آقای رضا سعادت پدر فرهاد سعادت از اعضای گرفتار در سازمان مجاهدین خلق، هفته گذشته با حضور در دفتر انجمن نجات آذربایجان غربی با اعضای این انجمن دیدار و گفتگو کرد.
ایشان هدف از حضور خود در دفتر انجمن نجات را آگاهی از آخرین تحولات آلبانی و افراد گرفتار در کمپ مانز عنوان کرد.
پدر فرهاد سعادت گفت: همسرم زمین گیر است و دائم سراغ فرهادش را از من می گیرد. اما هیچ پاسخی ندارم که به او بدهم. هر چند تلاش می کنم او را به آینده و اینکه روزی فرهاد خواهد آمد امیدوار کنم.
آقای رضا سعادت در ادامه گفت: همسرم هر روز در دلش سران فرقه مجاهدین را لعن و نفرین می کند که چه بلایی بر سر فرزندش آوردند.
آقای رضا سعادت پدری 89 ساله است که از دوری فرزندش بی تابی می کند. ایشان عاجزانه از مقامات دولت آلبانی و دیگر ارگانهای بین المللی حقوق بشر می خواهد کاری کنند تا او بتواند در واپسین سالهای عمرش فرزندش فرهاد را در آغوش گرفته و یا حداقل صدای او را بشنود.
خانواده سعادت از دولت آلبانی می خواهند تا شرایط برای دیدار صدها خانواده از جمله خانواده ایشان با عزیزانشان در اردوگاه مجاهدین را برایشان فراهم کنند.
در پایان این دیدار آقای سعادت از مسئول دفتر انجمن نجات آذربایجان غربی خواست تا درخواست شان از آلبانی را به گوش دولتمردان این کشور برساند. ایشان همچنین از اعضای انجمن نجات آلبانی نیز خواست تا به هر طریق ممکن به گوش فرهاد برسانند که خانواده اش او را فراموش نکرده اند و تا لحظه ای که جان در بدن دارند آزادی او را از زندان مجاهدین از طریق مجامع حقوق بشری مطالبه خواهند کرد.
آرزویی است مرا در دل
که روان سوزد و جان کاهد
به خدا در دل و جانم نیست
هیچ، جز حسرت دیدارش
گفتنی است فرهاد سعادت در سن ۲۰ سالگی در سال ۱۳۶۴ به خدمت سربازی رفت. وی به مدت ۲۶ماه در جبهه های جنگ علیه نیروهای بعثی صدام جنگید. او که تنها یک ماه به پایان خدمت مقدس سربازی اش مانده بود در سال ۱۳۶۷ در جبهه مهران به اسارت نیروهای بعثی درآمد.
اما در اردوگاه اسرا در خاک عراق اتفاق دیگری رقم خورد و صدام در قبال خوش خدمتی های شخص رجوی که در جنایت و کشتار سربازان ایرانی همتایی نداشت، فرهاد به همراه تعداد دیگری از اسرای جنگی را بر خلاف تمامی کنوانسیون های بین المللی و صلیب سرخ جهانی به این فرقه تروریستی تحویل داد تا مرد جنگی ایرانی اسارت دیگری را این بار توسط افراد خائن به وطن تجربه کند.