در قسمت های قبلی دو شکست بزرگ فرقه رجوی در سال گذشته را شرح دادم. شکست اول تغییر رفتار دولت آلبانی با فرقه تروریستی رجوی و جداشدگان بود. مقامات این دولت هر چند دیر اما سرانجام به این حقیقت پی بردند که فرقه تروریستی رجوی گروهی قانون گریز است که برای میزبانش دردسر ایجاد می کند. بخصوص که بعد از ورود پلیس آلبانی به مقر این فرقه، مقامات این کشور متوجه اقدامات غیرقانونی بیشتری از آنان شدند و نهایتاً نخست وزیر آلبانی رسماً اعلام کرد که اگر فرقه رجوی بخواهد به اقدامات غیر قانونی خود ادامه بدهد باید این کشور را ترک کنند. ورود مریم رجوی نیز به آلبانی ممنوع شد. از سوی دیگر دولت آلبانی که دیگر متوجه دروغ های سران فرقه رجوی شده بود، فشار بر جداشدگان که ناشی تاثیرپذیری آنها از تبلیغات و دروغ های رجوی ها بود را کم کرد و به این ترتیب با مجوز قانونی، انجمن نجات آلبانی با نام، آرم و دفتر کار توسط جداشدگان از فرقه رجوی و برخی شهروندان آلبانیایی در این کشور ایجاد شد و اقدام به افشاگری های موثری علیه جنایات این فرقه بخصوص در حق اعضا و خانواده های اعضا نمود.
شکست بزرگ بعدی برای فرقه تروریستی رجوی وسعت گرفتن افشاگری های افرادی بود که در زمان کودکی بدلیل اینکه پدران و مادران شان عضو مجاهدین خلق بودند و ناچار به طلاق اجباری شدند، آنها را از والدین خود جدا کرده و به کشورهای دیگر فرستاده شدند و سپس در زمان نوجوانی آنها را فریفته و به بهانه دیدار با پدر و مادرشان، آنان را به قرارگاه اشرف در عراق بردند و به کودک سرباز تبدیل کردند. داستان دردناک این افراد تبدیل به فیلم شد و در تلویزیون کشورهای اروپایی پخش گردید و موجب شد چهره رجوی ها بهتر از پیش افشا شود.
در این قسمت به ضربه مهم و شکست خار کننده دیگر برای فرقه تروریستی رجوی می پردازم.
* فرقه مجاهدین خلق بازیچه اند و جایگاهی در معادلات سیاسی ندارند
یکی از ضربات بزرگ دیگری که فرقه رجوی طی یک سال گذشته دریافت کرد موضوع آزادی حمید نوری بود. آنچه در اینجا به آن می پردازم موضوع خود حمید نوری نیست بلکه بحث بازیچه بودن فرقه تروریستی رجوی است. خبر آزادی حمید نوری تابلوی بزرگی بود که نشان داد ارزش فرقه رجوی برای کشورهای غربی در حد یک وسیله است و آنها نه تنها هیچ ارزش و جایگاهی برای این فرقه در معادلات سیاسی قائل نیستند بلکه در موازنه با دولت ایران، هرجا نیاز داشتند از این فرقه استفاده می کنند و هرجا نیاز نداشتند تحویل شان هم نمی گیرند. در جریان محاکمه حمید نوری، کشورهای غربی مشغول سوء استفاده از فرقه رجوی شدند. رجوی ها این سوء استفاده را به حساب خودشان ریخته و شروع به بزرگ کردن خود نمودند و طوری وانمود می کردند که گویی بخاطر اهمیت فرقه آنهاست که مقامات دادگاه سوئد برای شنیدن حرف های تعدادی از اعضای فرقه به آلبانی رفتند! اما آزادی حمید نوری نشان داد که دولت های غربی هر وقت نیازشان نباشد نه تنها گوشی برای شنیدن حرف های فرقه رجوی ندارند بلکه پشیزی هم برای آنها ارزش قائل نیستند. همانطور که دیدیم آن گاه که دولت سوئد منفعت خود را در معامله با دولت ایران دانست، تنها چیزی که برایش اهمیت نداشت موضوع مجاهدین خلق بود. به طوری که حتی آنها را به عنوان شاکی هم آدم حساب نکرده و خبر آزاد کردن حمید نوری را به آنها نگفتند. به این ترتیب فعالیت های تبلیغاتی فرقه در زمان دستگیری و محاکمه حمید نوری پوچ شد و مشخص گردید که تمام آن کارها ناشی از نیاز اربابان شان بود و نه وزن و اهمیت فرقه رجوی.
البته این اولین مورد نبود و آخرین مورد هم نخواهد بود که غربی ها فرقه رجوی را به عنوان بازیچه بکار گرفتند. آنها در مواردی همچون برنامه هسته ای ایران یا موضوع حقوق بشر هر جا نیازشان باشد فرقه رجوی را به عنوان غلامان حلقه به گوش خود بازی داده و بر علیه ایران مورد سوء استفاده قرار می دهند. تمام ارزش این فرقه برای آنها در حد ابزاری است که نحوه استفاده از آن را خودشان تعیین می کنند.
آزادی حمید نوری نشان داد که هیچ کس فرقه رجوی را به عنوان آلترناتیو به حساب نمی آورد و بار دیگر حباب “آلترناتیو بودن” آنها با صدایی بلند ترکید و این حقیقت را عیان نمود که این فرقه به خودی خود هیچ ارزش و جایگاه سیاسی ندارد و بازیچه ای در دست غربی هاست. آنها هیچ جایگاهی ندارند، نه در میان دولت ها نه در میان مردم ایران و نه حتی در میان دیگرانی که مخالف دولت ایران هستند. به بیان دیگر ملاقات های مریم رجوی با پارلمانترها و اشخاص سیاسی سابق و یا حضور آنها در برنامه های فرقه که دستگاه تبلیغاتی مجاهدین خلق مدام آن را در بوق و کرنا می کند هیچ اثرگذاری عملی نداشته و تبلیغاتی پوشالی است.
ادامه دارد…
ایرج صالحی