فیلم لو رفته از یکی از نشست های مغزشویی مسعود رجوی

به همراه روایت‌هایی از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق درباره رفتار هولناک سران این گروه تروریستی

این روزها ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود درباره یکی از جلسات اعلام وفاداری اعضای سازمان مجاهدین در مقابل مسعود رجوی. قدمت تصاویر ویدئو، حکایت از این دارد که احتمالاً حدود دو دهه یا حتی پیشتر ضبط شده. اما گذشته از این موضوع، بیشترین چیزی که باعث بازنشر این ویدئو بین کاربران شده، پرسش و پاسخ‌های تحقیرآمیز و حتی مضحک مسعود رجوی در جلسه اعلام وفاداری فرد مربوطهِ سازمان است. رجوی در این تصاویر از فرد موردنظر می‌خواهد تا به فریبکاری‌هایش در گذشته اعتراف کند و طرف مقابل هم جملاتی را به زبان می‌آورد که برده‌وار و خفت‌بار است. رجوی از طرف می‌پرسد: “تو دوباره متولد شدی؟” و فرد مربوطه تأیید می‌کند. بعد از او می‌پرسد: «چاخان نمی‌کنی؟ از کی متولد شدی؟” و طرف می‌گوید: “از خواهر مریم!” و در توضیح می‌گوید:”با درک و شناختی که از خواهر مریم پیدا کردم، دنیام کلا عوض شد.” رجوی می‌پرسد: “دنیات عوض شد؟ دنیای قبلی‌ت چه دنیایی بود؟” و طرف می‌گوید: “دنیای تاریکی، دنیای پوچی.” همزمان رجوی از او می‌پرسد:”وضعت خیلی خراب بود؟ حقه‌باز مشهودی بودی؟” و باعث تأسف و تعجب است که عضو مربوطه در مقابل مسعود رجوی، سرافکنده و تحقیرشده، لبخند می‌زند. بعد هم رجوی پرسش و پاسخی با یکی دیگر از اعضا شروع می‌کند و سرآخر تأکید می‌کند که بله، می‌شود دنیا را عوض کرد! این در حالی است که اعتراف بعضی اعضای مجاهدین خلق به شهادت بیش از ١٧هزار ایرانی در این دهه‌ها، اتحاد آنها با صدام و حمله به ایران، ترورها و شکنجه‌های فراوان‌شان حکایت از این دارد که بله، دنیا را می‌شود عوض کرد اما تبدیل به جهنمی کرد از نوع دوزخ مسعود و مریم! در ادامه روایت‌هایی را انتخاب کرده‌ایم که اعضای جداشده سازمان بعدها درباره واقعیت‌های پلید درون سازمان نقل کرده‌اند. این روایت‌ها مستند است به خبرگزاری‌های “ایرنا”، “مهر”و “باشگاه خبرنگاران جوان”.

جان‌تان برای مسعود، روح‌تان برای مریم!

روایت مریم سنجابی، عضو سابق شورای رهبری سازمان

تشکیل جلسات صدنفره و گاهی هزار نفره در این سازمان به یک روال و قانون تبدیل شده. در این جلسات نفرات را وادار می‌‌کنند که حتی خصوصی‌ترین افکاری را که از ذهن‌شان عبور کرده، در جمع مطرح کنند و سپس آن جمع را علیه آن فرد بشورانند و مورد تحقیر و توهین و آزار قرار دهند. در تشکیلات فرقه‎‌ای این سازمان به‌طور رسمی اعلام شده که هیچ فردی از خودش هیچ هویتی ندارد. زن، شوهر و کلیه افراد خانواده، همه‌‌چیزش متعلق به رهبری است. به‌طور خاص می‌گویند که جان‌شان مال مسعود رجوی و روح و افکارشان متعلق به مریم رجوی است و این زیربنای ایدئولوژی کثیف این سازمان است؛ یعنی افراد نباید خودشان هیچ‌گونه تصمیم‌گیری یا فکر و اندیشه یا اختیاری بر امور خصوصی خود داشته باشند. از زمانی که عضو شورای رهبری این سازمان شدم، به من ابلاغ شد که دیگر هرگز نمی‌توانم این سازمان را ترک کنم و اگر زمانی بخواهم از این سازمان جدا شوم، حکم من مرگ است و باید با قرص سیانور خودکشی کنم. شما لطفا به من بگویید حتی یک رئیس‌جمهوری اگر نخواهد کارش را انجام دهد، می‎تواند یا نه؟ این چه سازمانی است که اینگونه حکم می‌کند؟ این قانونِ این سازمان است که علیه مخالفان خودش حکم مرگ می‌دهد. حکم فرار و هرگونه جدایی از این سازمان، مرگ است. این بارها توسط مسعود رجوی مورد تأکید قرار گرفته است.

بلایی که سر یکی از اعضای زن سازمان آمد…

روایت زهرا سادات میرباقری، عضو سابق شورای رهبری سازمان

مسعود دستور می‌داد که (زنان) دور او جمع شوند و او را در آغوش بگیرند. این مسئله اگر توسط مردان سازمان رخ می‌داد، گناهی نابخشودنی بود، اما خود رجوی در میان زنان و دختران می‌نشست و برای نشان دادن عشق خود به آنان، بقیه چای خود را به آنان می‌داد تا آن را بنوشند و تبرک بگیرند! در این جلسات و جشن‌های خاص مسعود رجوی از بین حضار، زنان و دختران جوان و زیبارو را انتخاب می‌کرد و آنها را با نام کوچک خود صدا می‌نمود و به آنان دستور می‌داد تا در کنارش بنشینند. بعد از آن با لمس کردن بدن‌شان با آنان شوخی می‌کرد. برای مثال به یاد دارم که دختر زیبارویی به نام سارا حسنی در آنجا حضور داشت که رجوی او را فراخواند و گفت: “سارا، برای من چای بیار!” سارا هم برای او چای آورد و بعد از آن رجوی شروع به شوخی کردن با او کرد. بعد از مدتی، از مخفی شدن سارا به‌مدت چند ماه غافلگیر شدیم و هنگامی که او را دیدیم وضعیت نامناسبی داشت و افسرده و از لحاظ روانی دچار مشکل شده بود. دقیقا نمی‌دانستیم که رجوی با او چه کار کرده بود!

صورت تمام شما باید سوخته باشد!

روایت نسرین ابراهیمی، از اعضای سابق سازمان

یک روزی گفته شد که باید بروم نواری را که مربوط به یک موضوع جدی است، ببینم. من رفتم ببینم چه خبر است. در نوار دیدم که مسعود و مریم نشسته‌اند و بحث از این می‌کنند که هر کسی که داخل سازمان می‌آید باید طلاقِ زن یا شوهر خود را بدهد. نخستین واکنشم قبل از هر چیزی این بود که اگر این کارخوبی است که باید طلاق داد، چرا همگی باید طلاق بدهند ولی این خانم و آقا با پررویی تمام حلقه دارند و زن و شوهر هستند و به بقیه می‌گویند حلقه‌ها را باید دربیاورید و طلاق بگیرید؟! تمامی زنان به‌طور خاص زنان جوان باید جلوی آفتاب کار‌های سخت و طاقت‌فرسا انجام می‌دادند. مریم رجوی بار‌ها گفته بود که صورت زنان را وقتی دوست دارد که آفتاب‌سوخته باشد. به این وسیله صورت زنان به‌شدت آفتاب‌سوخته و پر از لکه‌های آفتاب می‌شد و بر اثر کار زیاد و فشار، صورت‌ها شکسته می‌شد. در حقیقت می‌خواستند که صورت‌ها کاملا زشت بشود که هر کسی با خودش فکر کند، من که سنم که کم نیست و قیافه‌ام هم سوخته و زشت شده، پس دیگه همان بهتر که در سازمان بمانم تا بپوسم؛ چون جامعه مرا نخواهد پذیرفت. در این رابطه مثالی بزنم؛ خانم مژگان پارسایی و فهیمه اروانی (از اعضای سازمان) وقتی که آمریکایی‌ها در اشرف مستقر شده بودند، می‌رفتند برای فروختن اطلاعات ایران به آمریکایی‌ها. آنها وقتی برای خودشیرینی و التماس به آمریکایی‌ها می‌رفتند، آرایش می‌کردند و آن‌وقت ما زن‌ها حتی اجازه استفاده از یک کِرم ضد‌آفتاب را هم نداشتیم!

داخل غذاهای ما هورمون می‌زدند!

روایت مریم سنجابی، عضو سابق شورای رهبری سازمان

برای زنان هر لباسی جز لباس‌های فرم نظامی ممنوع بود درحالی‌که مریم رجوی در هر کجا با انواع و اقسام آرایش و لباس‌های گران‌قیمت و میلیونی و روسری‌های مارک‌های هرمس، دولچی، کابانا، بربری و شنل ظاهر می‌شد و همینطور مژگان پارسایی و زنان شورای رهبری که با آرایش و لباس‌های رنگین برای ملاقات با نظامیان آمریکایی می‌رفتند. هر از گاهی هم مریم رجوی برای زنان پیام می‌فرستاد که دست‌ها و صورت‌های آفتاب‌سوخته شما را دوست دارم، درحالی‌که خودش هیچ‌گاه رنگ آفتاب و گرما را به چشم نمی‌دید. این اواخر مریم رجوی پیام داد که “صورت‌های خونین شما قشنگ است” درحالی‌که خودش حتی یک هفته بازداشت در زندان پاریس را (که مسعود رجوی می‌گفت مانند هتل می‌ماند) نتوانست تحمل کند و ده‌ها نفر را (در اعتراض به حکم زندان) برای خودسوزی در خیابان‌های اروپا فرستاد و به نابودی کشانید. سران فرقه رجوی به غذای زنان هورمون‌هایی اضافه می‌کردند که باعث رشد مو‌های زائد درصورت و اندام می‌گردد و به همین دلیل است که اکثر زنان عضو این فرقه، ریش و سبیل دارند.

اجرای رقص رهایی در حوض!

بتول سلطانی، عضو سابق شورای رهبری

در زمستان سال ۱۹۹۸ در جلسه‌ای که مریم رجوی آن را برگزار کرد، دعوت شدیم و به ما گفتند که باید استحمام کنید تا کاملا تمیز باشید و باید همه لباس‌ها و روسری‌های شما جدید و تمیز باشد، چراکه این جلسه “حوض شورای رهبری” است و باید در آن حوض،”رقص رهایی” اجرا کرد! مسعود گفت: “این همان رقص رهایی است” سپس با صدای بلند به ما گفت:”ازدواج شما با فردی دیگر حرام است. لباس‌های شرک و جاهلیت را درآورید و این حوض شماست که بایستی در آن شیرجه بزنید. این رقص رهایی شماست، برقصید و دست‌های خود را باز کنید! اینجا یگانه شوید تا در تمام صحنه‌های رزم دیگر و کار و مسئولیت مثل کوه در برابر مردان استوار باشید!” در این هنگام، برخی به هم ریخته بودند و بعضی‌ها می‌رقصیدند. بعضی هم شوکه شده بودند. خلاصه خیلی وضعیت شلوغ و بهم ریخته بود. بعد از آن شب، اسامی تک‌تک ما را نوشتند تا براساس زمانبندی با مسعود هم‌بستر بشویم. من همیشه فکر می‌کردم که رابطه رجوی با مریم یعنی همسر مهدی ابریشمچی، ایدئولوژیک است و مریم حتی روسری‌اش را هم جلوی مسعود برنداشته! اما واقعیت‌ها طور دیگری بر من نمودار شد؛ اینجا بود که برایم بسیار واضح شد. دلیل مرگ مینو فتحعلی (از اعضای سازمان) و غایب شدن فاطمه حاج خداوردی (از اعضای دیگر سازمان) و چند تا از زنان دیگر چیزی جز صندوقخانه سکس رجوی نبوده و نیست! اگر من هم مخالفت می‌کردم سرنوشتی مانند آنها پیدا می‌کردم. یکی از زنان عضو شورای رهبری سازمان به شکل خصوصی و ِسری به من گفت که با چشمان خود دیده مسعود رجوی به‌صورت دسته‌جمعی در پایگاه اشرف با زنان عضو شورای رهبری و اعضای دفتر خود رابطه جنسی برقرار کرد.

یاسر نوروزی-روزنامه شهروند

خروج از نسخه موبایل