عاطفه سبدانی: افشای جنایت‌های مجاهدین خلق تازه شروع شده است

عاطفه سبدانی، یکی از کودکان مجاهدین خلق که تجربه زندگی او در این تشکیلات در مستند «کودکان اردوگاه اشرف» به تصویر کشیده شده است، اظهار می دارد که افشای جنایات مجاهدین خلق علیه فرزندان خود تازه شروع شده است.
کودکان کمپ اشرف به کارگردانی سارا معین و تهیه کنندگی لیندا موتاوی بر اساس شهادت چهار شهروند جوان سوئدی به نام‌های امیر یغمایی، پروین حسین نیا، حنیف بالی و عاطفه سبدانی ساخته شده است. عاطفه سبدانی همچنین با تازگی زندگی‌نامه خود را به زبان سوئدی منتشر کرده است. کتاب “دست من در دست‌های خودم” داستان بزرگ شدن عاطفه در شرایطی است که کسی جز خودش نمی‌توانست دستش را بگیرد؛ داستان سوء استفاده‌ها و سوءرفتارها از سوی عوامل مجاهدین خلق که او را از عراق به سوئد قاچاق کردند و هواداران مجاهدین خلق که او و دو برادرش را به فرزندخواندگی گرفتند.

پیش از اکران مستند سارا معین، عاطفه یادداشتی را در فیس بوک خود منتشر کرد که با توضیحات جشنواره فیلم یوتوبری درباره فیلم شروع کرد:
“زمانی که کودک بودند، آنها را از والدین خود گرفتند و به سوئد فرستادند تا روزی به عنوان رزمنده برگردند و رژیم فعلی ایران را سرنگون کنند.”
در ادامه عاطفه سبدانی سال 2024 را زمانی می‌بیند که کودکان مجاهدین خلق شجاعت بیان داستان‌های خود را پیدا کنند:
“چند بار به چیزهایی اشاره کرده‌ام که قرار است در سال 2024 منتشر شود. چند بار دیگر اشاره کرده‌ام که افشاگری درباره کثافت فعالیت‌ها و جنایت‌های مجاهدین تازه شروع شده است.”

او درباره کودکان اردوگاه اشرف می‌نویسد:
“این یک فیلم مستند است که در طول چندین سال ضبط شده و من سه سال با آنها بودم. ما بیشتر از همه داستان امیر یغمایی را دنبال می‌کنیم، اما پروین حسین‌نیا، حنیف بالی و من را هم دنبال می‌کنیم. فرزندان چهار سرباز مجاهد با سرنوشت‌های متفاوت. فکر می‌کنم متن جشنواره فیلم به خوبی آن را توصیف می‌کند. هدف از ربودن ما به دست هواداران خارجی و در عین حال دور نگه داشتن ما از والدین‌مان این بود که روزی بتوانند ما را به عنوان جنگجو به خدمت بگیرند.”

سبدانی از آن دسته از کودکان مجاهدین خلق می‌گوید که دیگر زنده نیستند زیرا پس از آن که به عنوان کودک سرباز ارتش مسعود رجوی استخدام شدند در کمپ اشرف کشته شدند. حمید یکی از برادر خوانده‌های اوست که از کمپ اشرف به سوئد قاچاق شده بود اما یک روز ناپدید شد. عاطفه در کتاب خود نیز از سرنوشت غم انگیز حمید نوشته است. در اینجا او می‌نویسد:
“بعضی از ما مثل امیر در کودکی به کمپ اشرف بازگردانده شدیم. از این شمار برخی هرگز زنده برنگشتند. مثل برادرم. که هنوز صحبت کردن در مورد او برایم سخت است.”

او به مخاطب وعده می‌دهد که در مستند از ابتدای داستان را ببیند. او از تعداد زیادی از کودکان مجاهدین خلق می‌گوید که پس از انتشار کتاب و فیلم انگیزه یافته‌اند تا داستان‌های خود را تعریف کنند:
خواهر و برادر مجاهد عزیزم می‌بینید؟ همه شما از استرالیا و دیگر نقاط جهان برای من می نویسید. داستان مخفی شده و خفه شده ما کم کم گفته می شود.”

در بخشی از این مطلب، سبدانی از کارگردان و تهیه کننده فیلم قدردانی می‌کند:
“با تشکر فراوان از کارگردانی باورنکردنی سارا معین که سرنخ‌هایی را در مورد ما دریافت کرد و شروع به حفاری کرد. شما نمی‌دانید که زندگی چند نفر را لمس خواهید کرد و به چه پیروزی تاریخی کمک خواهید کرد. من برای همیشه از شما سپاسگزارم. همچنین از لیندا موتاوی، تهیه‌کننده شگفت‌انگیزی که علیرغم همه مسائل باعث شد این اتفاق بیفتد، تشکر می‌کنم.”

در نهایت، او نوید موجی خروشان از کودکان آسیب دیده مجاهدین خلق را می‌دهد که حقایق بیشتری را در مورد جنایات رهبران گروه فاش خواهند کرد:
دست نگه دارید، زیرا ما بزرگ شده‌ایم، ترس‌هایمان را از بین بردیم، دست‌های همدیگر را پیدا کردیم و مانند یک زنجیر در سراسر جهان اکنون غیرقابل توقف هستیم. جشنواره فیلم یوتوبری، وای. پس ما تازه شروع کرده‌ایم.»

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل