مستند کودکان کمپ اشرف روایتگر بخشی تاریک از تاریخ ننگین مجاهدین خلق

امیر وفا یغمائی، پروین حسین نیا، عاطفه سبدانی ، حنیف بالی ، چهار کودک سرباز سابق سازمان مجاهدین خلق هستند که شمایی از زندگی پر رنج و شکنج شان در مستند کودکان کمپ اشرف با کارگردانی سارا معین، شرح داده می شود.

گویا این مسئله به مذاق رهبران سازمان مجاهدین خلق خوش نیامده است. و البته طبیعی هم هست چرا که آنها همیشه از برملا شدن خقایق پشت پرده سازمان مخوفشان ترس داشته و دارند.

در سازمان مجاهدین خلق ، حدود 1000 کودک در سرنوشتی بسیار غم بار از والدین خود جدا شدند و همه از طرق غیرقانونی به کشورهای اروپائی قاچاق شدند و به خانواده هایی سپرده شدند که بعضا صلاحیت نگهداری این دختران و پسران خردسال را نداشتند و جالب هم اینکه دولت های اروپائی مدعی حقوق بشر و حقوق کودکان ، هرگز از این قاچاقچی ها سئوال نکردند که والدین این کودکان کجا هستند؟ چرا خود آنها بچه هایشان را به اینجا نیاوردند؟ یا مبدا اصلی این کودکان از کدام کشور بوده است؟ و صدها سئوال دیگر که تاکنون پاسخ داده نشده است؟

این دو دختر و دو پسر سوئدی ، شخصیت های گوناگون دارند، یکی سیاست مدار سوئدی است، دیگری نویسنده است، آن دیگری هنرپیشه است و دیگری هم یک حامی محیط زیست می باشد.

خانم سارا معین در این فیلم ، به سرنوشت چهار کودک پرداخته است که در سنین بسیار پائین به سوئد قاچاق شدند و بعدا یکی از آنها در سنین نوجوانی به پادگان اشرف برای شرکت در عملیات نظامی یکبار دیگر مسیر معکوس قاچاق را طی کرده است .

این مستند تا کنون در جشنواره های تمپو، یوتوبوری و استکهلم پخش شده است، که امید می رود بزودی در تلویزیون ملی سوئد هم پخش شود، که البته به تدریج در کشورهای دیگر و از جمله کشور آلبانی که اکنون میزبان این گروه تروریستی است نیز پخش خواهد شد.

حقایق تکان دهنده ای که از نحوه برخورد مجاهدین خلق با کودکان اعضای شان در این مستند مطرح شده، مخاطبان زیادی را به خود اختصاص داده است. دلیل دیگر شهرت این مستند، عکس العمل های عجولانه ، سخیف و ابلهانه سازمان مجاهدین است که هنگام اولین پخش آن در استکهلم بدون آنکه هنوز از محتوای فیلم اطلاع داشته باشند و آنرا دیده باشند ، بیرون و داخل سالن دست به اعتراض و تظاهرات زدند که این عکس العمل غیرآگاهانه خود به سوژه اصلی این فیلم اعتبار و بها داد. براستی کسانی که تا این لحظه این فیلم را ندیدند ، چگونه به پخش آن انتقاد می کنند؟ سوئد یک کشور مدعی دمکراسی است، هم پخش این فیلم و هم تظاهرات بیرون سالن نمایش، همه مجاز و قانونی بوده اند و مجوز گرفته بودند، اما باید به منتقدین کور و کر این سازمان گفت:

اول فیلم را ببینید ، بعد تظاهرات کنید!

تمام کسانی که در سایت های سازمان یا در مصاحبه ها و یا در سخنرانی های تجمعات و خیمه شب بازی های مجاهدین موضع گیری کردند، اصلا فیلم را ندیدند!

براستی علت این همه جیغ و دادهای بنفش سازمان در مورد این فیلم که دیده نشده است، چیست؟

واقعیت این است که استفاده از کودکان در عملیات های نظامی یک جرم بین المللی است، قربانی کردن کودکان درست نیست ، سازمان نزدیک به 100 نفر یا بیشتر از این 1000 کودک را مجددا در سال 1376 و قبل و بعد از این تاریخ به عراق و پادگان اشرف کشاند، که خود نگارنده جزو شاهدان حضور این کودکان در قسمت پذیرش سازمان بوده و چند ماه با همان کودک سربازان در محل آموزش دیده و همراه بوده است. با پسر خود مسعود رجوی ، امیر وفا یغمائی و یاسر عزتی و مرحوم یاسر اکبری نسب و موسی اکبری نسب و … همگی با هم در پذیرش ارتش رجوی حضور داشتیم . البته شرایط نگهداری آنها و غذا و امکانات شان مجزا بود و از خواص بودند تا صدایشان در نیاید.

اکنون که مدتی است از اولین پخش این مستند می گذرد ، سازمان به همه مارک مزدوری و اطلاعاتی می زند، که البته برای همه مشخص است که هر انتقاد به عملکردهای سازمان و رهبری آن ، همیشه با ادبیات زننده و تند مجاهدین روبرو می شود، به همه مارک مزدوری می زنند، این امر جدیدی نیست و سازمان با این شیوه هاست که تا کنون موفق شده بسیاری از منتقدان ملاحظه کار را در حاشیه نگه دارد و آنها هرگز جرات ورود به جنایات بیشمار سازمان را نداشته اند. شگرد کثیف سازمان البته که در مواردی موفق عمل کرده است، اما ما امید داریم که در پروسه و گذر زمان این رفتار دیکتاتور مابانه شکست خواهد خورد و جمع زیادی از قربانیان به جمع ما منتقدین سازمان و رهبری آن خواهند پیوست.

کودک سربازی ، پدیده ای شوم است که در سازمان مجاهدین خلق ، به دستور مسعود رجوی ، به وفور انجام شده است و قربانیان بسیاری نیز گرفته است. کودکان زیادی شرایط سخت پادگان اشرف را تاب نیاوردند و راه برگشت و خروج هم به دستور رجوی بسته شده بود، برای همین خودکشی ها و خودزنی های بسیاری به وقوع پیوست که در اینترنت قابل جستجو و استناد می باشد.

برخی از این کودکان بعد از جدایی ، متاسفانه از موارد سوء استفاده های جنسی مسئولین سازمان نیز وقایع تلخی بیان کردند. تعدادی از این سوء استفاده کنندگان جنسی از کودک سربازان بدلیل افشای ماهیت شان از سوی کودک سربازان ، اکنون نمی توانند پادگان مخوف اشرف 3 در آلبانی را ترک کنند، که بدلیل مسائل اخلاقی از ذکر نام و موارد ، خودداری می گردد. اما همین بس اندک کودکانی که از مهلکه مرگ این سازمان نجات یافتند، اکنون نیز بسیار شکننده هستند که نیاز به مشاوره درمانی های طولانی دارند تا از کابوس های سیاه گذشته رهایی یابند.

در مورد مستند کودکان کمپ اشرف ، بعنوان یک شاهد عینی ، که تمامی صحبت های شرکت کنندگان در این فیلم را دیدم و با دقت تمام دنبال کردم، ( البته من هم مثل اعضای سازمان تا کنون این فیلم را به صورت کامل ندیدم ) و به عنوان کسی که از نزدیک 10 سال در سازمان و در کنار کودک سربازان بودم و 6 ماه در سلول های انفرادی زندان اسکان در پادگان اشرف در عراق ، جنایات و شکنجه های سازمان را تجربه کردم، گواهی می دهم بنای این فیلم و 4 سوژه آن کاملا بر راستگوئی و صداقت استوار شده است، این فیلم استحقاق جایزه گرفتن در جشنواره های مورد نظر را دارد و امیدوارم جوایز بهترین فیلم ها به کارگردان این فیلم خانم سارا معین که کارگردان و روزنامه نگاری متعهد و بی طرف است ، تعلق بگیرد. این فیلم مختص کودکان سابق کمپ اشرف یا کودک سربازان رجوی و یا اعضای قبلی و فعلی سازمان نیست ، این فیلم بخشی تاریک از تاریخ مجاهدین خلق را بیان می کند که تا کنون کمتر کسی جرات پرداخت به آن را داشته است.

گرچه در دنیای امروز “دموکراسی” واژه‌ایست رایج، تعریف آن می‌تواند چالش‌بر انگیز باشد.  رهبران مستبد سازمان مجاهدین خلق  مدعی هستند که خواهان دمکراسی هستند. اما ظاهراً نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که لزوم برقراری دموکراسی دفاع از حقوق اولیه‌ای همچون آزادی بیان، آزادی دین، حق برخورداری برابر از حمایت قانون، و فرصت سازمان‌دهی و مشارکت کامل در امور سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی یک جامعه است. جوامع دموکراتیک به ارزش‌هایی همچون تحمل ، همکاری، و مدارا پایبند هستند.

برای دستیابی به وفاق، مدارا لازم است و همچنین اینکه شاید وفاق همیشه قابل حصول نباشد. به قول ماهاتما گاندی، “عدم تحمل خود یک نوع خشونت است و یک مانع برای به وجود آمدن یک روحیه دموکراتیک راستین.”

با آرزوی موفقیت روز افزون در مسیر آزادی بیان

محمدرضا مبین

خروج از نسخه موبایل