی را در نقاط مختلف قرارگاه نصب و با پخش سرود و موزیک صدای بلندگو های خانواده ها را پوشش دهند. البته تا حدودی هم جواب گرفته بودند اما به هرحال همه نقاط را نمی توانستند تحت پوشش قرار دهند….

به جرم خواندن روزنامه های عراقی مرا بازجویی کردند

… چند تا روزنامه را برداشتم و مواظب بودم که منشی ستاد متوجه نشود و همراه جعبه ابزار در آیفای تاسیسات گذاشتم و به سمت مقر حرکت کردم. وقتی به مقر رسیدم خودرو را کنار انبار تاسیسات مقر پارک کردم. به انبار تاسیسات رفتم و روزنامه ها را روی میز انبار تاسیسات گذاشتم و مشغول چیدن ابزار در قفسه انبار تاسیسات شدم. یکی از کادرهای فرقه به انبار مراجعه کرد و وسیله می خواست، چشمش به روزنامه ها افتاد و گفت این همه روزنامه عراقی از کجا آمده؟! بعد از چندین سال اولین بار است که روزنامه عراقی می بینم. من جوابی به او ندادم و وسیله تاسیساتی را گرفت و رفت.
… گفت روزنامه ها را از کجا آوردی؟ نکند با راننده های عراقی ارتباط داری و برای تو روزنامه می آورند؟ (آن زمان راننده های خودرو های فاضلاب در اشرف عراقی بودند) چه اطلاعاتی به راننده ها طی این مدت می دادی؟ حرف بزن چرا حرف نمی زنی؟…

مقر مجاهدین خلق؛ تنها نقطه ای که پخش فوتبال جام ملت های آسیا ممنوع بود

… مسئولین مجاهدین خلق نه تنها هیچ حمایتی از موفقیت های ورزشکاران ایرانی در صحنه های بین المللی نمی کردند بلکه از باخت آن ها خوشحال نیز می شدند و با همین عملکرد هیچ عضوی نمی توانست در قبال قهرمانی ها و موفقیت های بازیکنان ملی پوش ایران در سطح جهانی علناً در مناسبات ابراز خوشحالی نماید. رهبران مجاهدین خلق همانند موضوعات مذهب و ملی گرایی که از آن استفاده ابزاری می کردند تنها یک بار به هنگام برگزاری مسابقات فوتبال جام جهانی در سال 1998 که در کشور فرانسه برگزار شد صرفاً برای تبلیغات و سوءاستفاده از شور و هیجان تماشاگران ایرانی تی شرت های حاوی عکس مسعود و مریم را به تعدادی از هواداران خود داد تا ضمن حضور در ورزشگاه بر علیه تیم ایران جو منفی و جنگ روانی راه بیندازند که از طرف تماشاگران ایرانی و بازیکنان تیم ملی به شدت تو دهنی خوردند و دست از پا درازتر استادیوم را ترک کردند….

اصرار مجاهدین خلق بر استقلالی که ندارند!

… مجاهدین رجوی مدعی شده اند که عرض ‌اندام در برابر غول ‌های تبلیغاتی نیاز به نوآوری، تکنیک‌ ها و تاکتیک ‌های جدید، دستگا‌ه‌ های روزآمد، کادرهای آموزش ‌دیده و حرفه‌ ای و مهم ‌تر از همه “پول” دارد که البته در ظاهر امر ایرادی بر آن نیست و فقط عیب کار در همین است که مجاهدین به خیانت کشیده شده همان حرف های رسانه های امپریالیستی – صهیونیستی فعلاً مسلط بر جهان را با افزوده های بیشتر و دروغ های شرم آورتر بیان می کنند و هیچ مانعی در راه دروغ پراکنی های رسانه های مسلط جهانی ایجاد نکرده بلکه دروغ های آن ها را غلیظ تر کرده و بخورد شنوندگان و بینندگان خود می دهند….

سازمان مجاهدین، جنایات تروریست ها علیه مردم ایران را تایید کرد

… ذات پلید رهبران سازمان مجاهدین این بار در شکلی جدید نمایان می شود، امروز رهبران جنایتکار این سازمان علناً کشتار مردم کوچه و خیابان و ایجاد ناامنی در جامعه را تایید کردند و بر اوج انزجار مردمی علیه خود افزودند
… این اولین بار نیست که سازمان مجاهدین که رسوای عالم و آدم است، در کنار تروریست هایی می ایستد که حتی دولت بی آبروی آمریکا نیز آنان را در لیست تروریستی قرار داده است
… همه این حملات از خاک کشور پاکستان، لجستیک و راه اندازی شده و تروریست ها پس از عملیات بزدلانه، به خاک این کشور متواری شده اند. قبلاً کشور عربستان بنا به گزارشات متعدد، اصلی ترین حامی این گروه افراطی و مردم کش بوده است، کشوری که جزو حامیان سازمان مجاهدین و رجوی ها نیز بود. پس به راحتی می توان این نتیجه را گرفت که جیش العدل و سازمان مجاهدین، هر دو یک آبشخور مشترک دارند و این حمایت های شیطانی از یکدیگر، به منابع مالی مشترک شان نیز نامربوط نیست.
… سازمان تروریستی مجاهدین خلق و جیش الظلم، اکنون درحالی هم پیمان شدند که هیچ کدام در ایران پایگاه مردمی ندارند و منفور شیعه و سنی و عام و خاص هستند. حمایت امروز رهبران سازمان مجاهدین از این گروه تروریستی، امروز پرده ها را کنار زده و ماهیت ضد انسانی و تروریستی خود را بروز دادند….

30 دی، سالروز آزادی سرتروریست از زندان ساواک

… اینک 45 سال از آن روز که مسعود در بالکن زندان قصر سخنرانی کرد می گذرد. در این مدت روزی نبود که تحت فرماندهی وی گوشه ای از ایران دچار تنش و آسیب نشود و گروهی از جوانان قربانی اقدامات تروریستی و خیانت بار او نگردند: ایجاد جنگ های خیابانی و نقص عضو بسیاری از جوانان از هر دو سمت، ورود به فاز نظامی و تروریستی و بمب گذاری های ضدانسانی، فرار از ایران و به کشتن دادن کسانی که آن ها را فریفته بود، انجام ترورهای کور تحت عنوان اعدام انقلابی، رفتن به عراق و همکاری با صدام علیه نیروهای نظامی ایران، همکاری با پنتاگون در کشتن جوانان عراقی مبارز و ضداشغالگری، همکاری و همراهی با تروریست های سوری و عراقی در کشتار مردم این دو کشور، تمجید از داعش حین حمله به موصل، همکاری با موساد در جریان پروژه هسته ای ایران و همچنین مشاوره دادن به آن ها برای انجام بهتر اقدامات تروریستی در داخل ایران، همکاری با سعودی در کمک به گروه های تروریستی شرق کشور، تلاش برای تشدید تحریم ها علیه مردم ایران، ترغیب آمریکا و اروپا برای بمباران ایران و… بخشی از کارنامه سیاه مسعود و مریم رجوی علیه مردم ایران طی بیش از چهار دهه گذشته است….

*دوشنبه 2 بهمن

در این روز کلاً 10 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

چگونه گرفتار تشکیلات عنکبوتی مجاهدین خلق شدم؟ – قسمت اول

… سازمان مجاهدین نفراتی را كه به اسارت درآورده بود، کاملاً جدای از هم نگهداری می ‏کرد و اصلاً نیروهای عراقی را برای حفاظت دخالت نمی ‏داد. البته همه این ها برنامه ریزی شده بود….
… بالأخره ما اسیر شدیم و در چنگ نیروهای رجوی گرفتار آمدیم. با ما در پشت جبهه برخورد بدی نشد چرا كه رجوی برای جذب ما نقشه كشیده بود. هر کسی به نحوی وارد این تار عنکبوتی می‏شد و به دام می‏افتاد. من هم به این شكل گرفتار دام عنکبوتی سازمان شدم.
… افکار کودکانه و ذهن محدودی که در آن دوران داشتم، می ‏توانست این مسأله را برایم جا بیاندازد تا در خاک دشمنی که آن همه بمب و موشک بر سر ملت ایران زده و آن جنایات هولناک را در خرمشهر و قصر شیرین و سوسنگرد، بر سر زنان و دختران ایرانی ریخته، فعالیت کنیم و صلح را برای مردم ایران به ارمغان ببریم! مگر چه کسی به ایران حمله کرد و آن حال و روز را بر سر ملت ایران آورد؟ آیا می ‏شود با چنین دشمنی در یک جبهه بود و صلح را برای مردم به ارمغان برد؟! دشمنی که خودش تجاوز را شروع کرده، ‌خودش به مرزهای کشور ما حمله را آغاز کرده و خودش آن بلاها را بر سر ملت ستم دیده شهرهای مرزی آورده، ‌دشمنی که حتی خودش هم اذعان کرده بوده که تجاوزگر بوده، آیا امكان داشت كه در یک جبهه با او بود و صلح را به ارمغان بیاورد؟…

اخبار سایت های مجاهدین خلق، گواهی بر مزدوری فرقه رجوی

… این چه اپوزیسیون مستقلی است که همیشه سرنوشت خود را به اعمال کشورهایی گره زدند که دشمنی دیرینه با مردم ایران دارند و چون خود چیزی در چنته ندارند، منتظر اقدامات آن ها هستند تا بلکه آبی برایشان از این رهگذر گرم شود؟
… وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد این سازمان را “نماینده” مردم ایران نمی ‌داند.
این بن بستی است که سازمان مجاهدین، در آن گیر کرده است، از سوی مردم ایران منفور نامیده می شود، از سوی اربابان خود به نوکری هم قبول نمی شود، بحران ریزش نیرویی هم دامنگیر مریم رجوی شده است و حال او نمی داند چگونه از این بن بست استراتژیک خلاص شده و خود را در چشم اربابان خود، عزیز کند … راه خطا است، یک جنبش که زمانی با شعارهای ضد امپریالیستی شهره بود، اکنون التماس نوکری برای همان امپریالیسم را می کند اما برای نوکری هم قبولشان ندارند. فرقه ای ضد بشری که اکنون با آن در آلبانی مواجه هستیم، نیازی به سرنگون کردن ندارد، چرا که تمام ارزش های سازمان زمانی فرو ریخت که مجاهد، مجاهد را زندانی و شکنجه کرد، سازمان خود به دست خود در حال تلاشی کامل است….

دادگاه تاریخی تهران، راهی که به محاکمه بین المللی مجاهدین خلق ختم می شود

… کارشناسان می گویند مجاهدین به خط پایانی خود نزدیک است. اگر در عرصه بین ‌المللی زمینه پیگرد اعضای فرقه تروریستی مجاهدین فراهم شد، پرونده ‌هایی که اکنون درباره این افراد ایجاد می ‌شود، به کار خواهد رفت و این دادگاه و پرونده ‌ها ملزوماتی برای برگزاری دادگاه برای مجاهدین در هر جای جهان است.

*سه شنبه 3 بهمن

در این روز 13 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

رجوی آزادی خود از زندان شاه را مدیون چه کسی بود؟

روز 30 دی روز آزادی رجوی از زندان شاه است. امسال نیز همچون سال های گذشته دستگاه تبلیغاتی فرقه تروریستی رجوی به بهانه این روز به تبلیغ برای رجوی و باد کردن فردی پرداخت که حتی جرات ندارد تصویری از خود به نمایش بگذارد.
…. پیامی که رجوی به همراه موسی خیابانی بعد از آزادی از زندان در روز اول بهمن 1357 دادند و رجوی در آن تاکید می کند که بنیانگذار جمهوری اسلامی با “رهبری استوار و سازش ناپذیرش” زمینه ساز آزادی او و دیگر اسیران از زندان شاه شده است. رجوی در آن زمان خود را آنچنان در برابر رهبر انقلاب مردم ایران حقیر می دید که اقدام خویش در نوشتن این پیام برای “عرض سلام و درود” و “تقدیم” نمودن “اعلام آمادگی برای جانبازی در پیشگاه معظم” رهبری انقلاب را “جسارتی” از سوی خویش می خواند….

خاطره محمد رضا گلی از حضور خانواده ها پشت درب کمپ اشرف – قسمت چهارم

سازماندهی مرا تغییر دادند تا صدای برادرانم را نشنوم

… در حیاط سالن اجتماعات قدم می زدم که یکی از دوستانم را دیدم که خیلی وقت بود او را ندیده بودم و دلم برایش تنگ شده بود. او از افراد قدیمی سازمان و زندانی زمان شاه بود.
ایشان بعد از سلام و احوالپرسی گفت: یک چیزی به تو می گویم که پیش خودت بماند. آیا تو دو تا برادر داری؟ گفتم آری. گفت اسم آن ها علیرضا و حمید رضا است. گفتم بلی، سؤال کردم تو از کجا می دانی؟ گفت 10 روز پیش برادرهایت جهت دیدار با تو پشت درب اشرف آمده بودند و همواره اسم تو را صدا می زدند و حالا دیگر نیستند و از قرار معلوم به ایران برگشتند. من در آن لحظه به فکر رفتم و به ذهنم آمد آن روز که سازمان دهی مرا عوض کردند و در اتاق کامپیوتر سرگرمم کردند به این دلیل بود که من صدای برادرهایم را نشنوم. بعد از این که این خبر را شنیدم تازه متوجه شدم علت چه بوده است! من از قبل به مسئولین گفته بودم اگر خانواده ام به ملاقاتم بیایند حتماً با آن ها ملاقات می کنم. ترفند سازمان برای جابجایی من هم به همین دلیل بود که من صدای آن ها را نشنوم ….

هادی روشن روان – متهم ردیف 77 دادگاه مجاهدین خلق

حسین دادخواه – متهم ردیف 71 دادگاه مجاهدین خلق

محمد سادات دربندی – متهم ردیف 78 دادگاه مجاهدین خلق

حسین ربوبی خبوشانی – متهم ردیف 73 دادگاه مجاهدین خلق

سپیده ابراهیمی – متهم ردیف 74 دادگاه مجاهدین خلق

6 ماه در هتل های مجاهدین خلق زندان و شکنجه شدم

… وارونه شدن همه اصول، مفاهیم و واقعیت‌ ها در گروه تروریستی مجاهدین خلق بخشی از تلاش سرکردگان آن برای ادامه بقای جنایتکارانه گروه است؛ گروهی که با نام دفاع از حقوق زنان و دختران، آن ‌ها را از ابتدایی ‌ترین حقوق انسانی که هیچ، از هویت زنانه خارج کرده و تبدیل به شکنجه‌ گرانی بی ‌رحم می ‌کند، گروهی که با نام دفاع از مردم، آن‌ ها را در هر سن و سالی در خانه، مدرسه، مسجد، خیابان، … ترور می‌ کند، گروهی که ارتقا در سلسله‌ مراتب خود را در انجام اقدام‌ های تروریستی تعریف کرده است؛ گروهی که با سردادن شعارهای میهن ‌پرستانه در دامن دشمنان خود زندگی و از جیب آن ‌ها برای ضربه زدن به کشور تغذیه می‌ کند… مجاهدین در این به اصطلاح هتل ‌ها، اعضای خواهان جدایی را به شدت شکنجه کرده و حتی به قتل می ‌رساندند و براساس گفته‌ های اعضای بریده از مجاهدین خلق، زندان و شکنجه در پادگان تروریستی اشرف طبیعی است….

به یاد مادران آسمانی اعضای محصور در کمپ مجاهدین خلق

نام خانواده سرتاپای سازمان مجاهدین خلق را به لرزه درمی آورد

… این شیاطین اولین کاری که می ‌کنند جدا کردن فرد از خانواده است چرا که به اسم مبارزه، خانواده را دشمن معرفی می‌ کنند. یعنی مادر، پدر و خواهر و برادر در مسیر خود ساخته مسعود و مریم کثیف، دشمن هستند و باید طلاق داده شوند. اعضا تا روز مرگ نه می توانند اسمی از خانواده ببرند و نه حسی داشته باشند تا مبارزه مقدس مسعود و مریم لجنی به سرانجام برسد.

تناقض یکی از اعضا در مورد عدم اعدام رجوی توسط ساواک در نشست های طعمه – قسمت اول

… مسعود رجوی در پی حرکت های خونین و انفجارات مهیب و اقدامات کور تروریستی که شهروندان عادی را هم در بر می گرفت، با شکست در این اقدام ماجراجویانه که پایان مشروعیت سیاسی مجاهدین خلق در اذهان مردم را باعث شد، به همراه ابوالحسن بنی صدر نخستین رییس جمهور ایران به پاریس گریخت. او در سال 65 در یک اقدام فرصت طلبانه که انزجار شدید مردم ایران و افکار عمومی ایرانیان در خارج از کشور را هم برانگیخت از فرانسه به عراق رفت.
… او با جازدن خود به عنوان رهبر ایدئولوژیکی از تکنیک ها و شیوه های مغزشویی برای ایجاد نظم یکپارچه و تشکیلاتی آهنین استفاده کرد. افراد در ادامه این روند از ابتدایی ترین آزادی ها محروم و ارتباط آن ها با وابستگان شان قطع گردید. در سال 80 مسعود رجوی برای مرعوب کردن اعضای ناراضی جلسات دادگاه های فرمایشی را برای مجبور کردن آن ها به ماندن در تشکیلات به همراه مریم تشکیل داد. هدف مقابله با اعضایی بود که در مقابل تشکیلات ایستاده بودند و در خواست خروج داشتند….

*چهارشنبه 4 بهمن

در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

روش های مجاب سازی روانی در فرقه مجاهدین خلق

قسمت ششم : بازبینی سوابق شخصی (پروسه خوانی)

… در تشکیلات مجاهدین همیشه می گفتند اگر می خواهید در تشکیلات به لحاظ ایدئولوژیک سالم بمانید باید همیشه خودتان را روسیاه کنید تا رهبری در مقابل مردم روسفید شود. همچنین تشکیلات می خواست به اعضای سازمان بگوید شماها برای خودتان کسی نبوده و نیستید. ببینید این وضعیت زندگی گذشته شماست و تنها از روزی که وارد تشکیلات مجاهدین شدید هویت مجاهدی پیدا کردید. یعنی بدون مجاهدین و بدون بودن در جمع مجاهدین کسی به شما ارزشی قائل نمی شود. شما در زندگی شخصی تان هیچ نبودید و یک زندگی عادی و سراسر گناه داشتید. در خیلی از نشست ها مریم رجوی خطاب به اعضای سازمان می گفت اگر مجاهدین و در رأس آن مسعود نبود معلوم نبود که هر کدام از شماها الان در چه وضعیتی بودید؛ یا در دهان رژیم بودید و مزدوری آن ها را می کردید و یا در بهترین شکلش به یک زندگی عادی تن داده و زندگی تان را می کردید.
… خیلی زود از آن ها خواسته می شد که هیچ ارتباطی با دنیای بیرون و مظاهر شرک و آلوده به گناه نداشته باشند. حتی آن ها از ایجاد هرگونه ارتباط با والدین و نزدیکان خود برحذر داشته می شدند. به نحوی که پس از حضور چندین ساله در یک محیط ایزوله شده و بدور از اجتماع باعث می شد که اعضای فرقه دیگر تمایلی به حضور در جامعه نداشته باشند و محیط تشکیلات را برای خودشان محلی امن تلقی نمایند….

مناطق ورود ممنوع در کمپ های مجاهدین خلق

زندان و شکنجه، یکی از اهرم های رجوی برای ساکت کردن اعضای ناراضی

من مطمئن هستم اکنون در آلبانی هم چنین مخفی گاه هایی وجود دارد. محل هایی هست که تردد به آن محل ها ممنوع است، اینجا ترس و رعب و وحشت از زندان، یکی از اهرم های ضد بشری رجوی هاست که اعضای سازمان را در سکوت و اطاعت محض نگه دارند. از همین طریق هم خواهان ورود ارگان های بین المللی و حقوق بشری و … به اشرف 3 هستم. همین الآن هم شاید تعداد زیادی از مخالفان، در اشرف 3 تحت شکنجه و بازجویی هستند، نجات جان این مخالفان از اولویت های انسانی است، گرچه تمام اشرف 3 یک زندان و اسارتگاه است، اما هستند عده ای در سازمان که همیشه در حال شکنجه های فیزیکی و روانی هستند. جداشدگان از اشرف 3 مدعی هستند که محل هایی با عنوان “قرنطینه”، زندان های سازمان در اشرف 3 هستند که معترضین به سیاست های ضد بشری سازمان، آنجا در بس انفرادی به سر می برند. نجات این زندانیان در اولویت است و این آزادی که اکنون داریم، باری سنگین بر دوش ما گذاشته است که باید تا به آخر، برای آزادی زندانیان محبوس در فرقه رجوی تلاش کنیم.

چگونه گرفتار تشکیلات عنکبوتی مجاهدین خلق شدم – قسمت دوم

فرهنگ انقلابی جدید

… در این سازمان هیچ كس نمی ‏توانست موضع اصلی و واقعی سازمان درباره هر پدیده ای را تشخیص دهد. از جنگ تا صلح، از استراتژی، از برخورد با امپریالیسم تا موارد مختلف تشکیلاتی، هیچ چیزی را نمی ‏شد تشخیص داد که موضع سازمان درباره فلان موضوع چیست. چون در مقابل هر مسأله بیرونی، اصول سازمان در کلیه موارد بالا تغییر می ‏کرد. ‌یک روز ضد جنگ بود، یک روز ضد صلح بود،‌ یک روز طرفدار امپریالیسم بود، یک روز ضد امپریالیسم بود، سازمان از هر موضوعی، تا آن جا که منافع آنی او اقتضا می‏ كرد ، تحلیل مشخصی ارایه می ‏داد و هیچ وقت نمی‏ شد تحلیل روشن، جامع و اصولی از مواضع آن استنباط نمود.
سازمان زمانی مدعی می ‏شد که عراق به ایران حمله کرده و او در این جنگ شرکت داشته و حتی شهید هم داده و این تجاوز را محکوم می کرد. همین سازمان در جایی دیگر که رژیم عراق، خودش قبول می ‏كرد كه به ایران تجاوز كرده، با ارایه اسناد و مدارک در بین نیروهای خودش، ثابت می ‏کرد که تجاوزگر ایران بوده و نه عراق! اگر تجاوزگر ایران بوده، پس این نیروهایی را که سازمان از کشته شدن آن ها می گوید، دلیلش چه بوده؟ بالأخره این سازمان که مدعی است رهبرش نایب امام زمان است، حداقل این مسأله را تحقیق کند که آغازگر جنگ چه كسی بوده است….

روایت زندان مخوف ابوغریب زخم و خیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا – قسمت چهاردهم

… بعد از بازرسی حدود یک ساعت بعد مدیر زندان رسید وقتی آمد قبل از ورود به اتاق کارش کمی مکث کرد و رو به ما کرد و گفت رفتن شما کنسله چون مامورین ایرانی برای تحویل گیری شما نیامدند. پس به داخل بند های خود برگردید. با این حرف مدیرانگار آواری بر سر ما خراب شد و از شدت عصبانیت داشتیم منفجر می شدیم اما جرأت اعتراض نداشتیم. حال مشکل نرفتن به ایران یک طرف مشکل دیگر این که می گفتیم حالا چگونه وسایلمان را که بین زندانیان تقسیم کردیم از آن ها پس بگیریم به هرحال ما ناامیدانه داشتیم از دایره زندان خارج می شدیم که به یکباره مدیر ما را صدا زد و گفت صبر کنید فعلاً بروید عزل شاید مسأله رفتن شما درست شود. (عزل یا همان قرنطینه محل کوچکی بود که ابتدا زندانیان تازه وارد را برای چند روزی در آنجا نگاه می داشتند و بعد وارد بند های عمومی می کردند) که متوجه شدیم به عمد این گونه با روح و روان ما بازی می کنند. به هرحال با ورود به قسمت عزل (قرنطینه) هر چند کمی ما را امیدوار کرد اما انگار وارد دنیای برزخی شدیم که سرنوشت ما در آن معلوم نبود چه می شود…

دلیل کناره گیری اعضا از تشکیلات مجاهدین خلق چه بود؟

… به یکباره غبارها از جلو دیدگانشان کنار رفت و متوجه شدند این همه تلاش شان و این همه فدا و از خودگذشتی در واقع آن ها را به سمت دیگری می برد. این “انقلاب درونی و یا انقلاب مردم”، داشت سنگ قبر قطورتری را روی آن ها و زندگی شان و مسیرشان قرار می داد. آن ها نه در جهت منافع خلق بلکه در جهت مطامع قدرت طلبانه سران سازمان در حال حرکت بودند و خودشان متوجه نبودند. تمام این ساز و کارها برای میخکوب کردن اعضا در مناسبات بسته ای بود که هدفش فقط و فقط به قدرت رساندن رجوی بود و بس.
… تقریباً همه افرادی که روزی به عنوان اعضای مجاهدین خلق در مناسبات بودند و اکنون به عنوان افراد جدا شده از سازمان مجاهدین خلق شناخته می شوند، در بدترین شرایط سیاسی و اجتماعی و بین المللی در تشکیلات استوار ماندند و مناسبات فرقه ای را تحمل کردند. دلیل کناره گیری این همه افراد فقط یک چیز بوده است: فلسفه انقلاب درونی فلسفه ای استثمارگرایانه بود البته استثمار نو!
جداشده های از تشکیلات مجاهدین خلق به ماهیت پلید رهبری فرقه و مولتی استثمارگر بودن انقلاب درونی آن پی بردند و تصمیم به کناره گیری گرفتند. آن ها حتی به قیمت جانشان، سنگ قبر انقلاب کذایی درونی فرقه را کنار زدند و زندگی جدیدی را آغاز کردند….

آخرین زمان تصمیم گیری و رهایی فرا رسیده است

خطاب به نیروهای گرفتار در تشکیلات رجوی

… در تمام سرفصل ها، انجا که فرصتی فراهم شده عده زیادی تشکیلات رجوی را ترک کرده اند. با وجود تلاش چند دهه ای رجوی برای مغزشویی افراد حاضر در اردوگاه هایش و با وجود ایزوله کامل این افراد هر جا فرصتی فراهم شده تعدادی از افراد زندگی در دنیای آزاد بیرون از تشکیلات را حتی با به جان خریدن هرگونه سختی به حضور در اردوگاه کار اجباری و سرشار از اختناق فرقه ترجیح داده اند. نیروهای فرقه رجوی به علت تفکرات فرقه ای حاکم بر سازمان رجوی توان تصمیم گیری و انتخاب مسیر زندگی را ندارند. اما همواره سرفصل ها و نقاط عطف، مهم و حیاتی هستند که انسان ها را به فکر فرو می برد تا مسیر زندگی و اهداف خود را بازخوانی نمایند.
… سران این تشکیلات که چند دهه خود را انقلابی و مدافع مردم ایران و منافع ملی قلمداد می کردند و با این ترفند مردان و زنان این سرزمین را فریب می دادند و نهایتاً طعمه مطامع خویش می ساختند، اکنون خود در دادگاه های ایران به عنوان متهم و خائنین به مردم ایران، آمران و عاملان ترور بیش از 17 هزار ایرانی در حال محاکمه هستند. بر همه نیروهای این تشکیلات واجب و ضروریست در این سرفصل مهم به فکر بازبینی اهداف خود بیافتند و مسیر خود را از این سران جنایتکار و تروریست ها جدا نمایند….

خروج از نسخه موبایل