پیام نوروزی خانواده رضا حسن زاده گرفتار در کمپ مجاهدین خلق

سلام رضا جان داداش عزیز، خیلی دلتنگت هستیم و آرزوی دیدار تو را داریم.

رضا جان سال نو ۱۴۰۳ را از جانب خود و تمام اعضای خانواده به تو تبریک و شادباش می گوییم و از خدای بزرگ رهایی تو را آرزو می کنیم.

رضا جان چقدر زیبا بود اگر امسال تو را در کنار سفره هفت سین خود می داشتیم و با هم شادمانی می کردیم.
رضا جان مامان و بابا این فرصت رو نداشتند که تو را ببینند و آرزو بر دل از میان ما رفتند.
ولی ما هر روز به امید اینکه تو رو ببینیم از خواب بیدار می شویم و متاسفانه رویا می بینیم و از خدا می خواهیم آرزوی ما را بر آورده نماید که جز رهایی تو از جهنم رجوی و بازگشتت به خانه و کاشانه خودت نیست.
رضاجان ما اینجا داریم تمام تلاشمان را میکنیم که برایت یک زندگی خوب و مرفه را فراهم کنیم که وقتی نزدمان برگشتی هیچگونه کمبود و دغدغه ای برای زندگی کنار خانواده نداشته باشی.

ما اینجا منتظر بازگشتت هستیم و با آغوش باز از تو استقبال می کنیم.
رضا جان مامان همیشه روی ایوان خانه می نشست و به در خیره می شد! وقتی می پرسیدیم به چه داری نگاه میکنی مامان جان؟ میگفت به در نگاه میکنم شاید یهویی رضای من در را باز کند و بیاید داخل خانه. آخه دلم برای پسرم خیلی تنگ شده است…
رضا جان الان دقیقا همان انتظار را ما برایت داریم و از تو انتظار داریم نزدمان برگردی.

برادرانت : جعفر و حسن

***

نامه کوتاه امیر حسین به عمویش رضا حسن زاده

سلام عمو رضا، سال نو شما مبارک
من امیر حسینم برادرزاده ات. پسر کوچیکه داداشت آقا جعفر هستم.
عمو جان تو تا حالا ما رو ندیدی همینطور ما هم تو رو ندیدیم. ولی وقتی در خانه اسمت می آید ناخوداگاه دلمان برات تنگ می شود. من و همه برادر زاده هات و دیگر اعضای خانواده دلتنگ تو هستیم.

عموجان این همه سال از خانواده و دوستانت دور بودی و این همه سختی کشیدی عمو. موهای بابا و عمو حسن سفید شدند. آنها می گویند اگر رضا بیاد ما یک نفس راحت میکشیم و مثل قدیم کنار هم جمع می شویم .

عمو جان خانواده خیلی بزرگ شده و همه چشم انتظار شما هستند. تک تک اعضای خانواده مشتاق دیدار شما هستند.

برادرزاده ات امیر حسین

خروج از نسخه موبایل