مریم در سوگ شیلا جکسون لی
در 36 امین سالگرد عملیات ویرانگر و نابخردانه فروغ جاویدان که بدستور مسعود رجوی، با توهم فتح تهران رقم خورد، مریم قجرعضدانلو (که قرار بود در قالب یک رهبر ضدامپریالیستی، ایران را آزاد و مسعود را در قامت یک رهبر عقیدتی به تخت و تاج برساند)، وجهه دیگری از ذلت پذیری رو کرد که در نمونه خود بی بدیل است. این ملکه ترور که قریب 31 سال پیش از سوی مسعود بعنوان “موشک استراتژیکِ” مجاهدین به “قلب بورژوازی” شلیک شد تا پیام انقلاب ایدئولوژیک خودش را به گوش جهانیان برساند، در سالروز عملیات فروغ جاویدان، گروهی از شاخص های بورژوازی در آمریکا را در سالن اجاره ای گرد آورد تا برای مرگ “شیلا جکسون لی” مراسم ختم برگزار کند و از نمایندگان کنگره بخواهد که مجاهدین را در مسیر سرنگونی یاری دهند!
گدایی امضا از شهروندان اروپایی
تقلای مریم برای کمک گرفتن از پارلمانترهای اروپایی و آمریکایی، اوج نگرانی او در قبال آنچه در دادگاه محاکمه غیابی سران فرقه مجاهدین می گذرد را به نمایش می گذارد. رفتارهای پر استرس این ملکه ترور در ماه های اخیر (که بنظر می رسد بیماری عصبی وی را تشدید کرده)، سردرگمی مجاهدین در قبال رخدادهای جهانی و غرب آسیا را آشکار می سازد. برپایی مستمر تجمعات چند نفره در کشورهای اروپایی و جمع آوری امضا از شهروندان، گامی در راستای تحت فشار گذاشتن دولت های غربی برای لیست گذاری سپاه و قطع رابطه با ایران و قرار دادن کشورمان در ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد است تا ایران را بعنوان تهدید صلح و امنیت جهانی قلمداد کنند. بنظر می رسد که مریم تنها چاره برای برون رفت از بن بست سیاسی-حقوقی و امنیتی را تحقق این امر می داند. چرا که تصور دارد، تروریستی خواندن مهمترین بازوی نظامی کشورمان و پرخطر خواندن ایران برای امنیت جهانی، می تواند از مجاهدین یک چهره دمکراتیک و مشروع ارائه دهد که گویا در 4 دهه گذشته، نه فقط اقدام تروریستی نداشته اند، بلکه با یک ارگان تروریستی هم جنگیده اند.
پایان نامه حیات ارتش آزادیبخش
مریم در سال های اخیر یک برنامه 10 ماده ای سراسر تسلیم و کرنش هم تدوین نموده تا با ارائه آن به مقامات غربی، بگوید در صورت پیروزی و رسیدن به قدرت، منافع سیاسی غرب را مد نظر قرار خواهد داد، همانطور که به صدام اروند رود و به شاه سعودی جزایر سه گانه را پیشنهاد داده بود. تنها تقاضای مریم در ازای منافعی که برای دول غربی در برنامه اش تدوین نموده، به رسمیت شمردن اقدامات تروریستی مجاهدین در ایران و مشروعیت بخشیدن به جنایات آنها، و چشم بستن بر نتیجه دادگاه غیابی است، تا آنها اجازه ندهند ایران از طریق اینترپل، زمینه بازداشت سران فرقه را مهیا سازد.
بدین ترتیب، 36 سال پس از عملیات ویرانگر فروغ جاویدان (که طی آن علاوه بر شهادت و زخمی شدن هزاران جوان مدافع وطن قریب 2000 تن از نیروها و فرماندهان مجرب مجاهدین هم با فریب مبارزه با عوامل امپریالیسم در ایران کشته شدند)، مریم رجوی دست به دامان جنگ افروزترین شخصیت های آمریکایی شده تا در سرنگونی نظام او را یاری دهند. این همان دگردیسی ضدانقلابی است که مسعود قبلاً آنرا به دیگران نسبت می داد اما امروز مجاهدین به آن گرفتار شده اند.
به یاد داریم که مسعود پس از شکست سنگین در عملیات فروغ جاویدان، تلاش نمود آنرا “بیمه نامه” ای برای حضور مجاهدین در عراق جلوه دهد، تا شاید تسکینی برای درد هزاران عضو مجاهدین باشد که دچار آسیب های شدید جسمانی شدند و یا اعضای خانواده خود را از دست دادند و لذا در نهانخانه خود، مسعود را مقصر می دانستند. اما گذر زمان آشکار کرد که بیمه نامه ای در کار نیست و مسعود برای گریز از بحران های برآمده از این شکست، قدم به قدم، سرکوب را در تشکیلات خود نهادینه کرد و پس از طلاق اجباری و جدا کردن مادران از کودکان خود، زندان و شکنجه را هم به لیست مبارزات خود افزود و دست به قتل مخفیانه مخالفان خود زد. امری که پس از حمله عراق به کویت شتابی روزافزون گرفت و بحران های شدیدتری را در مناسبات مجاهدین رقم زد و نشان داد که بیمه نامه مسعود، چیزی جز “پایان نامه” حیات ارتش آزادیبخش و تشکیلات مجاهدین در عراق نبوده است، هرچند که مسعود با کمک نهادهای امنیتی صدام و دستگاه سرکوب خود توانست برای مدتی آنرا به تأخیر اندازد.
6 مرداد، سالروز شکست سنگین عملیاتی است که خیلی زود پرونده ارتش آزادیبخش را بست و از “جمهوری دمکراتیک اسلامی” مسعود رجوی، جز یک تشکیلات مخوف فرقه ای برجای نگذاشت. در همین روز بود که مسعود با خفت تمام، دستور عقب نشینی از تنگه چهارزبر را صادر کرد و نیروهای خود را موظف نمود به هرشکل ممکن به قرارگاه اشرف بازگردند، بدون اینکه بفهمد از ارتش آزادیبخش اثر چندانی جز افرادی روحیه باخته و هزاران خودرو سوخته باقی نمانده و بزودی باید با بحران های شدیدی در داخل مناسبات مواجه شود و بجای جمهوری اسلامی، با نیروهای معترض خودش بجنگد و بجای حفظ قرارگاه هایش از دشمنان بیرونی، باید مراقب داخل قرارگاه ها باشد که کسی فرار نکند.
حامد صرافپور