نامه امید نریمی به برادرش غلامعلی نریمی در کمپ آلبانی مجاهدین

سلام برادر خوبم

غلامعلی جان امیدوارم حالت خوب باشد. ما که همواره به فکر و به یاد تو بوده و هستیم قطعا تو هم همینطور هستی . واقعا دیدار با تو شده آرزو، اما ای کاش ما و بخصوص مادر حداقل می توانستیم صدایت را بشنویم. امیدوارم هرچه زودتر این فاصله ها، دلتنگی ها و روزهای بی خبری از تو به پایان برسد.

برادرم حقیقتا کل خانواده و بخصوص پدر مرحوممان سالها از بابت بی خبری و نبودن تو رنج کشیدیم. مرحوم پدر تا لحظه آخر اسم تو را بر زبان می آورد. مادر هم که شب و روز و بخصوص موقع نماز اسم تو را بر زبان می آورد و مرتب می گوید غلام پسرم کجایی چرا خبری از مادر نمی گیری .

پدر و مادر غلامعلی نریمی

برادر خوبم حرف برای گفتن زیاد دارم که متاسفانه بیان آن در حوصله این نامه نیست، فقط می خواهم در مورد وضعیت مادر برایت بگویم. نمی خواهم تو را ناراحت کنم اما این را بدان که چندین روز است متاسفانه حال او خوب نیست، دیابت و مشکل فشار خون که از قبل داشت، حال چند روز پیش در حیاط منزل زمین خورد و استخوان لگن او شکست و حالش آنقدر وخیم شد که مجبور شدیم او را ببریم تهران و در بیمارستان خاتم بستری کنیم. کلیه هایش هم از کار افتاده که مجبور به دیالیز شد. دکتر به ما گفت درهر صورت مجبوریم استخوان لگن را عمل کنیم اما بدلیل مشکل دیابت و فشارخونی که دارد ریسک آن بالاست. بهرحال از ما رضایت گرفت تا اورا عمل کنند. در حال حاضر ضریب هوشیاری او پایین آمده که دکتر گفت باید وضعیت او پایدار بشه تا بتوانیم او را عمل کنیم .

برادر جان باور کن وقتی داشتیم او را به تهران می بردیم در مسیر با وجود اینکه درد زیادی داشت، اشک می ریخت و اسم تو را صدا می زد و می گفت غلام عزیزم کجایی؟ می ترسم بمیرم و تو را نبینم. برادرجان عمر هر کس دست خداست ولی نمی دانم واقعا مادر با این وضعیتی که دارد می تواند از زیر عمل سالم بیرون بیاید یا نه، اما درخواست و خواهش من از تو این است وتو را به هرکس که دوست داری قسم می دهم تماسی بگیر تا مادر صدایت را بشنود. به خدا او گناه دارد، مادری که سالها برای بزرگ کردن فرزندانش رنج و زحمت کشیده چرا باید حتی از شنیدن صدای فرزندش محروم باشد؟ مطلع هستم که تو مقصر نیستی و متاسفانه شما را از عاطفه و محبت تهی کردند. اما من می گویم وقت آن رسیده که تو هم به خودت بیآیی و واقعا فکر کنی به اینکه مادرت روی تخت بیمارستان چشم انتظار است و اگر خدای ناکرده عمرش به این دنیا باقی نباشد پاسخ تو چیست؟ غلام جان بعد از خدا هیچی بالاتر و با ارزش تر از پدر و مادر نیست. به خدا حیف است که دل آنها شکسته شود، پدرکه دل شکسته از دنیا رفت حداقل نگذار مادر در حسرت شنیدن صدای تو بماند.

باشد که خدا به مادرمان سلامتی بده و توهم قدر شناس باشی و حداقل تماسی بگیری .

به امید دیدار

برادر کوچکت امید

خروج از نسخه موبایل