بازخوانی کارنامه گروهها و گروههای تروریستی مختلف یک وجه مشترک را میان آنها نشان میدهد؛ استفاده از سلاح علیه غیرنظامیان و کاربرد گسترده خشونت علیه آنها؛ گروه تروریستی مجاهدین خلق نیز برخلاف ادعاهای صلحطلبی و فعالیت مسالمتآمیز، از این قاعده مستثنی نیست و حتی گام را فراتر نهاده و علیه ملت و کشور خود اعلام جنگ داده؛ ضمن اینکه پس از آن در همین چارچوب با دشمنان ایران برای جنایت علیه مردم کشور دست به یکی کرده است.
خرداد ۱۳۶۰ را میتوان نقطهعطفی در تاریخ جنایتکارانه گروه تروریستی مجاهدین خلق خواند.
گروه تروریستی مجاهدین خلق در اواخر خرداد ۱۳۶۰ با انتشار اعلامیهای از ورود خود به فاز مسلحانه خبر داد؛ تصمیمی که به طور مستقیم از تشدید زاویه این فرقه با ایران و دوری گزیدن مردم کشور از گروه تروریستی مجاهدین خلق ناشی میشد.
مجاهدین خلق پس از انتشار اعلامیه یادشده، روزهای ۳۰ و ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در پی اعلام خبر عدم کفایت سیاسی بنیصدر، رئیسجمهور وقت از سوی مجلس شورای اسلامی جنگ خیابانی خود را آغاز کرد و سبب شد روزهای پایانی بهار ۱۳۶۰ ایران ملتهب و متشنج سپری شود.
دلیل ورود مجاهدین خلق به فاز مسلحانه چه بود؟
گروه تروریستی مجاهدین خلق پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تا اواخر سال ۱۳۵۹ وارد نزاع و درگیری تشکیلاتی جدی شد؛ در این بازه زمانی سران مجاهدین خلق برای حفظ وجهه ظاهری، آگاهی از ناتوانی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در وجوه مختلف و احتمالا تداوم عملیات فریب به ویژه جوانان با هدف جذب به گروه، از درگیری و رویارویی مستقیم ابا داشت.
خرداد ۱۳۶۰ با تحولات سیاسی متعدد داخلی برای مجاهدین خلق به معنای دست یافتن به فرصتی برای خروج از وضعیت پنهان کاری شد.
سران گروه تروریستی مجاهدین خلق در این دوره که از نزدیکی و همسویی بنیصدر با خود مطمئن شده بودند، با عجله در میانه ورود کشور به فضای سیاسی آن دوران پرده از نیتهای مخفی خود برداشته و آغاز جنگ مسلحانهای را که از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در سر داشتند، کلید زدند.
در واقع، گروه تروریستی مجاهدین خلق درپی شکستهای مکرر در جلب توجه، اقبال و اعتماد مردمی در آزمونهای مختلف انتخاباتی مانند همهپرسی قانون اساسی، مجلس خبرگان قانون اساسی، ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، با نزدیک شدن به بنیصدر به دنبال سنگری قابل اتکا بود.
این نزدیکی در حالی رخ داد که مجاهدین خلق تا اواسط تابستان ۱۳۵۹ از مخالفان بنیصدر بود؛ آنچه این دو را به هم نزدیک کرده و سبب تصمیم مجاهدین خلق برای ورود به فاز مسلحانه شد، ناکامی هر دو طرف برای پیشبرد اهداف شومشان در مقابل جمهوری اسلامی بود.
در این زمان بود که چهره و ماهیت اصلی گروه تروریستی مجاهدین خلق آشکار شد؛ جنگ طلبی.
مجاهدین خلق با چه ابزاری وارد جنگ مسلحانه شدند؟
ابزار گروه تروریستی مجاهدین خلق برای اجرای فاز جنگ مسلحانه، توهم مسعود رجوی، سرکرده این گروه از میلیشیا بود.
او در این توهم بود که با استفاده از نیروهای شبه نظامی سازمان داده شدهاش که با نام میلیشا یاد میشد، میتواند بر حاکمیت فشار وارد کرده و امتیاز بگیرد.
گروه تروریستی مجاهدین خلق امید زیادی به این میلیشا که ادعا میکرد ۱۰ هزار عضو دارد، داشت؛ اما ورود به فاز مسلحانه پوچی این توهم را آشکار کرد و به نابودی بخش عمدهای از میلیشیا منجر شد.
در ۳۰ خرداد چه اتفاقی افتاد؟
اعلامیه ۲۸ خرداد مجاهدین خلق با عنوان اعلامیه سیاسی نظامی شماره ۲۵ که عملاً اعلام جنگ به جمهوری اسلامی ایران بود و متعاقب آن ورود به فاز مسلحانه، در حقیقت امر انتحار مجاهدین خلق بود؛ از این رویداد میتوان بهعنوان آغاز یک پایان یاد کرد.
روزنامههای مختلفی مانند جمهوری اسلامی و کیهان در شماره مربوط به روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، شرح مفصلی از وحشیگریهای مجاهدین خلق در روز ۳۰ خرداد را ارائه کردند؛ براساس گزارشها، عصر روز سیاُم خرداد، تهران با موجی از خشونت مجاهدین خلق روبرو شد که تا ساعات پایانی شب ادامه داشت.
براساس گزارشها، همزمان با درگیریهای خونین در تهران، شهرهای اصفهان، همدان، ارومیه، شیراز، اهواز، اراک، مسجدسلیمان، بندرعباس و مشهد شاهد درگیریهایی بودند.
درپی اجرای یک سری عملیات زنجیرهای از سوی مجریان قانون پس از ایجاد درگیری و اغتشاشهای بسیار، موسی خیابانی و چند نفر دیگر از عناصر کادر مرکزی مجاهدین خلق به هلاکت رسیدند؛ ضمن اینکه پایگاههای اصلی مجاهدین خلق کشف و ۹۰ درصد از نیروی کادر آن نابود شد.
گروه تروریستی مجاهدین خلق در مواجهه با این شرایط ادامه حیات خود را در داخل ایران غیر ممکن دید و همین امر سبب فرار برخی از سرکردگان آن به دیگر کشورها شد؛ کادر باقی مانده داخل کشور نیز به عراق گریخت و بازوی نظامی عراق و ستون پنجم دشمنان ایران را تشکیل دادند.
۳۰ خرداد ۱۳۶۰ را میتوان آغاز روند آشکار خشونت و ترور گسترده از سوی مجاهدین خلق خواند؛ مجاهدین خلق در پی این رویداد دیگر ابایی از ددمنشیهای متعدد از ترورهای کور تا عملیات انتحاری، از آدمربایی و شکنجه تا همراهی با دشمنان و بمبگذاری نداشتند.
نگاهی به کارنامه مجاهدین خلق بهویژه در زمینه آنچه مبارزه مسلحانه خوانده میشد، نشان میدهد که سه مرحله فاز نظامی این گروه تروریستی با شکست مفتضحانهای پایان یافت.
پایان آدمکشهای فراری
مجاهدین خلق پس از چهار دهه جنایت مداوم و مستمر علیه مردم ایران اکنون در میانه راه رفتن بر لبه پرتگاه فروپاشی با برگزاری دادگاه رسیدگی به جنایتهای خود مواجه شده است، اما این همه عاقبتی نیست که مجاهدین خلق با آن روبرو شده است.
تشدید اختلافهای درونی و افزایش محدودیت در مسیر فعالیت در کشورهای اروپایی، نیز عرصه را برای آخرین نفسهای این گروه تروریستی مجاهدین خلق تنگ کرده است.
جمهوری اسلامی ایران در چارچوب تعهد همیشگی و ثابت شده خود با جدیت به مبارزه با تروریسم ادامه میدهد و برگزاری دادگاه مجاهدین خلق نشان میدهد که زمان پاسخگویی فرا رسیده است.