1- هدف آمریکا از نگه داشتن مجاهدین در عراق.
2- تکرار اشتباه رجوی اینبار در آویختن به دامن آمریکا.
3- لغو حکم اعدام سیاسی یا غیر سیاسی به عنوان شاخص پیشرفت در یک کشور.
4- اولین موج جدایی و اشتباه رجوی در اعزام منتقدین به یک مکان.
5- روند دردناک جدایی.
سعید شاهسوندی در ادامه گفتگوهای خود با صدای ایران ضمن پاسخگویی به پاره ای از انتقادات حول مقاله ایشان درباره اعدام حجت زمانی مدعی شد، با هر گونه اعدام اعم از سیاسی و غیر سیاسی مخالف است. وی در خصوص موضع گیری هایش درباره اعدام زمانی اظهار داشت موضع گیری من نه بر له یا علیه حجت زمانی که بیشتر معطوف به نقد مکانیزم هایی است که امثال حجت زمانی را در دامن خود پرورش می دهد. وی که در مقاله اش در مخالفت با اعدام حجت زمانی به نفس حکم اعدام در هر شرایطی مخالفت کرده بود در توجیه دلیل مخالفتش مشخصا اعدام حجت زمانی تاکید کرد:
“ما باید مسیرهایی که امثال حجت را به سوی این سرنوشت سوق می دهد نقد کنیم. وگرنه چیزی به طور کیفی تغییر نخواهد کرد. از این پس همه هدف من معطوف به نقد این روش ها است.”
شاهسوندی با اشاره به موضع گیری های اخیر عبدالعزیز حکیم که آمریکا را به حمایت از مجاهدین متهم و مانع اخراج از خاک عراق معرفی کرده، اضافه کرد، در حال حاضر مجاهدین به عنوان برگ بازی آمریکا با ایران مورد استفاده قرار گرفته اند. وی با اشاره به نقش مجاهدین در چالش های میان آمریکا و ایران و اجتناب آمریکا از دست دادن این امکان درکوتاه مدت گفت:
“آمریکا سلاح اش این است که برگ مجاهدین را به سادگی بازی نکند. مجاهدین در حال حاضر متاسفانه به برگی تبدیل شده اند که آمریکا می تواند در مصاف با ایران از آن امتیازاتی بگیرند و مایل هستند این برگ را تا زمان معامله جدی نگه دارند و پیشاپیش آن را ارزان ارائه نکنند و ما باید در این رابطه افسوس بخوریم.”
وی با اشاره به پیش بینی بنی صدر از شرایط موجود مجاهدین یادآور شد:
“مطالعه تاریخ تحولات معاصر ایران نشان می دهد کسانی که به حفظ و اعتلای ایران و استقلال آن باور نداشته اند، همواره در معرض سوء استفاده قدرت های بزرگ قرار گرفته اند و در خصوص وضعیت و سمت و سوی مجاهدین بنی صدر در زمره اولین کسانی بود که این سرنوشت را برای مجاهدین پیش بینی کرد، اگر این گمانه زنی با توجه به مسیری که مجاهدین اتخاذ کرده بودند کار دشواری نبود. امروز مجاهدین تجربه بارها تکرار شده را دوباره به معرض آزمایش گذاشته و خودشان را به دامن آمریکایی ها آویخته اند.”
وی در ادامه اظهاراتش پروسه جدایی اش از سازمان مجاهدین را بازخوانی و اظهار داشت، صدور حکم اعدام علی زرکش به عنوان نقطه اوج تنش های من با مجاهدین بود. وی در این خصوص گفت:
“یک سال پس از محاکمه و صدور حکم علی زرکش در سال 1364، ما در مهرماه سال 1365 از طریق فیلم محاکمه او در فرانسه که در قرارگاه اشرف برایمان نمایش دادند از این موضوع با خبر شدیم. اگر چه رجوی حکم اعدام او را به حبس ابد تقلیل داده بود اما صدور این حکم از سوی رجوی برای من محاکمه و اجرای حکم اعدام مجید شریف واقفی در سال 1354 را تداعی کرد. نفس این اقدام در نوع خودش ابهامات و سوالات زیادی را برای من مطرح کرد. هر چند این حکم اجرا نشد و پس از صدور حکم و بخشش آن زرکش در فرانسه و سپس به عراق تا زمان عملیات فروغ جاویدان تبعید و محبوس شد و در نهایت هنگام عقب نشینی و فرار در این عملیات و در حالی که زخمی شده در محاصره ناگزیر می شود با نارنجک خودش را بکشد. اما این اتفاقات در ماهیت تصمیم رجوی هیچ تاثیری ندارد.”
شاهسوندی در خصوص گمانه هایی که درباره کشته شدن زرکش بر سر زبان ها است، ضمن موثق خواندن اطلاعات خودش درباره منابع ان اظهار داشت:
“این اطلاعات موثق را کسانی که در عملیات با او بوده اند و تا آخرین لحظات زخمی شدن در کنارش بوده اند، شهادت داده و برای من نقل کرده اند.”
وی مبداء پروسه جدایی اش از سازمان را به یکسال قبل از اعزامش به عراق و متعاقبا زمان فعالیت هایش در رادیو مجاهد معطوف و تاکید کرد:
“به دلیل نقش شاخصی که در رادیو مجاهد داشتم، از قبیل گویندگی، نویسندگی و کسی هم قادر به انجام کارهای من نبود، مجاهدین ناگزیر بودند علیرغم مسئله داربودن من به دلیل نداشتن کسی که این مسئولیت ها را بخوبی انجام بدهد با ما مدارا کنند. اما زمانی که فیلم محاکمه زرکش را دیدم پس از رفتن به محل اقامتم اقدام به نوشتن نامه برای رجوی کردم. رجوی صبح روز بعد با من تماس گرفت و سعی نمود با پیش کشیدن مسائل عاطفی از جمله خون شهدا و این قبیل مسائل مرا نسبت به تصمیم ام منصرف کند اما پس از ناامیدی مجددا مرا به فرانسه اعزام کرد.”
شاهسوندی سپس به روند برخورد رجوی با سایر اعضای مسئله دار و اعزام دستجمعی آنها به فرانسه به عنوان بزرگترین اشتباه یاد کرد. شاهسوندی تاکید کرد رجوی پس از ناامیدی از منصرف کردن من قول داد کلیه امکانات مرا برای زندگی در اروپا تامین کند تا از این طریق جلو فعالیت های مرا بگیرد. از این رو مرا به فرانسه اعزام کرد و این متعاقب زمانی بود که شماری از افراد مسئله دار را به اروپا اعزام کرد. وی در خصوص وضعیت خانوادگی اش در این ایام تاکید کرد، در این زمان همسرم کماکان در عراق و عضو سازمان بود و رجوی تلاش می کرد از او به عنوان عامل فشار و سرزنش و تحقیر من از او استفاده کند. وی تاکید کرد حسین مدنی در این میان نقش کلیدی و مسئولیت تشکیلاتی داشت که به او گوشزد کردم دست از همسرم بردارد چون او در میان چرخ آسیای من و مجاهدین له خواهد شد. شاهسوندی در خصوص اشتباه رجوی در اعزام ناراضیان به فرانسه ادامه داد:
“اشتباه رجوی انتقال ناراضیان به فرانسه بود. آمدن تعدای از افراد مسئله دار به فرانسه در حالی که چتر و کنترل تشکیلاتی مثل سابق بر سر آنها نبود، امکان ارتباط میان آنها که در گذشته وجود نداشت را فراهم آورد. تاثیر متقابل این افراد روی هم به ضرر سازمان و به نفع بچه های سری اول جداشده از سازمان بود، از جمله خودم. این در حالی بود که این افراد علیرغم در کنار هم بودن در عراق هیچ ارتباط آزادی با هم نداشتند اما در فرانسه علیرغم اینکه ظاهرا زندگی تشکیلاتی نداشتند ارتباط شان بیشتر و تنگاتنگ تر شده بود. و اینها در واقع یک زندگی تازه را تجربه می کردند. درست در چنین شرایطی تحولات شوروی باعث تفکر بیشتر نسبت به سازمان گردید. مقایسه این دو وضعیت در نهایت منجر به تشدید مسائل من با سازمان و نوشتن بیانیه من به رجوی شد که او هم پس از 48 ساعت اقدام به پاسخگویی نمود.”
مجری برنامه در خصوص دلیل تاخیر شاهسوندی در اقدام به جدایی سوال کرد و شاهسوندی با اشاره به شرایط و فضا در این خصوص توضیحات نسبتا مبسوطی ارائه کرد. وی در این رابطه با اشاره به وابستگی های تشکیلاتی و پیچیدگی های انسان و همچنین ترفندهای احساسی رجوی ادامه داد:
“انسان لکوموتیو نیست که برای لحظه ای از روی یک ریل به ریل دیگری نقل مکان کند. این اقدام حتی در مقایسه با طلاق و جدا شدن از شریک زندگی انسان هم دردناکتر است. به این دلیل که وابستگی و ارتباط با تشکیلات بسیار عاشقانه تر و طولانی تر از ازدواج است. در این ازدواج انسان با عشق و علاقه و همه هست و نیست تمام دارایی اش را بی دریغ نثار می کند و ناگزیر برای جدا شدن باید از تمام این تعلقات بکند از این رو بسیار مشکل است.”
شاهسوندی در بخش اظهاراتش با اشاره به تجارب لوپاز در خصوص عوامل ترک این مناسبات به فاکتورهای اساسی در این خصوص اشاره و دستاوردهای نظری او را در این خصوص بازخوانی و گفت:
“چگونه زیبایی گسیخته شد. نه یکباره که رفته رفته برای ما چه بسی دشوار بود که بپذیریم دوست به ما خیانت می کند. برای ما بسیار دشوار بود که بپذیریم زنی که دوستش داریم فریبمان می دهد و اندیشه آزادی طلبی نقاب چهره جبار می زند. آگاه شدن فرایندی است آهسته و پیچ در پیچ. ما نیز خود شریک گناه ها و خطاها و توهمات و پندارهایمان هستیم و من هم هستم.”
وی در خاتمه به سه فاکتور مهم و اساسی برای جدایی از چنین مناسباتی اشاره و تاکید کرد:
“اول اینکه میوه خرد و عقل ما برسد. دوم، به اندازه کافی شجاعت در درون ما وجود داشته باشد. سوم، از روابط و مناسبات تازه چشم انداز تازه ای داشته باشیم. یعنی توان گذر از مناسبات کهنه به سوی مناسبات تازه را داشته باشیم.”
در خاتمه شاهسوندی به موضوع ادامه بحث در جلسه آینده اشاره و محتوای نامه 70 صفحه ای به رجوی را به عنوان موضوع برنامه معرفی کرد.