همانطور که هر خواننده محترمی آگاه است، روز 14 مرداد سالگرد تحمیل قبول نصف و نیمه مشروطیت به مظفرالدین شاه قاجار در سال 1285 است که در نوع خود اقدامی جسورانه از طرف شهرنشینان وقت ایران بود.
و نیز میدانیم که طبقات و اقشار شرکت کننده در این نهضت، با گرایش های متفاوت فکری و طبقاتی بودند که بعضا بعد از مدت کوتاهی و مشاهده تامین منافع شان انقلاب بس گفته و تصمیم به دوری گرفتن از صفوف مبارزان مشروطیت گرفته و در کار تعمیق انقلاب چه بسا که ایجاد مانع میکردند!
این ضرب المثل از همان موقع دربین اجداد ما معروف شد که ” مشروطه سین آلیب دالی چکیلدی = فلانی مشروطه اش را گرفت و پا پس نهاد”.
بدین ترتیب بود که با مرگ مظفرالدین شاه بیمار، محمدعلی شاه جوان و پرانرژی، بطور آشکار مبادرت به بر چیدن نهال ضعیف و نوپای “عدالت خانه” که شکل اولیه مجلس بود برداشت و در این کار دست به قتل آزادیخواهان طراز اول وبه توپ بستن مجلس زد و نتیجه کار تشتت و ترس بین مردم و چند دستگی هایی بنفع یا برعلیه مشروطیت بوجود آمد و فاصله صفوف روشنتر شد.
مقاومت های مردم تهران و چند شهر دیگر براحتی توسط ارتجاع به زعامت محمد علی شاه درهم شکست اما مردم تبریز با وجود شکست های مقطعی چند ، پرچم آزادی ومقاومت را ، علیرغم توان اندکی که دور ستارخان تشکیل شده بود، برافراشته نگه داشت!
در سرانجام این تغییر و تبدیل ها، مجموع مقاومت علیرغم دادن تلفات زیاد ، نیمچه مشروطیتی ابتر را صاحب شد که آنهم به خواست انگلیس وعلم کردن قزاق مال دوست و فرصت طلبی بنام رضا خان قزاق ، ازمسیر خود تا حد تباهی خارج شد و بقول زنده یاد صمد بهرنگی ، درنهایت فرصت طلبان، مستبدین و غارتگران بر سر کار ماندند و کلاه مردم مثل قبل پس معرکه ماند!
یک محقق پرتلاش بعد از بررسی شرایط انقلاب مشروطه ، با فراست زیاد نام انقلاب مشروطه را ” انقلابی ناتمام” نامیده است که با توجه به مشاهده واقعیات موجود، من این نتیجه گیری او را داهیانه میدانم.
انقلاب مشروطه اگرچه پیروز نشد ، اما دستاوردهای گرانقدری درخصوص آگاهی مردم برجای گذاشت و نمونه این دستآوردها، نهضت ها و انقلابات بعدی بود که نتایج ارزشمندی بر جای گذاشته و خواهد گذاشت!
در مورد مسئله انقلاب مشروطیت، باند رجوی که به درستی نخود هرآش لقب یافته و ضمن نقل قول های درست و نادرست از کتاب های موجود، به عبث تلاش کرده که خود را جزو رهروان ستارخان ها ودشمنان مرتجعین قاتل او قرار دهد که ادعایی است سخت دروغ!
آیا فرقه تروریست و جاسوس رجوی نمیداند که با اعمالش کارهای ضدستارخان ها که در درجه اول استقلال کشور و بیزاری ازبیگانگان را در سرلوحه امور خود قرار داده بودند و جان شریف شان را دراین راه مقدس فدا کردند، درتضاد کامل است؟؟!!
موضوع جالب در مقاله مفصل رجوی ها آنست که نوشته است که به یمن وجود سازمان مجاهدین استحاله یافته مجاهدین خلق، انقلاب بهمن 1357 هنوز باقی مانده است و البته این ادعا بشدت عجیب است و چرا؟
ازاین جهت که این جریان جهنمی که خود هرگونه انقلاب و ترقی خواهی و حقوق بشر را در تشکیلات خود ویران کرده ، دهه هاست که فریاد میزند که انقلاب ازبین رفته است و برای احیای آن باید امور کشورداری به تشکیلات برده داری مجاهدین احاله گردد!
رضا اکبری نسب