آیا پیام رجوی توانسته است نگاه تازه ای را در ایران برای فرقه ایجاد نماید

خبر دریافت بیش از 9 میلیون نفر پیام رجوی در ایران آنچنان گستاخانه است که شنونده را بار دیگر به تمسخر رهبران و مدعیان این فرقه وادار نمود، آخر رقمی را بگویید که دروغ بودن آنرا زمان مشخص ننماید.

با خواندن این نوشته، این سئوال در اذهان نقش می بندد که تعداد هواداران واقعی این فرقه در ایران چند میلیون نفر است که 9 میلیون نفر آنان از پایگاههای اینترنتی استفاده می نمایند؟

پس چرا اینان همچنان سر در گمند؟

پس چرا قادر نیستند تا رژیم حاکم را سرنگون کنند و از آمریکا و اسرائیل استمداد می طلبند؟

میدانیم که ایران دارای جمعیتی نزدیک به 80 میلیون نفر و اگر هر خانواده را 4 نفری فرض کنیم حدودا" 20 میلیون خانواده می باشند و نیزکل تعداد افرادی که از سایت های اینترنتی استفاده می نمایند بسیار کمتر از نصف رقم خانواده در ایران می باشد.!

اگر تشکیلاتی که رجوی مدعی رهبری آن است در ایران زمین، نزدیک به 10 میلیون نفر هوادارانی داشته باشد که از پایگاه اینترنتی برخوردارند بنابراین باید رقم هواداران این فرقه در ایران زمین بیش از 100 میلیون نفر باشند؟

سازمانی که بنیانگذاران راستین آن اهدافش برمبنای استقلال و آزادی میهن بوده و با همین انگیزه حرکت بسوی آزادی میهن را آغاز نمودند، اینک با رهبری خائنانه رجوی چگونه می تواند مدعی باشد که توانسته در مسیر آن اهداف حرکت نماید؟ تا هوادارانی به این میزان را به حمایت جلب نماید؟

جدای از ادعاهای این فرد مدعی رهبریت، آنچه مبرهن است دروغ است و خیانت و خیانت و خیانت

براحتی باید اذعان نمود که قریب سی سال است بسیاری از خانواده ها بخاطر اهداف ماجراجویانه این فرد در چالش های اقتصادی و… قرار گرفته و بسیاری از خانواده ها از هستی ساقط شده اند، ولی اینان در صحنه جهانی به باج دهی توسط همسر رئیس جمهور! خود برگزیده اش (که از هیچگونه مشروعیت مردمی و انقلابی و… برخوردار نمی باشد و نزد ملت و حتی هواداران سابق هیچگونه جایگاهی و پایگاهی ندارد) سرگرم اند و در تلاش تا از چهره هایی که در راستای منافع امپریالیستی قدرت های غربی گام برمیدارند کسب امتیاز نمایند حتی به قیمت فنا شدن استقلال میهن!

و آنچه از حرکاتش براحتی مشهود است خرج های بیهوده ای است که منشاء مشروعیت و قانونی آن نامشخص!

رجوی در آخرین پیامش مدعی است که در‌برابر آن جنگ ضدمیهنی سینه‌سپر کرد و با شعار صلح که در آن روزگار قیمتی بس سنگین می‌طلبید، طلسم جنگ را در‌هم شکست و سرانجام ارتش آزادیبخش ملی، به‌عنوان عامل تعیین‌کنندة داخلی و ایرانی، درب تنور جنگی خمینی را گل گرفت و جام زهر «آتش بس تحمیلی» ‌را به‌حلقوم او ریخت.

 

در اینجا این سئوال مطرح میگردد که: آیا رجوی با دادن نشانی و آدرس نقاط حساس (همانا مناطق مسکونی و بیمارستانهای مورد اصابت موشک های صدامیان در طول 8 سال جنگ که شاهدش بودیم) به نیروی دشمن جهت تضعیف نیروهای بازدارنده ایرانی در‌برابر آن جنگ ضدمیهنی سینه‌سپر کرد؟ و بدین شیوه درب تنور جنگ ضد میهنی… را گل گرفت؟

 

در بخش دیگری باز هم وقیحانه از اسرا خرج کرده و گفته است:

خوشا مجاهدینی که تا امروز به عهدشان وفا کردهاند، و بیسلاح، بیشتر و بیشتر با این رژیم اهریمنی چنگ در چنگ شدند و جنگیدند.آری , اشرف ایستاد و جهانی به ایستادگی برخاست.

 

آقای رجوی توخود چرا نایستادی؟ و جهانی را به تحسین وا نداشتی؟ چرا مریم قجر نایستاد و فرار کرد؟

چرا دستور شکنجه و قتل عام مخالفین را صادر کردی؟

و در جای دیگر از احساسات مردم سخن می گوید:

مردم ایران, همانها که از قرار گرفتن مجاهدان آزادی و مقاومت برحق این ملت در لیست تروریستی, تلخ کام بودند, همانها که از بمباران و خلع سلاح رزم آوران آزادی برانگیخته بودند, همانها که هر روز پاسداران ارتجاع را درسرکوب و در اعدامهای خیابانی به چشم میبینند, شادمان شدند, بر چهرههایشان لبخند نشست و تبریک گفتند.

 

آقای رجوی تو کجا قادر بوده و هستی تا احساس تلخ کامی مردم ایران را از قرار گرفتن نام فرقه در لیست تروریستی درک کنی؟ باور کن ملت آنچنان بی تفاوت از کنار این خبر گذشته و می گذرند که هنوز هم بیش از نیمی از آنان از این مورد بی خبرند و اگر هم بشنوند کمترین کدورتی برایشان ایجاد نخواهد شد.

باور کن برای ملت ایران سالهاست که مرده ای.

گاها" که بر اساس تنفری که از منش ات دارم با دیگران به صحبت میروم کمترین توجهی نسبت به تو ندارند ولی دربسیاری موارد، احساس همدردی اشان را نسبت به فجایع و جنایاتی که نسبت به سعید عزیزمان و دیگر همرزمان خود رواد اشته ای را براحتی مشاهده می نمایم.

و هرگز در این مدت از شعارهای جنگ طلبانه تو شادی مردم را ندیدیم، خوشبختانه بیشتر مرد م از نیات شوم تو مطلع اند و متنفر.