مطلب بسیار جالبی توجهم را جلب کرد و حیفم آمد که با مخاطبین عزیز به اشتراک نگذارم.
موضوع از این قرار بود که گویا کسری ناجی یکی از خبرنگاران بی بی سی سُراغ آقای ” تُرکی فیصل ” رفته و با او در خصوص زنده یا مرده بودن مسعود رجوی مصاحبه ای سر پایی انجام داده است.
ترکی فیصل در این مصاحبه کوتاه و بداهه می گوید که اساساً مسعود رجوی را ندیده بوده است و تصوری از او نداشته و به همین دلیل تصور کرده که مرده است و بعد از تماس رجوی با او متوجه می شود که نمرده است و همچنان در قید حیات است.
هر چند بنده در هر محفلی بعد از حرفهای تُرکی فیصل گفتم مسعود رجوی زنده است و فقط اینگونه خبر بیشتر جهت خبرسازی و شانتاژ سیاسی توسط سازمان مطرح گردیده و سر هم کردند تا سازمان و تشکیلات آن را ازمهلکه مرگباری که در آن قرار داشتند عبور بدهند. اما آن مهلکه چه بود ؟!
عبور سازمان و تمامیتش از عراق و گذار به آلبانی ، در این جریان شخص مسعود رجوی را نیز باید از عراق عبور می دادند.
ولی واقعیت امر این است که زنده و مرده مسعود رجوی تفاوت عمده ای در جریان امور ایجاد نمی کند. او عملاً در معادلات سیاسی جایگاهی ندارد.
دقیق تر اگر بخواهم عرض کنم از سال 2002 میلادی، مسعود رجوی خودش را با دست خودش دفن کرد، و از آن به بعد دیگر نتوانست جایگاه خود را بازیابد. به این ترتیب او زیر آواری دفن شد که خودش بر روی خودش ریخته بود.
اکنون از مسعود رجوی فقط و فقط نامی مانده است با بدنامی های فراوان. نام او گره خورده است با سالها خیانت و جنایت و مزدوری. نام او تداعی کننده خون و خونریزی بوده و هست. کسی که بسیاری از جوانان این مرز و بوم را به مسلخ مرگ فرستاد و روی موج خون آنان یکه تازی کرد تا بلکه بتواند حاکمیت کشوری مثل ایران را به دست بیاورد.
او به ویژه در اذهان اعضای سازمانی که خودش رهبری آنرا در دست داشت تبدیل به خاکستر شد. دیگر کسی حرف های او را باور نمیکرد زیرا او تبدیل به یک دروغگوی بزرگ شده بود که حرفهایش دیگر در تشکیلات خریداری نداشت،او قبل از همه و بیش
از همه به اعتمادها خیانت کرد و خود را با خون دیگران زنده نگاه داشت. اینکه اکنون بی بی سی به میدان آمده و تلاش میکند که نبش قبر کرده و مرده ای را زنده کند خودش شایان توجه است.
بخشعلی علیزاده