چند خطی برای برادرم علی قلیزاده اسیر در کمپ آلبانی

با عرض سلام به داداشی خوبم امیدوارم در صحت و سلامت کامل باشی. پدر و دیگر اعضای خانواده، وابستگان، دوستان و آشنایان همه خوبند و دعا گوی برادر عزیزم.

علی جان در اینجا همه دلشان برایت تنگ شده و جویای احوال شما هستند.

علی جان برادر عزیزم در اوایل فصل گرم تابستان ۱۶ تیرماه ۱۴۰۳ مصادف با ماه محرم هستیم. علی جان بخاطر وضعیت بیماری بابا و کار مزرعه و بیرون نتوانستم مدام برایت نامه بنویسم. ولی به این معنا نیست که فراموش شده ای نه عزیزم تو در دل و قلب ما جاداری، به یادت هستیم و چشم به راهت .چشم به راه برای دوباره دیدنت، دوباره درآغوش کشیدنت .

مهربانم آمدنت پایان همه غم ها و ناراحتی هاست، بیا که بیشتر از زمانهای دیگر به تو نیاز داریم.

علی جان می‌خواهم باشی و تمام دردهایم را به تو بگویم که حتی تابحال به کسی نگفته ام. برگرد که محتاج محبت تو هستم. پدر بیمار تو هنوز چشم براهت هست، امیدش را نا امید نکن عزیز دل خواهر. برایت از مزرعه و بابا عکس گرفتم که در حال و هوای اینجا باشی. پدر و برادران و خواهرانت همه و همه دوستت دارند و از راه دور صورت ماهت را میبوسند. منتظر آمدنت هستیم عزیزم.

خواهرت زهرا
۰۹۰۳۱۳۲۷۵۲۶

پدر علی قلیزاده در روز انتخابات
خروج از نسخه موبایل