پیام عقده گشایی مریم رجوی

پدرام امینی، کانون هابیلیان، مشهد، دهم ژانویه 2008
بطور معمول پیامهای تبریک سال نو و شادباش هایی از این دست باید مملو از تبریکات ودرخواست موفقیت برای طرف مورد اشاره باشد. به نحوی که شخص پیام دهنده روزها و سال خوبی را برای شخص یا اشخاص مورد اشاره آرزو می کند و از خداوند برای مردم کشور مورد نظر تقاضای سالی پر برکت همراه با پیروزی در سیاست و اقتصاد و رشد و شکوفایی می کند. و باز بطور معمول اینگونه پیام ها ، پیامهایی دیپلماتیک می باشد که بار معنایی آن افزودن بر مهر و عطوفت میان دو ملت می باشد ( چیزی شبیه پیام های روز استقلال کشورها که توسط ریس جمهور کشورهای دوست خطاب به رییس جمهور دولت مورد نظر صادر می شود )
پیامهای تبریک سال نو نیز به فراخور خود معمولا لطیف تر ، دوستانه تر و همراه با تاییدات بیشتر می باشد. تا بحال نیز کسی نشنیده یا ندیده که در سال نو فرضاً رییس جمهور یک کشور خطاب به همتای خود از پیروزی های کشورش بگوید یا از برتری بر شورشیان جنگ داخلی کشورش به کشور مورد اشاره گزارش دهد یا رشد اقتصادی کشورش را به رخ طرف مقابل بکشد و یا برعکس از ناتوانی کشورش در برطرف کردن مشکلات اقتصادی و معیشتی و یا امثال آن سخن بگوید و یا گزارش کار یک درگیری مرزی با کشوری ثالث را بدهد. کمی فکر کنید… به نظر خنده دار می رسد که پیام سال نو چیزی جز تبریک و شادباش باشد. اما رییس جمهور خودخوانده ی فرقه ی آدم کش رجوی در پیامی که ظاهرا به مناسبت سال نوی میلادی به هموطنان مسیحی داده است به جای آرزوی شادباش و موفقیت در امورات زندگی در سال نوی میلادی محمل مناسبی را برای عقده گشایی دروغ های خود بافته تا با آسمان و ریسمان به هم بافتن خود و فرقه اش را بیش از پیش بنمایاند.
در سال 2007 مردم ایران بیش از پنج هزار حركت اعتراضی علیه حكومت آخوندها برگزار كردند. دو هفته پیش د‌ر قلب تهران، دانشجویان با شعار مرگ بر دیكتاتور به پا خاستند و شعارهای مجاهدان آزادی در شهر اشرف را تكرار كردند كه ما زن و مرد وجنگیم، به جنگ تا بجنگیم. از این فریادها، جهان خروش ملت ایران برای سرنگونی فاشیسم مذهبی را شنید
فرض کنید قرار است است یک پیام سال نوی میلادی را بخوانید. چه چیز به ذهنتان خطور می کند وقتی به عنوان یک هموطن مسیحی یا اساساً یک ایرانی به این قسمت از پیام مریم رجوی بر می خورید ؟ آیا جز این است که آن پیام را به هر چیزی غیر از پیام سال نو میلادی می توان تشبیه کرد ؟ آیا این پیام به پیام سال نو و تبریک سال جدید میلادی به هموطنان مسیحی شباهت دارد؟
خدایی را شكر كه این مقاومت چنان كه بزرگترین قدرت های دنیا اذعان كردند، طرح شوم فاشیسم مذهبی برای ساختن بمب اتمی را مختل كرد و خدمت بزرگی به صلح جهانی كرد. یعنی نجات جهان بشری از فاجعه قرار گرفتن جنگ افزار هستهیی در دست فاشیسم مذهبی. بله این است ثمره كوشش و فداكاری اعضای این مقاومت.
بگذریم از این که مزدوری چند ساله ی هسته ای منافقین به ثمر ننشست و حتی آمریکایی ها نیز اعلام کردند ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست و طبق سنوات معمول منافقین بی آبرو بر طبل پاره ی خود کوبیده و می کوبند که رژیم ایران بدنبال سلاح هسته ای است اما خودمانیم ، کجای این گزارش کار کذایی به درد یک پیام تبریک سال نوی میلادی می خورد ؟ خنده دار نیست که در پیام شاد باش سال نو گزارش کار یک تئوری پوسیده ی چند ساله ارائه شود ؟ آیا منگلیسم از سر تا پای این پیام هویدا نیست ؟
اگر قدرت های غرب بی اعتنا به مصالح مردم جهان در این سال ها با آخوندهای سفاك این دشمنان بشر همدستی كردند و عالی ترین ارزش ها و دستاوردهای بشری را زیر پا گذاشتند چه باك كه شهروندان و منتخبان و شخصیتهای شریف همین كشورها با حمایت از این مقاومت شعله ارزش های جاودان بشری را در جوامع خودشان زنده نگه داشتند.
آیا پیام سال نوی میلادی باید مجالی برای عقده گشایی عقده های فروخورده ی چند ساله باشد ؟ سازمان جهنمی منافقین خلق می تواند تمامی صفحات وبسایتهای خود را مملو از فحش نامه های پر از سوز و گداز نماید و از فرط سوزش ، دائما بادعوت از تحلیلگران فسیل شده در تلویزیون خودشان تا آنجا که می تواند آسمان و ریسمان را به هم ببافد و به دولت و ملت ایران بد و بی راه بگوید ( که تا کنون نیز چنین کرده است ) اما رییس جمهور 13 ساله ی منافقین با اینهمه ادعا لااقل باید یک از بدیهی ترین اصول سیاست را پس از 13 سال درک کرده باشد که جای هر پیام و زمان هر سخن باید مشخص باشد زیرا در غیر این صورت خود را مضحکه ی خاص و عام کرده و به بی شعوری سیاسی متهم می شود. به عنوان مثال مضحک نیست وقتی یک رییس جمهور در مراسم افتتاح یک مجموعه ی تولیدی فولاد شرکت می کند از افتخارات ورزشکاران در صحنه های بین المللی سخن بگوید؟. هر چند که مریم رجوی هنوز تا رسیدن به بلوغ فکری راه بسیار درازی در پیش دارد و الا تا به این حد در گفته ها و رفتارهایش سوتی نمی داد. اما چه می شود گفت ؟ وقتی سالهای سال در گوشه ای از دنیا ، وامانده باشی و فریادهایت نیز با بی اعتنایی خاص و عام جهان رو به رو شود نمی توانی کاری از پیش ببری بجز اینکه ادای بزرگان را در بیاوری و نوشته های آنان را یک خط در میان به زبان بیاوری و تازه انتظار هم داشته باشی باورت کنند و به تو اهمیت هم بدهند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا