محرم های تلخ در تشکیلات رجوی

ایام محرم برایم زنده شد گر چه تلخی‌های محرم در سازمان مجاهدین برایم یادآوری میشود.

با آمدن ماه محرم، خاطرات تلخ روزهایی که در سازمان مجاهدین سپری کردم دوباره زنده می‌شوند. من که از کودکی عضو هیئت محله بودم و تمام ایام محرم را در حسینیه سپری می‌کردم، در کنار پدرم که خادم حسینیه بود، این ایام برایم عطر و بوی خاصی از امام حسین (ع) و یارانش داشت و همواره با احساسات عمیقی از عشق و ارادت به اهل بیت (ع) همراه بود.

اما پس از آن که توسط سازمان مجاهدین ربوده و به عراق منتقل شدم، تمامی این اعتقادات و احساسات مرا زیر سوال بردند. مسعود رجوی و دیگر اعضای سازمان با صحبت‌های خود و با نشان دادن صحنه‌های دکوری که فقط برای فیلم‌برداری بود، تلاش کردند تا اعتقادات مذهبی مرا تضعیف کنند. در این صحنه‌های نمایشی، هیچ‌گونه احساس واقعی نسبت به محرم وجود نداشت و بیشتر اعضای سازمان به این ایام بی‌تفاوت بودند.

سال‌ها گذشت و من هم به مرور زمان و با تأثیر گرفتن از طرز فکر سازمان، از اعتقاداتم نسبت به محرم زده شدم. هیچ واکنش عاطفی و معنوی نسبت به این ایام نداشتم و هر ساله باید برگه‌های تکراری مثل همیشه می‌نوشتیم و حضور خود را اعلام می‌کردیم. این تجربه‌های تلخ و از دست دادن ارتباط عمیق با ارزش‌های مذهبی، بر روحم سنگینی می‌کرد.

اکنون، با فرارسیدن محرم، به یاد روزهای کودکی و اعتقادات خالصانه‌ام نسبت به امام حسین (ع) می‌افتم. به این فکر می‌کنم که اگر ان‌شاءالله به وطنم برگردم، بتوانم دوباره آن ارتباط معنوی و احساسی را با محرم و صفر برقرار کنم. امیدوارم که در کنار مردم وطنم، با عشق و ارادت به اهل بیت (ع)، این ایام را به‌طور خالصانه و از صمیم قلب پاس بدارم و دوباره معنای واقعی محرم را درک کنم.

با سپاس مهدی سلیمانی عضو انجمن نجات آلبانی

خروج از نسخه موبایل