نامه ابوطالب منصوری به خواهر اسیرش حسنی منصوری در کمپ مجاهدین خلق

بنام خداوند رحمان و رحیم

ای خدای من تو خودت نیم نگاهی به بنده و خانواده ام داشته باش و بعد از سالها دوری و بیخبری از خواهر فریب خورده ام، خبرخوشی به ما برسان که حسنی سالم و تندرست است و در صدد است با ما تماس بگیرد و به زندگی برگردد . امین یا رب العالمین

***

حسنی جان سلام خواهر عزیز. امیدوارم که زنده و سالم و تندرست باشی .

من برادرت ابوطالب هستم. ما خوب و خوش داریم کماکان در روستای بداب از توابع شفت و احمد سرگوراب استان گیلان زندگی می کنیم .

حسنی جان خدا شاهد است که خیلی خیلی دلمان برایت تنگ شده است و چقدردوست داریم صدای تو را بشنویم و یا تصویرت را ببینیم و این خواسته زیادی نیست که 40 سال است از آن محروم شدیم و نمیدانم چرا خودت دست بکار نمیشوی و تماس نمیگیری؟!

حسنی جان از تو انتظار دارم اندک تامل کنی که بعد از سالها عضویت در یک سازمان چه چیزی نصیبت شده است. جز اینکه عمر و جوانی ات به واسطه یک سازمان جاه طلب تباه شده است و یک برادرمان نیز در عنفوان جوانی به قربانگاه رفته است و مهمتر از همه تمام اعضای خانواده مان خصوصا پدر و مادر مرحوم مان در این رهگذر از این سازمان لعنتی که در ایران از هیچ پایگاهی برخوردار نیست، بسیار آزار و آسیب دیده اند .

حسنی جان بخدا زندگی خیلی قشنگتر از آن است که بخواهی خودت را در یک مجموعه بسته محبوس نگهداری در حالیکه میتوانی مثل دیگر دوستانت با خروج از جماعت رجویها به دنیای آزاد برگردی و به آزادی برسی .

حسنی جان برایت سلامتی و آینده ای بهتر آرزو میکنم و سعی کن ما را هم فراموش نکنی که اصل خانواده ات هستیم .

برادرت ابوطالب منصوری

خروج از نسخه موبایل