سیزدهمین جلسه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق، روز سه شنبه 8 خرداد ماه برگزار شد.
در این جلسه یکی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق مشاهدات عینی خود از خشونت و ترور سازمان بر علیه اعضا و مردم ایران در برهه های مختلف را با حضار در دادگاه به اشتراک گذاشت:
در مورد وحشت آفرینی و ترور و خشونت در سازمان مجاهدین خلق باید بگویم که نه منحصر به جمهوری اسلامی است و نه منحصر به یک مقطع خاص میشد.
وی که حدود ۲۲ سال در سازمان بوده است، گفت: آنها در اوایل انقلاب از خشونت استفاده میکردند. ابتدا با لشکرکشی خیابانی کار را شروع کردند و به همین دلیل تز مسعود رجوی این بود اگر هواداران آرام بیایند و آرم بروند، همان موقع دیده می شوند اما اگر کسی را کتک و آتش بزنند، تا ده روز دیگر هم اگر کسی از آنجا رد شود می دانند که نیروهای مجاهدین آنجا بودند و قدرت را بیشتر نشان می دهد.
وی گفت: آنها فکر میکردند با وحشت آفرینی و خشونت خود را بیشتر نشان می دهند و انسان های بیشتری از انقلاب را تلف میکنند. وقتی مسعود رجوی راه به جایی نبرد شروع به ترور کرد و این کار را از انقلاب شوروی گرفته بود. این موضوع همیشه در ذهن مسعود رجوی باقی مانده بود که باید قدرت را به هر طریقی با خشونت ادامه دهد.
وی افزود: بارها با مسعود رجوی مشاجره داشتم. مسئولیت های مختلفی در یگان ها و ستادهای اجتماعی در سازمان داشتم. بعد از اینکه ایران را ترک کردند، صدام زیر بال و پر آنها را گرفت. زمینه خشونت آنها منحصر به جمهوری اسلامی نمی شد و سودش را صدام حسین میبرد. تز خود مسعود رجوی بود که خشونت هوادار می آورد و قدرت را تثبیت میکند.
وی ادامه داد: آنها خمپاره ها را به دو نیم کرده و پیچ میکردند که ضریب خطایش بیشتر میشد و ممکن بود مردم عادی بمیرند و مسعود رجوی میگفت مهم نیست ما میخواهیم جمهوری اسلامی که چهره مدنی می گیرد را به هم بزنیم و گشتها مردم را بزنند و ببندند.
از کشیدن ناخن تا سوراخ کردن دندان با مته
وی که چهرهاش مشخص نبود و فقط صدایش در دادگاه پخش میشد، گفت: مدت ۷ ماه زمانی که به من شک داشتند در زندان بودم و شکنجه ام میکردند مانند کشیدن ناخن و سوراخ کردن دندان با دریل. با دریل دندانم را سوراخ کردند و سیم میکردند تا به عصبها بخورد و اعتراف کنم که از اول مامور جمهوری اسلامی بودم. مسعود رجوی در سال ۷۳ بین اعضای خودش به تعدادی شک کرده بود و من تنها نبودم. حتی زندانهای انفرادی ساخته بود و توالتهای کوچک را زندان کرده بود و ما را سر و ته میکرد و ادرار میکردند و سیم بسته شده به گردنمان را شل میکرد تا غذایی را که روی توالت ریخته بودند به سرمان برسد و بخوریم. مسعود رجوی خیلی از نیروهای خودش را میکشت و صحنه سازی میکرد که خودشان مردند. مثلا جنازه را در ماشین میگذاشت و میگفت که ماشینش چپ کرده است. بهانهای برای کشتنها پیدا میکرد و لی ما را نمی توانست زیرا دلیلی نداشت و در اشرف زندانی بودیم.
وی ادامه داد: مسعود رجوی میگفت زندانهای اروپا مثل هتل است، آنجا بروید، ما بهترین وکیل را برایتان میگیریم.
وی در پاسخ به این سوال قاضی که چطور تو را رها کردند و اظهاری نکردی؟ گفت: بهانه ای درست کردند و دو بار اعترافات الکی کردم ولی فهمیدند و دوباره شکنجه ها را ادامه دادند. بعد از اتمام شکنجهها مسعود رجوی گفت ۷ ماه شما را تست کردیم و چون کاری نکرده بودید کارتان را ادامه دهید.
وی در پاسخ به این سوال قاضی که به رویه سابق برگشتید؟ گفت: خیر کارهای دیگر را انجام میدادم و سازمان نه اعتماد سابق را داشت و نه در جمع ما را قرار میداد و کارهای فردی میداد. ما بعد از آزادی یکسری نامه امضا کردیم که مشکلی نداریم و حق است که آنها به همه شک کنند.
وی گفت: من چیزی برای اعتراف نداشتم. وقتی اعتراف ساختگی میکردم در سلول انفرادی می انداختند و بعد بررسی می کردند و میگفتند ما را فریب دادی و با دمپایی و ریختن آب یخ شکنجه می دادند و نمیگذاشتند بخوابیم. ناخنها را به صندلی می بستند و با چکش خاصی ضربههای متعددی به ناخن میزدند و ناخن میافتاد یا قابلمه مسی در سرم نگه می داشتند و در توالت بودم و شلنگ می گرفتند و مدتها این کار را میکردند و بیشتر اعصاب خردکن بود. فقط به این جهت که به من و تعدادی شک کردند.
وی افزود: در خارج از کشور به اعضای جدا شده مثل من در فرانسه و آلمان و هلند حمله کردند و می خواستند مرا بکشند. خشونت و زدن بخشی از سیاستشان بود که اعضای جدا شده سکوت کنند و اگر بتوانند کسی را که کتک زدند و سکوت کرده پیروزی بیشتری است تا او را بکشند.
وی گفت: آنها حتی علیه خود این دادگاه در سیمای مجاهدین بنرهایی را آتش میزنند و میگویند این هم جواب ما به دادگاه. حتی گروههایی مثل جیش الظلم را به عنوان ارتش عدالت نام میبرند و از آنها تعریف میکنند.