در فرقه رجوی از زندگی محروم بودیم اما حالا زندگی جریان دارد

در فرقه رجوی تقریبا از همه چیز محروم بودیم، از خانواده، دوست داشتن، فکر کردن، زندگی کردن، تصمیم آزادانه گرفتن، تفریح ، مطالعه ، امکان مدیریت زمان به تصمیم خودمان، ایجاد رابطه دوستانه با دیگران، دیدارهای خانوادگی و دیدار با دوستان و . . . از هر چیزی که حتی در زندگی دیگران خیلی هم عادی بود.

در عوض تا می توانستند به ما هر چیزی را تحمیل می کردند. مجرد زندگی کردن، شرکت در نشست های روزانه تفتیش عقاید و نشست های هفتگی موسوم به غسل هفتگی که باید به اجبار فاکت هایی درباره مسائل جنسی در بین جمع می خواندیم، تحمیل دوری از زندگی و شادی، تحمیل کار و بیگاری مستمر، پر کردن وقت برای جلوگیری از فکر کردن، ترویج مستمر کینه حتی نسبت به افرادی که با هم در فرقه بودیم و . . .

اما در بیرون از فرقه زندگی ام تقریباً حالت نرمان پیدا کرده است. زندگی نرمال . حالا زندگی مان غم دارد، شادی دارد، کار و سختی دارد. تفریح و سرگرمی هم دارد. دلتنگی دارد اما لحظات خوش و همدلی خانواده را هم دارد.حالا اختیار زندگیم دست خودم است. می توانم به خواست خودم کاری که دوست دارم را انجام بدهم، با خانواده باشم، با دوستان و فامیل وقت بگذرانم، تفریح کنم، هر وقت دوست داشتم مطالعه کنم ، هر موقع بخواهم می خوابم، قدم میزنم. دیگر نگران افکاری که به ذهنم می رسند نیستم. نگران خواب هایم نیستم. نیازی ندارم احساساتم را سرکوب کنم. نیاز ندارم ارتباط دوستانه با رفقایم را پنهان کنم. به طیب خاطر به خانواده امف به همسرم و به فرزندانم عشق می ورزم.

امیدوارم بقیه اعضای گرفتار در فرقه رجوی هم بتوانند از فرقه جهنمی رجوی رها شده و از موهبت زندگی کردن و تصمیم آزادانه گرفتن برای زندگی خودشان بهره مند شوند.

ایرج صالحی

خروج از نسخه موبایل