از زمان تاسیس انجمن نجات پس از سرنگونی صدام، فرقه رجوی به جنگی آشکار علیه خانواده های اعضای گرفتار و اعضای جدا شده پرداخته است تا صدای آنها را خاموش نماید زیرا این صداها ادامه راه سرکوبگرانه و ظالمانه ای که رجوی ها به آن اصرار دارند را تنگ و در مواردی حتی مسدود کرده و می کند. در مقابل اقدامات وحشیانه، توهین آمیز و ناقض حقوق بشر رجوی ها، خانواده ها و اعضای جداشده صدای خود را بالاتر برده اند و انجمن نجات که نماد آنان در ایران و آلبانی است هر روز بر تحرک خود حول کسب حقوق پایه و انسانی اعضای گرفتار و رساندن خانواده ها به حق مشروع شان یعنی تماس و دیدار با فرزندان خود گام های مهمی رو به جلو برداشته است.
یک سال گذشته مملو از اتفاقات و خبرهایی بود که برای دو سوی طیف یعنی خانواده ها، جداشدگان و نماد نمایندگی آنان یعنی انجمن نجات در یک سو و فرقه رجوی در سوی دیگر نتایجی به همراه داشت. نتایجی که نگاه به آنها نشان می دهد یک سال گذشته برای رجوی ها پر از فلاکت و قهقرا بوده است. از آن جمله می توان از محدود شدن در آلبانی بدلیل اقدامات غیر قانونی و خلاف منافع این کشور که توسط فرقه رجوی انجام می شد، یا عدم ادامه همکاری پلیس کشور آلبانی با فرقه رجوی در اعمال فشار به اعضای جداشده برای بازگرداندن آنها به فرقه، و یا ورود پلیس فرانسه به یکی از ساختمان های فرقه در پاریس که بدلیل اقدامات غیر قانونی شان صورت گرفت و سه تن از اعضای فرقه که گویا فاقد مدارک قانونی بوده و حق اقامت در این کشور نداشتند را در این دفتر یافتند و آنها را از کشورشان اخراج کردند، نام برد. همچنین خبر آزادی حمید نوری نشان داد، فرقه رجوی برای کشورهای غربی در حد وسیله ای است برای پیش برد اهداف شان، هر جا که این کشورها احساس نیاز کنند از این وسیله استفاده می کنند (مانند کاری که در جریان دادگاه حمید نوری کردند) و هر جا مورد استفاده نباشد به راحتی کنارش می گذارند و گوشی برای شنیده شدن ندارند (مانند آنچه که در جریان آزادی حمید نوری اتفاق افتاد). اتفاقات یک سال گذشته نشان داد دیدگاه اربابان غربی نسبت به رجوی ها در حال چرخش جدی است. به فلاکت های فرقه رجوی باید برگزاری دادگاه سران فرقه در تهران را اضافه نمود که می تواند عواقب حقوقی و سیاسی زیادی برای رجوی ها داشته باشد و به همین دلیل آنها را به وحشت انداخته است.
در مقابل در یک سال گذشته خانواده ها و جداشدگان دست آوردهای کیفی داشته اند که اینها نیز بر کارنامه شکست های فرقه رجوی اضافه می شود. از آن جمله می توان به جدایی تعداد دیگری از اعضای گرفتار در فرقه و شروع زندگی جدید، تاسیس انجمن نجات در آلبانی به صورت قانونی و باز کردن دفتر با مجوز رسمی وزارت کشور آلبانی، تکامل یافتن افشاگری ها درباره جنایت رجوی ها در جریان طلاق های اجباری برای از هم پاشاندن خانواده ها و جدا کردن اجباری کودکان از والدین شان، از مقاله و مطلب به فیلم و نمایش آن در کشورهای غربی و مطرح شدن آن در روزنامه های معتبر اروپایی همچون لوموند فرانسه اشاره نمود. در این نوشتار به مرور به این وقایع خواهم پرداخت:
* چرخش کیفی در مناسبات دولت آلبانی با فرقه مجاهدین خلق
در نخستین قدم از بازخوانی یک سال پر از فلاکت و شکست برای فرقه مجاهدین خلق باید به سراغ واقعه ورود پلیس آلبانی به قرارگاه این فرقه در آلبانی پرداخت که به نظر من یک سرفصل کیفی بود. به گزارش رسانه های آلبانیایی صبح 30 خرداد 1402 پلیس این کشور با توجه به اخبار و گزارشات واصله از اقدامات غیر قانونی فرقه مجاهدین خلق در کمپ مانز در آلبانی، به آنجا رفت و ضمن محاصره اردوگاه خواستار بررسی و بازرسی اماکن و اسناد و کامپیوترهای فرقه با حکم قانونی شد.
این اقدام پلیس با مقاومت و فحاشی و حمله افراد مستقر در کمپ به نیروهای پلیس در جهت ممانعت از بازرسی مواجه شد که البته واکنش پلیس را به همراه داشت. در این درگیری یکی از مسئولین فرقه به نام عبدالوهاب فرجی با نام مستعار افشین کشته شد و تعدادی دیگر که از اجرای قانون جلوگیری نمودند یا به پلیس حمله کردند، دستگیر شدند. در نهایت تعداد زیادی از اسناد و کامپیوترها توسط پلیس ضبط و برای بررسی به اداره امنیت آلبانی منتقل شد.
سران فرقه به اسم شورا، اطلاعیه ای درباره این موضوع صادر کردند و تلاش کردند قانون شکنی خود در قبال بازرسی پلیس را مقاومت در برابر حمله قلمداد کنند. بر اساس این اطلاعیه حدود ۱۰۰۰ پلیس آلبانی به مقر فرقه حمله کردند و بسیاری از درها و کمدها و وسایل را شکستند و از گاز اشکآور و گاز فلفل استفاده نمودند. همچنین پلیس بسیاری از کامپیوترها را شکسته و یا با خود برده است. در اطلاعیه گفته شده یکی از نفرات فرقه به نام “علی مستشاری” در جریان این حمله کشته شد. (تهیه مدارک جعلی برای “عبدالوهاب فرجی” و معرفی او به نام “علی مستشاری” خود گویای این است که فرقه مجاهدین خلق اساساً کارش با انجام اقدامات غیر قانونی پیش می رود).
در اطلاعیه فوق الذکر آمده که بیش از ۱۰۰ تن از نفرات فرقه در اثر گاز فلفل مصدوم شدند که حال برخی از آنان وخیم است و شماری به بیمارستان منتقل شدند. همچنین از دولت آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل خواسته شده تا اقدام دولت آلبانی را محکوم کنند. سران فرقه برای مظلوم نمایی رفتار دولت آلبانی را “جنایتکارانه و وحشیانه” خواندند.
در واکنش به مظلوم نمایی رجوی ها، وزارت خارجه آمریکا در بیانیه ای از دولت آلبانی حمایت کرد و اعلام نمود که فرقه رجوی را نماینده مردم ایران نمی داند. بی بی سی درباره بیانیه وزارت خارجه آمریکا نوشت: وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای درباره این حادثه گفت که آمریکا آگاه است پلیس آلبانی با حکم دادگاه در این روز وارد مجتمع مجاهدین خلق در شهر ساحلی دورِس شد. این بیانیه میگوید که پلیس آلبانی به آمریکا اطمینان داده است که کلیه اقدامات صورت گرفته براساس قوانین، از جمله حفاظت از حقوق و آزادیهای کلیه افراد در آلبانی بوده است. در این بیانیه آمده است: “ما از حق دولت آلبانی برای تحقیق درباره هرگونه فعالیت بالقوه غیرقانونی در داخل مرزهای خود حمایت میکنیم.” (در اینجا نیز مشخص است که ورود پلیس آلبانی به مقر فرقه بدلیل فعالیت های غیر قانونی فرقه مجاهدین خلق در خاک آلبانی صورت گرفته است).
براساس این بیانیه آمریکا سازمان مجاهدین خلق را یک جنبش معتبر مخالف که نماینده مردم ایران باشد نمیداند و از این گروه حمایت نمیکند. در پایان این بیانیه کوتاه آمده است: “وزارت خارجه همچنان نگرانیهای جدی درباره سازمان مجاهدین خلق از جمله ادعاها در مورد بدرفتاری (این سازمان) با اعضایش دارد.”
*علی مستشاری نام جعلی یکی از فرماندهان فرقه به نام “عبدالوهاب فرجی” است که در فرقه با نام مستعار “افشین” شناخته می شد. به گزارش بی بی سی فارسی، “پلیس آلبانی صحت خبر کشته شدن یکی از اعضای مجاهدین را به چالش کشیده و میگوید مرگ فرد کشته شده لزوما ارتباطی با عملیات این نیروهای پلیس نداشته است.” پلیس آلبانی گفته که در درگیری با نیروهای فرقه چند تن از نیروهای پلیس نیز مجروح شدند.
طبق معمول رجوی ها رنگ عوض کردند. آنها که تا روز قبل از ورود پلیس آلبانی به مقرشان، با هزینه های هنگفت و با کمک برخی از حامیان شان در آلبانی فشار سنگینی بر جداشدگان وارد می کردند و آن را حق قانونی دولت آلبانی می شمردند، حالا که خودشان تحت فشار قرار گرفته بودند رفتار دولت آلبانی را “جنایتکارانه و وحشیانه” خواندند!
وقتی در عراق دولت این کشور در مقابل اقدامات غیر قانونی این فرقه واکنش نشان می داد، رجوی ها دولت عراق را به وابستگی و مزدوری برای ایران متهم می کردند اما در آلبانی دیگر از این خبرها نبود. این دولت نه تنها با ایران رابطه دوستانه ای نداشت بلکه حتی دولت آلبانی در ضدیت با ایران سفارت ایران در تیرانا را بسته بود. این خود گویای آن است که آنچه دولت های میزبان فرقه مجاهدین خلق را وادار به اقدام علیه آنها می کند، اعمال قانون شکنانه این فرقه است. رجوی ها به هیچ قانونی پایبند نیستند و به هیچ عهدی وفا نمی کنند.
چند روز بعد از ورود پلیس آلبانی به مقر فرقه مجاهدین خلق و در تاریخ 10 تیر 1402 “ادی راما” نخست وزیر آلبانی در مصاحبه با روزنامه آلمانی “اشپیگل” گفت: مجاهدین خلق نباید از آلبانی به عنوان بستری برای عملیات سیاسی خود استفاده کنند. او مجاهدین خلق را متهم کرد توافق خود با دولت آلبانی را نقض کردهاند. او به صراحت گفت : “آلبانی کسی را که از مهمان نوازی ما سوءاستفاده کرده باشد، نمیپذیرد.”
به هر حال از روز 30 خرداد 1403 مناسبات دولت آلبانی با فرقه مجاهدین خلق وارد یک مرحله جدید شد. دولت آلبانی فعالیت فرقه مجاهدین خلق در این کشور که خلاف منافع این کشور و غیر قانونی بود و با تعهداتی که داشتند متضاد بود را ممنوع نمود. و به مریم رجوی دیگر اجازه نداد تا وارد این کشور شود.
به این ترتیب فرقه رجوی یک ضربه بزرگ و کیفی دریافت کرد به حدی که قافیه را در آلبانی به انجمن نجات باخت. از آن پس اعضای جداشده به همراه همسران آلبانیایی و تعدادی از شهروندان این کشور اقدامات خود را در چارچوب این انجمن و در بستری کاملاً قانونی گسترش دادند و راه نجات دیگر دوستان شان را باز کردند. در مقابل فرقه رجوی به دلیل قانون شکنی هایش محدود شد و اهرم فشارش بر اعضای گرفتار و اعضای جداشده کیفاً ضعیف تر شد.
ادامه دارد…
ایرج صالحی