به امید روزی که دوستانم در کمپ آلبانی هم طعم شیرین زندگی آزاد را بچشند

سخن گفتن از دوران سخت و طاقت فرسای زندگی در درون مناسبات فرقه رجوی، از شستشوی مغزی گرفته تا نفرت پراکنی نسبت به پدر و مادر و خانواده، سیاه نمایی نسبت به وضعیت ایران و تنظیم افراد برای رفتار در غالب چارچوب های فرقه ای و از یاد بردن زندگی و لذت های مشروع آن، بسیار سخت و دشوار است و تنها افراد رهایی یافته از این همه محدودیت و محرومیت قادر به درک آن هستند. چراکه سالها زندگی شان را در چنین شرایطی سپری کرده اند. برخی کارکردهای فرقه آنچنان عجیب و دور از ذهن است که شاید برای افراد عادی جامعه باورپذیر نباشد. شاید باورپذیر نباشد که چطور می شود جسم و جان و روح عده ای انسان در تسخیر رهبران دیکتاتور و قدرت طلب و خودمحور و با اذهان بیمار قرار می گیرد.

اگر چه خاطرات دردآور این دوران سیاه همواره و مچون کابوسی وحشت آور ما را رها نمی کند با این حال، روز به روز این تلخی ها جایش را به شیرین کامی زندگی آزاد و دور از فرقه می دهد.

شیرینی داشتن آنچه در فرقه از آنها محروم بوده ایم و شاید فقط رویایش را در سر می پروراندیم و البته رویایش را هم در هفت پستوی ذهن پنهان می کردیم تا مبادا عوامل فرقه پی ببرند و به خاطرش محاکمه مان کنند.

طعم گوارای داشتن خانه و زندگی و همسر و فرزند و اوقات خوش در کنار دوستان و آشنایان و فامیل و هم محله ای ها بهترین التیام بر زخم های کهنه ای است که فرقه بر وجودمان گذاشته است.

شیرینی زندگی آزاد و مستقل گاهی کلاً آن دوران تلخ را از یادمان می برد با این حال به عمد سعی دارم همیشه نیم نگاهی به گذشته داشته باشم تا قدر داشته های الانم را بهتر بدانم و در کنار آن تلاش کنم تا دیگر دوستانم که هنوز در بند فرقه اسیر هستند هم  هرچه زودتر در این دنیای شیرین و شیرین کامی هایش سهیم شوند.

امیدوارم روزی بیاید که دیگر هیچ انسانی در چنگال این فرقه شوم گرفتار نباشد. هیچ انسانی زیر سایه این تشکیلات مخوف بمباران کینه و تنفر از خانواده و عزیزانش نباشد و همه اسیران گرفتار بتوانند در اوج رهایی برای آینده خود تصمیم بگیرند و همه طعم شیرین زندگی را بچشند و لذت ببرند .

شعر امید را به خوانندگان عزیز این مطلب تقدیم میکنم باشد که با اتکا به امید بر تمامی موانع و مشکلات غلبه کنیم و زندگی را تا غایت پیروزی و موفقیت طی کنیم .

علی مرادی

خروج از نسخه موبایل