سازمان مجاهدین خلق یا به قول اکثر منتقدین فرقه ضدبشری رجوی ، همان سازمانی است که روزگاری اعتماد جوانان بزرگترین سرمایه آن بود، امروز مبدل به بی دنباله ترین فرقه ضد بشری شده است که اعضای خودش کمر به قلع و قمع این فرقه بسته اند.
نشریه مجاهد، که رسمی ترین ارگان مطبوعاتی این سازمان بود، امروز به کلی پاکسازی شده و حتی نامی از آن نیز در سایت های فرقه وجود ندارد.
اول مرداد ماه سال 1358 اولین شماره نشریه مجاهد چاپ گردید، این نشریه ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق و منتشر کننده مهمترین واکنشها و بیانیههای این سازمان بود، کم کم این نشریه مبدل به سند خیانت به مردم ایران شد که در عراق فقط اخبار کذب منتشر می کرد، تمام ژست های ضدامپریالیستی نیز در ادامه رنگ باخت و به ارگان رسمی اخبار همان امپریالیسم مبدل گشت. بقدری اخبار این کاغذپاره، سیاه و ننگین شد که امروز هیچ اثری از گذشته آن برجای نمانده است.
اگر به سایت های کذاب و خودفروخته این سازمان توجه کنید، دیگر هیچ آرشیوی از آن موجود نمی باشد وانتشار آن نیز طبق روند طبیعی تکامل متوقف شد و به زباله دان تاریخ افکنده شد.
إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ.
همانا دشمن تو بىنسل و دم بريده است.
هر کسی با مردم ایران دشمنی ورزید ، چون مجاهدین خلق ابتر و دم بریده شد، امروز دیگر حتی یک نفر هم گول شعارهای مردم فریب این سازمان را نمی خورد و هیچ فزایندگی و تکثیری در این سازمان به چشم نمی خورد، حتی انقلاب درونی این سازمان که تقدیر خداوندی بود، باعث شد هیچ تولدی در سازمان اتفاق نیافتد.
سازمان وقتی به خود مسعود رجوی میرسد هزار دلیل میآورد که چرا در زمان شاه همه اعدام شدند ولی او اعدام نشد؟ و تمامی شواهد و دلایل علیه رجوی را دروغ میداند. ولی وقتی به نفرات برمیگردد اساسا زندانی آزادشده را قبول ندارد. “زندانی آزادشده”، طبعا تمام بافتههای سازمان درمورد زندانهای ایران را پنبه کرده است. ولی دلیل عدم اعتمادش به زندانی آزاد شده این است که قرار نیست زندانی آزاد شود. قرار نبود اصلا زندانی شود. قرار است که سیانور بخورد، شهید شود، برود در “بانک خون” آقا و خانم رجوی. در قوانین سازمان رجوی، زندانی شدن و بعد هم آزاد شدن عین نقض دستور است.
در هر حال، کسانی که به قول خودشان 17000 ایرانی را کشتند، دیگر باید هم معنی کثرت گرائی و مردم گرائی را نفهمند، حیات سازمان با مرگ و بی دنبالگی و فنا در آمیخته است.
اکنون در آلبانی و اسارتگاه اشرف 3 هم ، جنایت و خونریزی رهبران سازمان ادامه دارد و هر روز یکی از سالمندان سازمان بر زمین می افتد و از شمار اعضای سازمان کم می شود، خود رهبر سازمان هم غیب شده است و دیگر اسمی از او در میان نیست. نشریه مجاهد و اضمحلال آن یک اتفاق ساده نیست، بلکه نشان از نابودی سازمانی است که هیچ پایگاه مردمی ندارد و مسیری شتابان بسوی زباله دان تاریخ را می پیماید.
اکنون مسیر امنیتی تر شدن و تبلیغاتی شدن سازمان هم که بعد از مسعود شروع شده است ، دیگر جواب نمی دهد و سازمان در تمامیتش مسیر تلاشی و نابودی کامل را طی می کند.
دیگر دولت آلبانی هم به این نتیجه رسیده است که این سازمان و نگهداری از آن ، به لکه ننگی در زمینه ی حقوق بشر مبدل گشته است که عوارض آن دامنگیر جامعه آلبانی نیز شده است.
دیروز نشریه مجاهد از بین رفت ، امروز هم کلیت سازمان است که در شرف نابودی است و معلوم نیست که تا چند روز ، چند هفته و چند ماه، حصارهای بلند و بسته این سازمان در مقابل موج مخالفت و اعتراض اعضای پیر و سالخورده درون آن دوام و قوام خواهد داشت؟
محمدرضا مبین