چرا مجاهدین خلق مرگ اعضای نگون بخت خود را به خانواده هایشان اطلاع نمی دهد؟

شکرالله ربیعی یکی دیگر از اعضای گرفتار در فرقه مجاهدین خلق روز سه شنبه 8 خرداد در مقر مجاهدین خلق در آلبانی غریبانه و به دور از خانواده و بعد از دو سال درگیری با بیماری فوت کرد. مرگ شکرالله ربیعی سومین مورد از مرگ اعضا طی ماههای اخیر بوده است. او متولد 1337 در ماهشهر بود که در سال 64 بدنبال عفو مقامات قضایی ایران و بدون هیچ گونه سند و ضمانت از زندان ماهشهر آزاد شد ولی مدتی بعد مجددا تحت تاثیر فریب مجاهدین خلق به آنها در عراق پیوست. به گفته یکی از اعضای جداشده که در بیمارستان اشرف و آلبانی مدتی پرستاری از او را برعهده داشت، به بیماری فشارخون مبتلا شده بود ولی مشکل او حاد نبود و به شرط رسیدگی در بیرون مقر و پزشکان متخصص می توانست از مرگ نجات یابد.

ولی متاسفانه از آنجاییکه در تشکیلات مجاهدین خلق بیماری اعضا به رسمیت شناخته نمیشود و اصولا با مسئله بیماری بمثابه تمارض برخورد میشود، بیماری اعضا به نقطه ای می رسد که دیگر قابل درمان نیست و ماهیانه ما شاهد فوت اعضا هستیم. بخصوص اینکه میانگین سن اعضا هم رو به افزایش گذاشته شده است. فرقه مجاهدین خلق برای فرار از پاسخ گویی به این سوال اساسی که چرا مسئله بیماری و یا حتی مرگ اعضا را به خانواده هایشان اطلاع نمی دهد تا شاید خانواده ها بتوانند با هزینه های شخصی برای درمان شخص و یا انتقال او چاره اندیشی کنند، به تقدیس و تحسین او بعد از مرگ می پردازند و با بکار بردن القابی چون مجاهد مریمی، مجاهد قهرمان، مجاهد صدیق تلاش می کنند جنایت خود را در حق او و دیگر اعضایی که بعد از سالها بیگاری و زندگی برده وار به انواع بیماری ها مبتلا میشوند، لاپوشانی نمایند.

آنچه در مورد فوت تمامی اعضا در سالهای اخیر صدق می کند این است که سران فرقه مجاهدین خلق در خصوص بیماری و یا مرگ اعضا هیچ اطلاعی به خانواده هایشان نمی دهند و تسلیتی هم گفته نمیشود و صرفا به اعلام خبر اکتفا می کنند. و این برای خانواده ها دردناک ترین جنبه مرگ عزیزان شان می باشد.

باید گفت که این فرقه ضدانسانی از اساس با مسئله زندگی و خانواده مشکل و تضاد بنیادی دارد و با عشق و عاطفه و احساس بیگانه است. مسعود رجوی با راه اندازی بساط ننگین موسوم به انقلاب ایدئولوژیک که هدف آن سرسپاری مطلق اعضا به خودش از کانال عروسک خیمه شب بازی اش مریم صدها کانون گرم و عاطفه خانواده را در درون تشکیلات متلاشی کرد. تا در قبال شکست سنگین در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که در تشکیلات به دروغ جاویدان معروف شد و باعث مرگ صدها عضو شد، پاسخگو نباشد.

مشخص است که رجوی با این رویکرد جنایت گونه در قبال خانواده ها پاسخگو نیست و درک نمی کند که خانواده ها بعد از شنیدن خبر مرگ عزیزشان چه احساساتی را متحمل می شوند. رجوی که عشق و احساس و عواطف را هدف گرفته است، و خانواده را پادزهر اندیشه فرقه خود می بیند باید که آن را هدف قرار دهد. به عنوان یک عضو رها شده از این فرقه ضدانسانی که سالها در مناسبات مجاهدین خلق از نزدیک با شکرالله در ارتباط بودم فوت ایشان را به خانواده اش تسلیت گفته و برایشان آرزوی صبر و شکیبایی دارم. دور نیست روزی که رجوی پاسخگوی این جنایات خود در دادگاه خانواده ها باشد.

علی اکرامی

خروج از نسخه موبایل